بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تا به آخر با هیتلر | طاقچه
کتاب تا به آخر با هیتلر اثر هاینتس لینگه

بریده‌هایی از کتاب تا به آخر با هیتلر

۴٫۰
(۴۴)
درک هیتلر کار سختی بود. او از طرفی حتی به بی‌اهمیت‌ترین چیزها هم توجه بسیاری می‌کرد و از طرفی دیگر آدمی افراطی و بی‌احساس بود. وقتی پای یکی از منشی‌ها به جایی می‌خورد، هیتلر پدرانه نگرانش می‌شد، ولی به‌راحتی حکم اعدام هزاران نفر انسان را صادر می‌کرد.
amir ataei
پرسیدم الان دیگر برای چه کسی باید بجنگیم؟ پاسخ داد: «به خاطر مردی که یه روز میاد.»
شهریار
هیتلر دربارهٔ آینده حرف‌های بسیاری زد. او گفت که در جهان پس از جنگ طبعاً کسی حرف خوبی دربارهٔ او نمی‌زند، دشمنان پیروز و خوشحال می‌شوند و مردم آلمان به روزگار سختی می‌افتند و نزدیکان هیتلر چیزهایی می‌بینند و تجربه می‌کنند که نمی‌توانند باور کنند، اما می‌گفت امیدوار است آیندگان با او عادلانه رفتار کنند
شهریار
من معنای کلمهٔ تسلیم را نمی‌فهمم و هرگز نفهمیده‌ام!
امید
ناخواسته به یاد عبارت معروف کورت توچولسکی افتادم که می‌گوید: «انسان همیشه به مراد دلش می‌رسد، ولی به مقیاس بسیار کم و آن هم روزی که دیگر خیلی دیر است.» دست‌کم دربارهٔ اوا هیتلر، اوضاع واقعاً به این ترتیب پیش رفت. او و همسرش به اتاق خودشان رفتند و ما «یاران نزدیک هیتلر» در پناهگاهی در اعماق زمین ازدواج آن‌ها را جشن گرفتیم، درحالی‌که توپ‌های روسی زمین‌های چمن‌پوش اطراف مقر صدراعظم رایش را بمباران می‌کردند.
Mehrdad
توی تاریخ هیچ وضعیتی کاملاً ناامیدکننده نیست و ما اگه سعی کنیم سر پا بمونیم و استقلال‌مون رو حفظ کنیم، همیشه ممکنه چیزی پیش بیاد که بتونیم با اون پیروز بشیم.»
kiara
یک روز یکی از محافظان اس‌اس باید به خزانه‌دار زنگ می‌زد، همزمان هیتلر هم می‌خواست به اشپر تلفن کند. محافظ اس‌اس قرار بود از داخل یک کابین در غذاخوری افسران تلفن بزند و هیتلر در کلبهٔ خود منتظر بود اشپر برای جلسهٔ وضعیت جبهه‌ها با او تماس بگیرد. هر دو تماس همزمان برقرار شد و به گیرنده‌های اشتباه وصل شد. آن سوی تلفنی که دست هیتلر بود قرار بود اشپر باشد، ولی نبود. به همین دلیل وقتی هیتلر گفت «پیشوا صحبت می‌کنه» خزانه‌دار در آن سوی خط زد زیرخنده و فریاد کشید: «برو بابا دیوونه!» من انتظار داشتم هیتلر خشمگین شود و او را توبیخ کند، ولی هیتلر فقط تلفن را پس داد و گفت: «این هم یه نفر دیگه که فکر می‌کنه من دیوونه‌م.» نه دلخور شد و نه خزانه‌دار را توبیخ کرد و این مسئله بسیار شگفت‌آور بود، چون پس از سوءقصدی بود که در تاریخ بیستم جولای ۱۹۴۴ رخ داد که طی آن می‌خواستند او را با بمب بکشند.
امید
هیتلر در کتاب نبرد من و در سخنرانی‌های عمومی، خود را یک «کارگر ساده» می‌خواند
kiara
هیتلر اغلب می‌گفت اگر سرنوشت، او را به‌عنوان پیشوای مردم آلمان انتخاب نکرده بود، او حتماً در زمینهٔ معماری، شخص برجسته‌ای می‌شد
kiara
گورینگ در دادگاه‌های نورمبرگ گفت هرکس از پیروی از هیتلر سر باز زده، الان زیر خاک است.
Book

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد