بریدههایی از کتاب آرتمیس؛ رویایی به وسعت دریا
۴٫۳
(۲۵۸)
تا زمانی که انسان همان انسان است تاریخ پیوسته تکرار میشود.
Raana
یک دزد دریایی که به کشتی و دوستانش پشت کرده، یک شاهزادهٔ هخامنشی که مقامش رو نادیده گرفته، و یک دختر ایونی که سنتهای هزارساله رو زیر سوال برده. این گروه محبوب توئه؟
hasaneh
حاضرم برای رسیدن به هدفم بمیرم اما با تحقیر زندگی نکنم.
☆...○●arty🎓☆
و تا وقتی رویایی دارم، سختیهایی نیز بر سر راه است،
masoom
زندگی همینه. هر قدر مقامت بلندتر باشه، سختیهای بزرگتری سر راهت قرار میگیره.
masoom
سختیهای زیادی پیش روئه. سختیهایی که انگار تموم نمیشه. این روزها از خودم میپرسم من شش سال با همهچیز جنگیدم که به مقامی برسم و دوباره با همهچیز بجنگم؟ واقعا زندگی همینه؟
masoom
پس ما به چه امیدی زندگی میکنیم؟
- به امید کنار زدن سختیها. چه تسلیم بشی و چه بجنگی، زندگی بهت ضربه میزنه. حالا تصمیم با توئه. ضربه بخوری و بنشینی یا ضربه بخوری و قویتر بلند بشی. تو کدوم رو ترجیح میدی؟
zar.afrooz
برای من زندگی لحظههایی که نفس میکشم نیست. لحظههاییه که از شدت هیجان نفسم بند میاد
zar.afrooz
دریاسالار میدونم همهٔ اینها از لطف شماست، اما دوست ندارم نسبت به من حس دلسوزی داشته باشید.
- من نسبت به تلاش خودم حس دلسوزی دارم. من از دختری که کنار ساحل اشک میریخت، یک دریادار ساختم. حالا چطور میتونم به آیندهٔ این دختر فکر نکنم؟
یمنا
لازم نیست همیشه فریاد بزنی آرتمیس. گاهی فقط احساست رو بگو.
zar.afrooz
هیچوقت دنبال تیر رها شده نگرد. به هدف بخوره یا نخوره فرقی نمیکنه. تو به تیر بعد فکر کن. فکر کن اولین و آخرین تیر توئه. چطور این تیر رو رها میکنی؟
B.A.H.A.R
- مرگ همیشه ترسناکه، اما ترسناکتر از زندگی نیست.
گوربه هه
هر آنچه در توان دارم به کار میگیرم. از شما هم همین رو میخوام. هر آنچه میتونید انجام بدید. هیچ چیزی رو غیرممکن نبینید. تیرهاتون رو به همراه من پرتاب کنید که وقتی ارادهٔ خدا هم با ما یکی شد و ایزد باد دست به کار شد، تیری در آسمان باشه که به مقصد برسه
me
اما بزرگترین داشتهٔ ما توانایی جنگیدن ماست. ما میتونیم رویایی داشته باشیم و برای رسیدن به این رویا بجنگیم. ما میتونیم هر آنچه دنیا به ما نداده، با دستان خودمون بگیریم. البته که ممکنه دنیا ما رو باور نداشته باشه. ممکنه هزاران مانع مقابل ما قرار بده، اما ما باید به خودمون ایمان داشته باشیم.
me
من صحبتهای شما رو میشنوم، اما خودم تصمیم میگیرم
me
من هم غمهای بزرگی دارم، اما نمیخندم پدر.
- چون زندگی رو آسان نمیگیری. به خدا هم امید نداری.
- خدا.- پوزخندی میزنم.- فعلا با هم قهر هستیم.
- پس باور داری وجود داره که قهر میکنی. خوشحالم پیداش کردی.
~fatemeh♡
- من فقط میخوام مثل یک مرد صدایی داشته باشم. صدایی، قدرتی، مقامی و احترامی... اگر به این خواسته برسم، صادقانه به پادشاه ایران خدمت میکنم. حتی بهتر از پدرم، بهتر از پدربزرگم و بهتر از تمام مردان پارسی که میشناسم.
دوشیزه کتابباز
زئوس خدای خدایان، به هرا همسرش خیانت میکنه و عاشق لتو میشه. لتو باردار میشه و به سختی فرزندانش آرتمیس و آپولون رو به دنیا میاره. هرا در تمام عمر با حسادت با اونها رفتار میکنه. مثلا تیرهای آرتمیس رو خراب میکنه. آرتمیس همیشه در آغوش پدرش زئوس گریه میکنه.- به چهرهٔ عجیب رهام نگاه میکنم.- متاسفانه ما چنین خدایانی داریم.
- تو اینها رو میپرستی؟
~fatemeh♡
من آماده هستم دریاسالار.
- خیلی زود جواب میدی دختر.
- میتونید من رو آرتمیس صدا کنید.
- من دختر رو ترجیح میدم.
~fatemeh♡
من در وجود آرش تردید ندارم، اما به نظرم در حرکت تیر اغراق شده. میشه گفت مسافت زیادی طی کرده و به جای دوری رسیده. این منطقیتره.
- منطقی هست اما واقعی نیست. افسانهها با همین جزئیات ماندگار میشن. اگر در بخش کوچکی تردید کنی، تمام داستان رو از دست میدی.
me
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
۴۰,۵۰۰۵۰%
تومان