بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تا به آخر با هیتلر | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تا به آخر با هیتلر

بریده‌هایی از کتاب تا به آخر با هیتلر

۳٫۹
(۴۶)
حتی وقتی در شوروی در زندان بودم طوری رفتار کردم که انگار تا آخرین لحظه مطمئن بودم که نبوغ هیتلر همهٔ مشکلات را حل می‌کند.
رز قرمز
«انسان همیشه به مراد دلش می‌رسد، ولی به مقیاس بسیار کم و آن هم روزی که دیگر خیلی دیر است.»
امیرمحمد قرائی
هیتلر یک شب به مهمانانش بالدور فون شیراخ، هرمان اسر، دکتر دیتریش، گولایتر مونیخ آدولف واگنر و گولایتر و فرماندار وورتمبرگ و ویلهلم مور گفت در ۱۹۳۷ به انگلیس پیشنهاد داده است ششصد هزار یهودی آلمانی را به آن‌ها بفروشد تا در فلسطین به‌عنوان کارگر از آن‌ها استفاده کند. او معتقد بود از این راه می‌تواند هم این قوم را از آلمان بیرون کند و هم با لندن معامله‌ای انجام دهد. سپس لبخندی زد و اضافه کرد: «اما پسرعموهای ما از این برنامه استقبال نکردن. اون‌ها هم یهودی‌های آلمان رو نخواستن.»
Hossein Rr2001
هیتلر می‌گفت: «مسائل خصوصی مردم تا وقتی به دولت و رهبری ربطی نداشته باشه، به من ارتباطی پیدا نمی‌کنه.» و به این حرف واقعاً پایبند بود.
Mary gholami
دندان‌های انسان، وضعیت روده و معده و آنزیم‌هایی که در لولهٔ گوارشی تولید می‌شود، طوری «ساخته شده است» که نشان می‌دهد انسان چیزی بین گیاه‌خوار و گوشت‌خوار است؛ یعنی انسان به حکم طبیعت به هیچ‌وجه نمی‌تواند گیاه‌خوار تلقی شود.
farnaz3000
ب: مثلاً من اگه زنی رو دوست داشته باشم، دستش رو می‌گیرم. ‫ک: یعنی ممکن نیست بی‌منظور چنین کاری کرد؟ ‫ب: نه.
سایه
وقتی پای یکی از منشی‌ها به جایی می‌خورد، هیتلر پدرانه نگرانش می‌شد، ولی به‌راحتی حکم اعدام هزاران نفر انسان را صادر می‌کرد.
سایه
هیتلر اغلب می‌گفت اگر سرنوشت، او را به‌عنوان پیشوای مردم آلمان انتخاب نکرده بود، او حتماً در زمینهٔ معماری، شخص برجسته‌ای می‌شد و همیشه تکرار می‌کرد که اگر این‌طور می‌شد، از این‌همه دل‌مشغولی و نگرانی که به‌عنوان رهبر یک کشور داشت آزاد می‌شد
سایه
گاهی می‌بینم برخی می‌نویسند که «اگر پیشوا این مسئله را می‌دانست فلان می‌شد...!» ولی این تصور اشتباه است، چون هیتلر از همه‌چیز باخبر می‌شد و همه‌چیز را می‌دانست. او با معترضانی که نقش خاصی در جامعه داشتند و می‌توانستند علیه‌اش بر جامعه تأثیر بگذارند برخورد می‌کرد و هرکس علناً با او مخالفت می‌کرد، با جان خود بازی می‌کرد.
رز قرمز
هیملر دستور قتل‌های گستردهٔ یهودیان را صادر می‌کرد، ولی برایش خلاف طبیعت بود که با دست‌های خودش کسی را بکشد.
رز قرمز
من در پاسخ فقط شانه بالا می‌انداختم، چون نه‌تنها بسیار تحت‌تأثیر هیتلر بودم، بلکه سوگند وفاداری بی‌قید و شرط به او خورده بودم. فقط می‌توانستم به خودم بگویم موقعیت و شغل من به من اجازه نمی‌دهد به چیزی شک کنم و تردیدهای شخصی‌ام بر کارم سایه بیندازد و تا آخر هم همین روحیه را به خودم تحمیل کردم. هیچ‌وقت نباید کاری می‌کردم که با تصمیم‌های هیتلر زاویه داشته باشد، چون پیشکار و زیردست وفادار او بودم و سوگند خورده بودم اگر ضرورت ایجاد شد، در هر زمان و تحت هر شرایطی جانم را برای او فدا کنم.
رز قرمز
اگر آزادی بیان بی‌رحمانه سرکوب نشده بود و کسی جزئیات مسائل را برای یگان‌های مبارز، نیروهای دشمن و مردم کشور مطرح می‌کرد، شاید هیتلر اصلاً نمی‌توانست جنگ را ادامه دهد. اقدام السر در هشتم نوامبر ۱۹۳۹ در بورگربروکلر در مونیخ برای ترور هیتلر که محصول برنامه‌ریزی و عمل یک فرد تنها بود، به‌نوعی خواست تمام مردم بود
رز قرمز
هیتلر یک شب به مهمانانش بالدور فون شیراخ، هرمان اسر، دکتر دیتریش، گولایتر مونیخ آدولف واگنر و گولایتر و فرماندار وورتمبرگ و ویلهلم مور گفت در ۱۹۳۷ به انگلیس پیشنهاد داده است ششصد هزار یهودی آلمانی را به آن‌ها بفروشد تا در فلسطین به‌عنوان کارگر از آن‌ها استفاده کند. او معتقد بود از این راه می‌تواند هم این قوم را از آلمان بیرون کند و هم با لندن معامله‌ای انجام دهد.
رز قرمز
پس از مدتی متوجه شدم که هیتلر دیگر از پیروزی صحبت نمی‌کند و به‌جای آن از مرگ صحبت می‌کند. هروقت تنها می‌شدیم می‌گفت: «ما مجبوریم این مبارزه رو تا مرگ ادامه بدیم.»
رز قرمز
گفتم: «بس کنید، من گرسنه‌م و نمی‌تونم ادامه بدم.» خانم مترجم با لبخند دوستانه‌ای به من گفت اهل لنینگراد است و می‌داند گرسنگی یعنی چه و بعد اضافه کرد: «وقتی که شما سعی می‌کردید به ما گرسنگی بدید...» و سپس کمی سرخ شد و ادامه داد: «ما موش‌های شهر رو می‌خوردیم.» از عصبانیتی که نشان داده بودم شرمنده شدم و ساکت ماندم. بازجوییِ آن روز به پایان رسید.
رز قرمز
گاهی می‌بینم برخی می‌نویسند که «اگر پیشوا این مسئله را می‌دانست فلان می‌شد...!» ولی این تصور اشتباه است، چون هیتلر از همه‌چیز باخبر می‌شد و همه‌چیز را می‌دانست. او با معترضانی که نقش خاصی در جامعه داشتند و می‌توانستند علیه‌اش بر جامعه تأثیر بگذارند برخورد می‌کرد و هرکس علناً با او مخالفت می‌کرد، با جان خود بازی می‌کرد.
رز قرمز
دلایل وفاداری او به «رئیس» ش ساده و معمولی بود. از طرفی، این وفاداری همنوا با سرسپردگی ابرازشده توسط هر خدمتکاری به اربابش از روز ازل تاکنون وجود داشته است. از طرف دیگر، همان‌طور که در این خاطرات می‌بینیم او هیتلر را یک نابغه می‌دانست و معتقد بود یکی از «بزرگ‌مردان» تاریخ است.
رز قرمز
«انسان همیشه به مراد دلش می‌رسد، ولی به مقیاس بسیار کم و آن هم روزی که دیگر خیلی دیر است.»
Mana
«انسان همیشه به مراد دلش می‌رسد، ولی به مقیاس بسیار کم و آن هم روزی که دیگر خیلی دیر است.»
Mana

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد