بریدههایی از کتاب نبرد کرخهکور: تاریخنامه دفاع مقدس استان کرمان در حماسه ثارالله: مهر ۱۳۵۹ تا شهریور ۱۳۶۰
۳٫۷
(۳)
عراق که شلیک میکرد اگر دود بلند میشد، تصور میکرد به هدف خورده است. بچهها به محض شلیک در نقطهای دور از خط لاستیک آتش میزدند. عراقیها خیال میکردند به هدف زدهاند و همان نقطه را زیر آتش میگرفتند و بچهها داخل سنگر مینشستند و میخندیدند!
HQSAMM
یک دستش تیر خورده بود (دست قاسم سلیمانی) با دست دیگر سر برانکارد را میگرفت و من هم سر دیگر برانکارد را میگرفتم و مجروحین را تخلیه میکردیم.
قاسم سلیمانی:
پس از معالجه، شب عملیات بازگشتم.
نزدیک ظهر تقریباً همۀ نیروهای گروهان صف پشت خاکریز عراقیها رسیده بودند.
از آنجا که از قبل شخصی به عنوان مسئول آمار گروهان معرفی نشده بود، فرماندهان نمیتوانستند اطمینان کسب کنند که غیر از شهدا و مجروحین بقیه بچهها پشت خاکریز هستند یا نه.
HQSAMM
برادر قاسم سلیمانی صبحها بچهها را از سپاه حمیدیه که مقر استقرار بود در جاده به طرف اهواز ده تا پانزده کیلومتر میدواند. ایشان فریاد میزد: «اگر کسی این مسیر رفت و برگشت را طی کند، در عملیات شرکت خواهد کرد و اگر طی نکند، در عملیات شرکت نخواهد کرد.» همه با علاقه میدویدیم.
HQSAMM
با سرعت دنبال دشمن میدویدیم. یکدفعه یکی را دیدم پشت بوتهای کپ کرده. فکر کردم شاید به کمک احتیاج داشته باشد... اصرار کردم، گفت: «غلط بکنم دیگر سیگار بکشم.» بله سیگاری بود و نفسش بند آمده بود!
HQSAMM
شخصی به نام ممدچریک کار شناسایی انجام میداد و داخل عراقیها میرفت.
مجید حسنزاده، پاسدار اعزامی از کرمان:
ممدچریک هوا که تاریک میشد به طرف عراقیها میرفت و اغلب شام را با عراقیها میخورد و نزدیک صبح پنیر و کره عراقیها را میآورد و صبحانه را با ما و با آذوقه عراقی میخوردیم.
HQSAMM
نیروهایی از ارتش مأموریت داشتند خاکریز بزنند. چون کار عجلهای بود، منتظر شب نماندند و روز این کار را میکردند که یک موشک هدایتشونده به طرف لودر شلیک شد. سیمی که دنبال موشک بود روی پوست سر راننده افتاد و پوست را برید و گلوله از نزدیک سرش عبور کرد. سیم پوست و مو را جمع کرد. راننده پایین پرید و با دست پوست را برگرداند روی سرش و برای مداوا رفت و بقیه خاکریز را گذاشتند برای شب
HQSAMM
تعدادی تانکر آب بین خط گذاشته بودند که شب آنها را پر میکردند؛ ولی تا ساعت دوازده به علت تابش آفتاب، گرمای آب آنها حدود ۴۰ تا ۴۵ درجه میرسید. نه برای خوردن قابل تحمل بود، نه برای توالت رفتن، نه برای دوش گرفتن.
HQSAMM
حجم
۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
حجم
۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد