بریدههایی از کتاب شوروی ضد شوروی
۳٫۶
(۲۹)
جامعهٔ شوروی، طی سالهای حکمرانی هیئت دولتِ پیر و فرتوتِ برژنف، روند فروپاشی غایی خود را آغاز کرد
imaanbaashtimonfared
خلاصه اینکه برژنف، مثل اکثر مدیرانی که تحت حاکمیت استالین برکشیده شدند، نه شخصیتی از خودش داشت، نه فرهنگ و تحصیلات چندانی. همهٔ آنها، یا بهتر است بگویم تقریباً همهٔ آنها، گستاخ، حریص، طماع، خودخواه و بیاخلاق بودند. به همین دلیل، صحبت کردن دربارهٔ وفاداری آنها به هر نوع باور یا اعتقادی مسخره است.
imaanbaashtimonfared
استالین جای خالی این رهبران را با کادرهای بیسواد، بیفرهنگ و حریص پر کرد. ظرفیتهای فکری کادر جدید رهبری به قدری محدود بود که غالب آنها، از جمله خروشچف، برژنف و چرننکو، فقط از روی نوشته میتوانستند سخنرانی کنند. من یک بار متنی را دیدم که خود برژنف آن را نوشته بود. یازده سطر بیشتر نداشت، اما حداقل یازده غلط گرامری در آن پیدا کردم.
imaanbaashtimonfared
برژنف آدم متعصبی نبود، زیرا در بین رهبران همنسلش هیچ آدم متعصبی وجود نداشت. تیپ رهبران متعصبی مثل لنین مدتها پیش به دست استالین نابود شده بودند. استالین روند نابودی سیاستمداران متعصب لنینیست را از نیمهٔ دوم دههٔ ۱۹۲۰ آغاز کرده و تا پایان دههٔ ۱۹۳۰ موفق شده بود نسل آنها را کاملاً براندازد
imaanbaashtimonfared
وحشت عمومی را تنها زمانی میتوان بر کل جامعه مستولی کرد که شور و شوق عمومی برای این کار موجود باشد. موقعی که ایدئولوژی جوان است و هنوز برق و جلای خود را از دست نداده، بهترین زمان برای این کار است.)
imaanbaashtimonfared
البته، سرکوب مردم تحت دوران برژنف به سطح و اندازهٔ دوران استالین نرسید. این به دلیلِ خوبیِ برژنف نبود، بلکه به خاطر ضعف شخصیتیاش (در قیاس با استالین) بود. در واقع به دلیل آگاه شدن مردم از جنایات گذشته، و به دلیل وجود اشکال متنوع مقاومت در سطح جامعه و فرسودگی ایدئولوژیکیِ حکومت، دیگر امکان نداشت که در دوران حاضر بتوان همسطح دوران استالین سرکوبگری کرد
imaanbaashtimonfared
اکثریت حامیان نظریهٔ اقتدارگرایی که از اتحاد شوروی مهاجرت کردهاند، در کشورهای دموکراتیک ساکن شدهاند. آنها از این طریق پاسخ روشنی به پرسشهای فوق دادهاند. آیا جالب نیست که هیچکدام از آنها هیچ کشور اقتدارگرایی را برای زندگی در غربت انتخاب نکردهاند؟ ظاهراً زیستن در زیر سایهٔ دموکراسی برای آنها خوب است و برای دیگران بد!
imaanbaashtimonfared
اگر مردم از انتخاب حاکمان خویش محروم شوند، تحت حکومت یک جبار، دوباره تبدیل به گلههایی از رهروان دیوانهای خواهند شد که جملات قصار و مسلسلها را بر بالای سرشان تکان خواهند داد.
imaanbaashtimonfared
خالقان آموزههای نوین دموکراسی را برای روسیه مناسب نمیدانند. آنها میگویند جامعههای دموکراتیک، به دلیل برخورداری از آزادیهای غیرضروری، در هم میشکنند. از نظر آنها، جامعهای که بیشترین توجه را معطوف به حقوق بشر میکند و توجه چندانی به وظایف بشر نمیکند، جامعهای ضعیف است. از نظر آنها، این نوع جامعهها در واقع توسط بوروکراسیهای میانمایه اداره میشوند و نه اشخاص شاخص و برجسته. به همین دلیل، آنها به جای دموکراسی، روش حکومتی اقتدارگرا را پیشنهاد و توصیه میکنند.
imaanbaashtimonfared
او و همفکرانش طوطیوار این حرف قدیمی را تکرار میکنند که روسیه کشور خاصی است، که تجربیات دیگر کشورها را نمیتوان در مورد روسیه به کار برد. آنها میگویند روسیه باید راه خودش را برود (انگار تا حالا نرفته بوده).
