«اگر شما در اسارت بزرگ شوی، بقیه زندگیات نمیتوانی آنطور که باید و شاید از آزادیات استفاده کنی.»
شهریار
در آنزمان میتوانستیم بگوییم که چون آنها داشتند شکست میخوردند، خیلی بیرحم بودند.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
در شوروی، حتی آشپزها هم مثل آشپزهای یک ابرقدرت رفتار میکردند. ما همه روی یک اجاق گاز بزرگ غذا میپختیم، و گاهی آنها قابلمههای ما را جابجا میکردند. اصلاً نیازی به انجام این کار نبود؛ آنجا فضای کافی برای همه وجود داشت. اما آنها اینطور بودند. کشورشان در سیاست، تحمیلکننده بود و آنها در آشپزخانه.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
سوئوم بوری مورخ میگوید: «روئون یکی از آن آدمهایی بود که با هر جنگ و انقلابی به همان سو میرفت. تنها دغدغه او این بود که چطور از آن بهره ببرد، و چقدر.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
خمرهای سرخ از گرسنگی بهعنوان یک ابزار سیاسی استفاده میکردند.
گرسنگی مجازاتی برای نافرمانی بود.
گرسنگی مجازاتی برای نژادهای بد بود.
گرسنگی مجازاتی برای بیماری بود: برای کسانی که برای انقلاب بهدرد نخور بودند.
گرسنگی به آنها کمک میکرد نظم را حفظ کنند.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
«مادرم تمام زندگیاش از همه چیز ترسیده است. ترجیح میدهم بمیرم تا آنطور بترسم.»
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
کشورهای مستقلِ آفریقاییِ ضعیف، طعمه آسانتری برای استعمار کردن بودند تا مستعمراتی که بر مطالباتشان اصرار داشتند.»
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
جنگ در هر دو طرف جان میلیونها نفر را گرفت و هیچ پیروزی به همراه نداشت.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
اما معنیاش این نبود که قبیله لوو تحصیلات پائینی داشتند. برعکس. آنها یکی از تحصیلکردهترین قبیلهها در شرق آفریقا هستند. همینکه یکی از آنها پولی داشته باشد، برای خودش ماشین یا طلا نمیخرد، بلکه به این فکر میکند که بچهاش را به کدام مدرسه بفرستد.
نون صات
چه احساسی در این مورد داشتم؟ امروز احساس حماقت میکنم، اما تو نمیتوانی استانداردهای معمولی را برای چنان اوقات غیرمعمول بهکار ببری. ما همه برای بقا میجنگیدیم.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