بریدههایی از کتاب طوفان دیگری در راه است
۴٫۴
(۴۴)
به یکیشون گفتم: «من کارت عروسی رو میخوام.» به صفدری، که ریاضی درس... نمیداد. اولش پرروگی کرد. گفت: «مگه عروسی ننهمه که برات کارت بیارم؟!»
گفتم: «من که با ننهات این حرفارو ندارم! بدون کارت هم میآم. ولی کارت این عروسی رو میخوام داشته باشم.»
گفت: «من کارت عروسی مردمو از کجا بیارم!؟»
گفتم: «این همه وقته خوردی، حالا باهاس پس بدی.»
گفت: «تنهایی که نخوردم! با هم خوردیم.»
گفتم: «من یه عمره که دارم پس میدم. حالا نوبت توئه. در ثانی؛ من که آبرو ندارم، تو باهاس مراقب آبروت باشی.»
گفت: «یعنی میخوای آبروریزی کنی؟!»
گفتم: «چارهای نیست! اگه مجبور بشم.»
علی
آدم با نقاب رو که نمیشه دوست داشت. میشه بهش احترام گذاشت، میشه ازش ترسید، میشه ازش حساب برد، می شه چاپلوسیشو کرد، میشه بهش دروغ گفت، ولی نمیشه دوستش داشت.
Neda F
یک سؤال: آیا تو حاضری در ظرف چرک و چرب و کثیف، آب و غذا بخوری؟
نه، مطمئنم که حاضر نیستی.
وجود کینه در دل، مثل همان چرک و آلودگی در ظرف آب و غذاست؛ آب و غذای روحی و معنوی.
بهترین خوردنیهای معنوی را هم اگر در قلبت بریزی، رسوب آن چرکها مانع جذبشان میشود و نمیگذارد که لذتشان را ببری.
حالا اگر این کینه، نسبت به پدر باشد که واویلاست.
Neda F
به بندگان خدا یاد داده است که تهی دستی خود را چگونه پیش خدا توجیه کنند. معنیاش تقریباً این است:
بیهیچ زاد و توشهای به میهمانی کریم درآمدم، نه قلب سلیم و برقراری و نه کارنامه درخشان و آینهواری.
فاء
سرم را به روی سینهاش چسباند و گفت: «گریه کن دخترم! گریه کردن اصلاً دلیل بر کوچکی نیست. آدمهای بزرگ هم گریه میکنند.»
و خودش شروع کرد به زار زار گریه کردن. ناگهان بغض من هم ترکید و من سیرترین و التیامبخشترین گریه را تجربه کردم. و هنوزبعد از گذشت حدود سی سال، آرامش آن سینه و بوی آن پیراهن را فراموش نکردهام.
شادی
من یک زمانی آرزو میکردم که برای جلب رضایت محبوب، همه کارهای خوب رو انجام بدم. ولی بعد به این نتیجه رسیدم که آدم قدرت انجام همه کارهای خوب رو نداره و عمر و توان و بضاعت آدم محدودتر از این حرفهاست. یک مسیر عملیتر و نزدیکتر برای تقرب به خدا وجود داره و اون اینه که آدم از همه کارهای بد پرهیز کنه و هر کاری رو که مطمئنه بده، نکنه
رومینا مشیری
«خدایا! کل پرونده، سپرده دست خودت! من، نه بلدم دنبال کنم، نه عرضهشو دارم، نه دل و دماغشو.
هر گلی زدی به سر خودت زدی! من کیام که بخوام تعیین تکلیف کنم برات؟
فاء
حجم
۲۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۲۵۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
قیمت:
۶۲,۷۷۵
تومان