بریدههایی از کتاب شوروی ضد شوروی
۳٫۶
(۲۹)
البته هر موقعی که یک آدم معتبر و مهمی فرار میکند، رژیم بلافاصله اطلاعات جدیدی در اثبات ضایع بودن طرف منتشر میکند و مثلاً میگوید فلانی عاشق دلار بود، جین میپوشید، زنباره بود و حتی به همجنسانش هم تمایل داشت.
طبیعتاً آنها به همهٔ نقاط ضعف آن فردی که دست به فرار زده، حمله میکنند. آنها قوموخویشهای نزدیکش را وامیدارند که در روزنامهها علیه او مطلب بنویسند یا مصاحبه کنند. نمایندگان دولت هم در صدد برمیآیند تا با فرد فراری ملاقات کنند و با لحنی آرام و شیرین به او بگویند: «برگرد خانه! کشورت بخشاینده است و همهٔ گناهانت را میبخشد و فراموش میکند. اما اگر برنگردی [در اینجا لحن کلام خشن میشود]، در هر حال تو را برخواهیم گرداند و اصلاً هم برایمان فرق نمیکند که در کجای دنیای باشی.»
Sajjad
روزنامههای شوروی، و نیز رادیو و تلویزیون، هر روز هفته مشغول فحاشی به آمریکا و ارائهٔ سیاهترین تصویرها از آن هستند. فقط کافی است چند روزی خودتان را در معرض این بمباران تبلیغی قرار بدهید تا باورتان شود که در ایالات متحدهٔ آمریکا بیکاری، تبعیض نژادی، جنایت، تورم، و فقر بیداد میکند. اما عملاً هیچکس این حرفهای تبلیغاتی را باور نمیکند. اتفاقاً برعکس، چنین پروپاگاندایی بسیاری از مردم شوروی را به این نتیجه رسانده است که: آمریکا هیچ مشکل جدیای ندارد، روی درختهایش پول سبز میشود، همهٔ ساکنانش در ناز و نعمت زندگی میکنند، مردمانش هر روز و هر شب مشغول خوشگذرانیاند،
Sajjad
انواع صفها وجود دارد. در برخی صفها چند دقیقه بیشتر معطل نمیشوی، در برخی صفها باید کُلِ شب را سپری کنی تا صبح نوبتت برسد؛ حتی صفهایی داریم که چند روز باید در آنها انتظار بکشی. و بله، صفهای چندساله هم داریم که برای دریافت ماشین یا آپارتمان است.
Sajjad
ببین! این یک چیز کاملاً طبیعی است! هر کشوری در جهان برای خودش مجموعهای از نمادها و مفاهیم خاص دارد که برای مردمانش مقدس است و کسی نباید به آنها توهین کند. در برخی کشورها پرچم مقدس است، در برخی دیگر مُهر خاصی مقدس است... اصلاً چرا راه دور برویم؟ در همین کشور خودت، انگلستان، برای مثال، هیچکس نباید به ملکه توهین کند.»
دانشجو از پروفسور پرسیده بود: «یعنی شما دارید میگویید که ما نمیتوانیم به ملکه توهین کنیم؟ من الان همینجا با صدای بلند فریاد میزنم ملکه یک گاوِ پیر است و من دلم میخواهد او را پای دیوار بگذارم و تیربارانش کنم!» دانشجو کمی مکث کرده و سپس پرسیده بود: «بفرمایید، من همین الان به ملکه توهین کردم، اما میبینید هیچ پلیسی نیامد مرا دستگیر کند! هیچکس نیامد کشانکشان مرا
Sajjad
به محض اینکه فلان محصول غذایی در فروشگاهها نایاب میشود، سروکلهٔ انواع دکترهایی که دقیقاً متخصص همان مادهٔ غذاییاند، پیدا میشود. آنها مقالههای علمی مفصلی در اثبات مُضر بودن غذایی که شما نمیتوانید آن را به دست آورید، مینویسند و در انواع برنامههای رادیویی و تلویزیونی دربارهٔ مضرات این محصول غذایی سخن میگویند. البته مخالفت کردن با آنها کار دشواری است.
Sajjad
افزایش عظیم الکلیسم و فساد، خیلی ساده، معلول وضعیت فعلی است، نه عامل آن. هیچگونه تغییر جدی __ از جمله افزایش نرخ رشد اقتصادی، عرضهٔ تکنولوژیهای جدید و بهبود روابط با غرب __ بدون ارائهٔ آزادیهای بیشتر به مردم، بدون احترام به حقوق بشر و بدون دموکراتیزه کردن زندگی ملت، حقیقتاً امکانپذیر نیست.
shahram naseri
حاکمی که به منافع مردم خودش فکر نکند و صرفاً تحت پارهای شهوات بیمقدارِ شخصی تصمیم بگیرد، چیزی جز جهنم برای ملتش به ارمغان نخواهد آورد.
shahram naseri
آنها از ایدئولوژی مارکسیسم به عنوان حفاظ استفاده میکردند، زیرا خیلی ساده، مارکسیسم قبل از اینکه آنها به قدرت برسند، مشروعیت پیدا کرده بود و لذا نیازی به جایگزین کردن آن با هیچ ایدئولوژی دیگری نبود. حالا اگر قبلاً به جای مارکسیسم، ایدئولوژی دیگری در جامعه مقبولیت و مشروعیت پیدا کرده بود، آنها یقیناً با موفقیت مشابهی از آن ایدئولوژی به نفع خودشان استفاده میکردند. آنها بر حسب نیازهای شخصی خودشان و نفی چیزهایی که مضر تشخیص داده بودند، از مارکس و لنین نقلقول میکردند.
shahram naseri
وحشت عمومی را تنها زمانی میتوان بر کل جامعه مستولی کرد که شور و شوق عمومی برای این کار موجود باشد. موقعی که ایدئولوژی جوان است و هنوز برق و جلای خود را از دست نداده، بهترین زمان برای این کار است.)
shahram naseri
در روزهای تردیدم، در روزهای اندیشهورزیهای دردناکم دربارهٔ سرنوشت سرزمین پدریام، فقط تو، ای زبان روسی آزادِ صادقِ عظیمِ قدرتمند، حامی و تکیهگاهم بودهای! بدون تو، چگونه از مشاهدهٔ این حوادثی که دارد در کشورم رخ میدهد، به ورطهٔ نومیدی نیفتم؟ اما اصلاً نمیتوانم بفهمم چرا چنین زبان بزرگی را به یک ملت بزرگ ندادهاند!
shahram naseri
اکثریت پزشکان شوروی حقوقهای کمی دریافت میکنند. اینها برای جبران حقوقهای اندکشان، مجبورند از بیماران خود هدیه قبول کنند و این هدایا هم غالباً ارزش چندانی ندارد (برای مثال یک بطری نوشیدنی الکلی برای پزشکی که یک عمل جراحی پییچده انجام داده است). نه تنها دولت، بلکه بیماران هم ارزش چندانی برای کار پزشکان قائل نیستند. مثال برایتان بزنم. مکانیکی را میشناختم که به من گفت پدرش مریض شده و باید فوراً عمل جراحی بشود، اما دکترها امید کمی به موفقیت عمل داشتند. آقای مکانیک سپس نزد پزشک جراحی رفته و متوجه شده بود که ماشینش نیاز به تعمیر دارد. (صفحه کلاچش تمام شده بود.) مکانیک بیلحظهای تردید به جراح گفته بود: «شما پدرم را درمان کنید و من هم مجاناً ماشینتان را درست میکنم.»
shahram naseri
از آنجایی که امکان ندارد مقامات شوروی کمیسیونهای سفر را منحل کنند، دوست دارم به آن مأموران امنیتی که در این نوع نهادها کار میکنند، توصیهٔ مفیدی بکنم: هوشیار باشید و فقط توجهتان را به نخبگان و گُلهای سرسبد رژیمتان معطوف کنید؛ منظورم کمونیستهای فداکار و وفاداری است که در بالاترین پستها و مناصب، مشغول خدمتگزاری به رژیم شورویاند. اینها را خوب و از نزدیک زیر نظر داشته باشید، پروندههای پرسنلیشان را خوب مطالعه کنید، و تا میتوانید خبرچینها را به سمتشان گسیل و هر حرکت و عمل آنها را رصد کنید. همیشه یادتان باشد که وفادارترین، ارزشمندترین، و نخبهترین مهرههای حزب و حکومت بیشترین تمایل را برای فرار به غرب دارند. مبادا به این افراد، تحت هیچ شرایطی، اجازهٔ خروج از کشور را بدهید! اینها دقیقاً همان کسانیاند که احتمال فرارشان بیشتر از هر کس دیگری است.
shahram naseri
هر موقعی که یک آدم معتبر و مهمی فرار میکند، رژیم بلافاصله اطلاعات جدیدی در اثبات ضایع بودن طرف منتشر میکند و مثلاً میگوید فلانی عاشق دلار بود، جین میپوشید، زنباره بود و حتی به همجنسانش هم تمایل داشت.
shahram naseri
در کشور ما، به وفور انواع داستانها، مقالات، مطالب و اشعار دربارهٔ کسانی نوشته شده که جانهایشان را فدا کردند تا اموال سوسیالیستی را از نابودی نجات دهند. حالا فکر میکنید این اموال سوسیالیستی چهجور چیزهاییاند؟ بیل و کلنگ مزارع اشتراکی، چکش و پیچ و مهره و آچار پیچگوشتی کارخانهها، پوتینها و روپوشهای کار، کلاههای ایمنی و چیزهایی از این قبیل.
shahram naseri
اگر قرار بر ادای احترام باشد، باید علاوه بر شهدای جنگ، به شهدای دربند، به آن آدمهای بیگناهی که قربانی رژیم استالین شدند نیز ادای احترام کرد. باید در کنار «گور سرباز گمنام» که نمادی از جانباختگان جنگ است و در همهٔ گورستانهای کشور وجود دارد، «گور زندانی گمنام» نیز به مثابهٔ نمادی از اعدامشدگان و جانباختگانِ اردوگاههای استالینی وجود داشته باشد.
shahram naseri
در اتحاد شوروی هم شما میتوانید هر چه دلتان خواست دربارهٔ رهبران کشور بگویید، اما به یک شرط ناممکن: کاملاً مطمئن باشید که هیچ آدم خبرچینی در اطرافتان نیست.
shahram naseri
فعلاً قصد ندارم دربارهٔ این موضوع مهم صحبت کنم که چرا مردم یک کشور باید مدام به فکر فرار به سوئد یا هر جای دیگری در غرب باشند. چرا آنها نمیتوانند مثل بچهٔ آدم یک بلیط هواپیما بخرند و بدون اینکه جان خودشان یا جان دیگران را به خطر بیندازند، به آنجایی که دوست دارند، پرواز کنند؟ چرا آنها نمیتوانند با کولهای بر پشت و با پای پیاده از آن مرزهای مقدس بگذرند؟
shahram naseri
در زبان ما (منظورم روسی نیست، بلکه زبان رسمی شوروی است) صفت «مقدس» فراوان به کار میرود و برخی اوقات به چیزهایی اطلاق میشود که هیچ جنبهٔ تقدسآمیزی ندارد.
برای مثال به «مرزهای مقدس کشورمان» عنایت بفرمایید. این مرزها عبورناپذیرند؛ به این معنا که نه از بیرون میتوانی از روی آنها بگذری و به داخل کشور بیایی و نه از داخل میتوانی از روی آنها بگذری و به خارج کشور بروی.
shahram naseri
نتیجه میگیریم هر چیزی را که نتوان با کلمات شرح داد «عقیده» مینامند!
shahram naseri
رژیمهای استبدادی همیشه از بیان واژهها و عبارتهای صریح و عریان طفره میروند و تزویر کلامی آنها همواره توأم با قساوتی باورنکردنی است. این خصوصیت بارز و منحصربهفرد چنین رژیمهایی است. نازیهای آلمان نابودی میلیونها یهودی را «راهحل نهایی مسئلهٔ یهودی» مینامیدند. در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، سرکوب عام و فراگیر تودهها را «اشتراکیسازی» یا «نبرد علیه اپوزیسیون» و بعدها «اشتباهِ کیش پرستش شخصیت» مینامیدند. اسم تجاوز نظامی به کشورهای دیگر را هم «کمک برادرانه» گذاشته بودند که عنوان غلطانداز و پرطمطراقی بود.
shahram naseri
حجم
۴۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه
حجم
۴۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۵۰۰
۱۵۸,۸۰۰۲۰%
تومان