بریده‌هایی از کتاب طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک

ساده‌ترین تعریف بازاریابی که ممکن است با آن برخورد کنید و شامل عبارت‌های تخصصی پیچیده نباشد، این است که: اگر قرار است سیرک به شهر شما بیاید و شما تابلویی نقاشی کنید که روی آن نوشته شده باشد: «سیرک شنبه در محل نمایش اجرا دارد»، این یعنی تبلیغات اگر تابلو را روی فیل بگذارید و در شهر بگردید، این یعنی ترفیع اگر فیل از روی باغچهٔ شهردار رد شود و روزنامهٔ محلی مطلبی درباره‌اش بنویسد، این یعنی اعلان و اگر با این اتفاق باعث خندهٔ شهردار شوید، این یعنی روابط عمومی اگر مردم شهر به سیرک بروند، شما غرفه‌های بازی متعدد را به آنها نشان بدهید، به آنها توضیح دهید که اگر در این غرفه‌ها پول خرج کنند چقدر سرگرم خواهند شد، به سؤالات آنها پاسخ دهید و درنهایت آنها مبالغ زیادی در سیرک هزینه کنند، این یعنی فروش و اگر شما همهٔ این موارد را از قبل برنامه‌ریزی کرده باشید، این یعنی بازاریابی.

صاحبان کسب‌وکاری که درحال تقلا هستند، زمان صرف می‌کنند تا پول ذخیره کنند، درحالی‌که صاحبان کسب‌وکار موفق برای اینکه زمان ذخیره کنند، پول خرج می‌کنند.

فقید بزرگ، جیم ران، به‌زیبایی گفته است: «بیشتر زمان خود را صرف شنیدن حرف‌های بی‌ارزش نکنید. حرف‌های سطحی را نشنیده بگیرید تا زمان بیشتری برای شنیدن حرف‌های ارزشمند داشته باشید.»

هرگز قبل از اینکه روی کاغذ در مبارزه پیروز شوید، به جنگ نروید.

به‌عبارت‌دیگر اصل پارتو پیش‌بینی می‌کند که ۸۰% معلول‌ها، نتیجهٔ ۲۰% علت‌ها هستند.

پول همه‌چیز نیست... ولی در حد اکسیژن مهم است.»

وقتی فقط بر تبلیغ دهان‌به‌دهان تکیه کنید، سرنوشت کسب‌وکار خودتان را به دست دیگران می‌سپارید؛

می‌توان گفت هدف هر تکنولوژی جدید در کسب‌وکار شما حذف اصطکاک است.

افراد فقط بعد از خرید متوجه کیفیت و خدمات عالی شما می‌شوند.

صاحبان کسب‌وکاری که درحال تقلا هستند، زمان صرف می‌کنند تا پول ذخیره کنند، درحالی‌که صاحبان کسب‌وکار موفق برای اینکه زمان ذخیره کنند، پول خرج می‌کنند.

تصمیم بگیرید که از قرار دادن خودتان در جایگاه عام و رقابتی که فقط مبتنی‌بر قیمت است دست بکشید. نتیجه‌اش در حاشیهٔ سودتان شگفت‌انگیز خواهد بود.

برخی کسب‌وکارها زیرساخت بازاریابی خود را طوری شکل داده‌اند که همواره مشتریان راغب جدید جذب می‌کند، آنها را دنبال می‌کند، رشدشان می‌دهد و به مشتریان طرفدار پروپاقرص تبدیل می‌کند.

نقل‌قول معروفی از توماس واتسون از شرکت آی‌بی‌ام هست که می‌گوید: «تا فروش انجام نشود اتفاق دیگری نخواهد افتاد.»

در کسب‌وکاری که در آن به فعالیت مشغولید تبحر داشته باشید، نه‌فقط در کار فنی‌ای که انجام می‌دهید.

به‌عنوان کارآفرین اغلب روی کشتن تمرکز داریم. ما پایان‌دهنده‌ایم، اغواگریم و طعم خون تازه را در دهانمان دوست داریم.

باید کاری را که انجام می‌دهید به شکلی سامان دهید که حتی اگر رقیبتان دقیقاً روبه‌روی شما کار می‌کرد، مشتریان از خیابان عبور و به‌جای رقیبتان با شما معامله کنند.

آواتار خلق کنید یکی از بهترین ابزارها برای نفوذ به ذهن مشتری بالقوه این است که موقتاً با خلق آواتار خودتان را جای او بگذارید. نگران نباشید نمی‌خواهم گیجتان کنم. آواتار مطالعه و توصیف مشتریان هدف شما و زندگی آنهاست. مثل طراح چهرهٔ ادارهٔ پلیس اجزایی را کنار هم قرار می‌دهید تا به تصویری واضح از آنها در ذهن خود برسید. این کار کمک می‌کند تا داستان آنها را بشنوید و بتوانید زندگی را از دید آنها ببینید.

اگر قیمت‌ها را برای مدت طولانی ثابت نگه دارید، در واقعیت به این معناست که قیمت‌ها را پایین می‌آورید چون تورم ارزش آن میزان پول را در طول زمان کاهش می‌دهد.

فروش علنی و ارائهٔ مداوم پیشنهادها معمولاً در شبکه‌های اجتماعی رفتاری ناپسند محسوب می‌شود و می‌تواند به‌جای جذب کردن مردم به کسب‌وکار شما باعث دور شدن آنها شود.

به یاد داشته باشید که دانستن و انجام ندادن با ندانستن فرقی ندارد.