imaanbaashtimonfared
چسبیدن به عقایدی که برخلاف تجربیات انسان از زندگی است یا برخلاف تجربیات تاریخی است، عملی احمقانه و بعضی وقتها جنایتکارانه به شمار میرود.
imaanbaashtimonfared
خیلی از این آدمها کمونیستهای سابقند. اینها از یک افراط به افرط دیگر در غلتیدهاند.
imaanbaashtimonfared
البته همهٔ ما (اکثریت ما) در معرض فرایند نامرئی خاصی قرار داشتیم. آنها ایدئولوژیشان را از همان روزی که به دنیا آمدیم، در کلههایمان فرو کردند. برخی از ما صادقانه و خالصانه به این ایدئولوژی باور داشتیم. برخی دیگر از ما با آمیزهای از اعتقاد و تردید به ایدئولوژی نزدیک شدیم؛ درست عین کسانی که به مذهب تقرب مییابند: اگر این همه آدمهای فهمیده معتقدند که مارکسیسم خطاناپذیر است، پس شاید واقعاً چنین باشد؛ لابد آنها بهتر از ما میدانند.
imaanbaashtimonfared
موقعی که شما همهٔ این چیزها را میشنوید، حس نوستالژیتان برطرف میشود. فقط افسوس میخوری برای مردم کشورت. فقط بر شدت خشمت از رژیم اضافه میشود.
imaanbaashtimonfared
پس من حالا که در غربتم، چه چیزی را ندارم؟ آیا زبان مادریام، زبان روس، را از دست دادهام؟ خوشبختانه هنوز برخی وجوه دوستداشتنی این زبان را از یاد نبردهام و اصلاً هم دلتنگ آن زبان زمختی نیستم که رهبران شوروی از آن برای بیان خویش استفاده میکنند و بازجویان پلیس مخفی از آن برای نوشتن گزارشهای جلسات بازجوییشان. پس چه چیز دیگری را از دست دادهام؟ نکند دلتنگ آن صنوبرهای زیبای روسیام؟ اما تا جایی که میدانم، صنوبرها هیچ ملیت خاصی ندارند. من در ایالات متحد آمریکا، سوئیس و فرانسه صنوبرهای زیادی دیدهام. در همین دهکدهٔ آلمانی که زندگی میکنم، در نزدیکی مونیخ، در جلوی پنجرهٔ خانهام سه صنوبر باشکوه وجود دارد. این صنوبرها دقیقاً مشابه همان صنوبرهاییاند که من در روستای «ورتوشینو» در نزدیکی مسکو، هر روز میدیدمشان.
imaanbaashtimonfared
این درسهایی که پروپاگاندای شوروی برای نهادینه کردن نفرت میدهد، چندان موفقیتآمیز نیست، اما طی سالها و دهههای گذشته، به قدری تکرار شده که تأثیر خود را به جا گذاشته است
imaanbaashtimonfared
مردم دارند فرار میکنند و به سرعت هم فرار میکنند؛ به قول یک شاعر، تیزپا همچون آهوان دشت.
imaanbaashtimonfared
در اتحاد شوروی هیچ چیزی به عنوان قانون وجود ندارد. آنچه در واقع اهمیت دارد و به حساب میآید، فقط مشتی قوانینِ رفتاریِ نانوشته است.
imaanbaashtimonfared
آدمی که مقولهٔ «تئوری» را خیلی جدی میگیرد، دیر یا زود شروع میکند به مقایسه کردن آن با «عمل» و نهایتاً کارش به نفی یکی از این دو و بعدها نفی هر دوی آنها با هم میرسد. اما آدمی که مجذوب و فریفتهٔ «تئوری» نشده «عمل» را به عنوان یک شرّ ِ عمومی و همیشگی میبیند؛ و نه چیزی که بتوان با آن کنار آمد و تحملش کرد.
imaanbaashtimonfared
من به هیچیک از این مفاهیم باور نداشتم و همهٔ پروپاگاندای شوروی را مُشتی واژههای پوچ برای آدمهای احمق تلقی میکردم. مثل اکثریت پرشمار آدمهایی که در زندگیام دیده بودم، از لفاظیهای رژیم شوروی، از آموزشهای سیاسیاش و از همهٔ میتینگها، راهپیماییها، تظاهراتها، انتخاباتها و یکشنبههای کارِ داوطلبانهاش نفرت داشتم. سعی میکردم از همهٔ اینها اجتناب کنم، اما برخلاف جریانِ اصلی حرکت نمیکردم. سالها بعد دریافتم که دقیقاً همین بیتفاوتی و انفعال بود که از من یک شهروند شوروی ساخته بود.
imaanbaashtimonfared
حجم
۴۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه
حجم
۴۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۷ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۵۰۰
۱۵۸,۸۰۰۲۰%
تومان