شیخجعفر مجتهدی نوشت:
یادم ز وفای اشجعالنّاس آید
وز چشم ترم، سودهٔ الماس آید
آید به جهان اگر حسین (ع) دگری
هیهات، برادری چو عباس (ع) آید
از امامزمان (عج) شنیده بود:
«هرکس با این دو بیت شعر، به عمویم عباس (ع) متوسّل بشود، حاجتش برآورده میشود.»
banoo_ketabdost
شیخجعفر مجتهدی نوشت:
یادم ز وفای اشجعالنّاس آید
وز چشم ترم، سودهٔ الماس آید
آید به جهان اگر حسین (ع) دگری
هیهات، برادری چو عباس (ع) آید
از امامزمان (عج) شنیده بود:
«هرکس با این دو بیت شعر، به عمویم عباس (ع) متوسّل بشود، حاجتش برآورده میشود.»
فقط حیدر امیرالمومنین است
رسم میدان جنگ است که اگر پرچم به زمین افتاد؛ یعنی شکست خوردهایم. پرچمدار لشکر حسین (ع)، عباس (ع) بود.
تا وقتی دست در بدن داشت، پرچم را بالا نگه داشت، مثل عمویش جعفر طیار. به کمک دو بازویش، پرچم را به سینهاش چسباند.
maryhzd
اهلکربلا بود و ساکن کربلا. هر روز به زیارت حسین (ع) میرفت؛ سهچهار مرتبه در روز. چند روز یک بار هم به زیارت عباس (ع).
حضرت زهرا (س) را در خواب دید. سلام کرد؛ ولی جوابی نشنید. حضرت از او رو برگرداند.
_ خطای من چیست خانم؟ چرا از دست من ناراحت هستید؟
_ به زیارت فرزندم کم میروی؟
_ من؟ من که روزی دوسه مرتبه به زیارت میروم.
_ بله! اما فقط به زیارت حسینم میروی. پس فرزندم عباس (ع) چه میشود؟
maryhzd
عباس (ع) را هیچگاه خوابیده روی زمین ندیده بود. دستی به گلوی بریدهٔ عمویش کشید و گفت:
«ای ماه تابان! بعد از تو خاک بر سر دنیا شد.»
همان جا قبری را آماده کردند. بنیاسد خواستند کمک کنند؛ اما سجاد (ع) نگذاشت. گفت:
«فرشتگان برای دفن عمویم آمدهاند.»
sh.sh