بریدههایی از کتاب رستاخیز جان
۴٫۶
(۱۰)
امیال بشر را معتقدات او محدود میکنند و اگرنه نامحدود است، چرا که با وصول به هر یک از خواستههای خویش نیازهای تازهای از درونش سر بر میآورند. شاهد بر این مدعا شاهان و ثروتمندان بزرگ هستند که چون این تضییقات برای آنها کمتر است، بندهٔ امیال روزافزون و متکاثر خویش میشوند: قصرهای بزرگتر، حرمسراهای وسیعتر، سفرههای شاهانهتر و... اما در نهایت، باز هم رضایت کامل حاصل نمیآید. رضایت کامل در مقام «رضا» ست که در سلسلهٔ مراتب و منازلِ سلوک روحی بعد از مقام «تسلیم» قرار دارد و جز از طریق حقیقت دین قابل وصول نیست.
الف. میم
پس هنر اگر مَجلای آن شمس عالمافروز حقیقت باشد، معرَجی است برای تکامل و تعالی روح هنرمند، و اگرنه، حجاب اکبر است، چنان که علم توحید نیز اگر مستقل از حقیقت دین که وصول به مقام قُرب و ولایت است انگاشته شود، حجاب ظلمتی است سختتر و غلیظتر از حُجُب دیگر.
خسته خوان
همهٔ اولیای خدا در عصر خویش و در میان معاصران خویش غریب بودهاند و وای بر ما اگر این ولی خدا نیز در میان ما غریب باشد. و مگر نیست؟ آیا ما بهراستی دریافتهایم که او کیست و چه میگوید؟ آیا ما بهراستی سر به فرمان او سپردهایم و دیگر «خود» ی در میانه باقی نمانده است؟
الف. میم
سینمای پس از انقلاب معیار رشد را برنده شدن در جشنوارههای اروپا میداند و در ارزیابی فیلمها، برای منتقدین خارجی صلاحیت بیشتری قائل است. تلویزیون نیز گرفتار سیاستزدگی است و از لحاظ هنری همان مرضی را دارد که فیلمفارسی قبل از انقلاب به آن مبتلا بود. سینما که اصلاً برای هنر شأنیتی مخالف با تبلیغ قائل است و تلویزیون نیز در مسیر تبلیغ، از هنر دور افتاده و به پیام ظاهری اکتفا کرده است.
الف. میم
من در فروپاشی تمدن غرب بیشتر به تحول درونی غربیها امید دارم تا جنگی رودرروی که میان شرق و غرب و یا اسلام و غرب روی دهد. چنین جنگی لامحاله روی خواهد داد، اما غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و چون عقربی در محاصرهٔ آتش، خود خویشتن را نیش خواهد زد و خواهد کشت.
الف. میم
تکلیف هنرمندان نیز بالصراحه در انتهای پیام معین شده است:
هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند کولهبار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکای به غیر تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیدهاند.
جلودارِ این طریق نیز که به سوی استقلال و تحقق حقیقت کلمهٔ «لا اله الا الله» میرود، شهدایی هستند که سرخی خونشان بر افق طلوع نشسته است و «مدعیان هنر بیدرد» را رسوا نموده است. پس هنر در منظر ایشان عین دردمندی است و همین دردمندی است که روح زیبایی و صفا را در هنر میدمد.
الف. میم
تعبیرات حضرت امام و تصریحات مکرر ایشان بر تعهد هنر در برابر مبارزه با دشمنان اسلام، بسا بیشتر از آن دارای صراحت است که بتواند مورد تأویل قرار گیرد. هنر در منظر امام ذاتاً و ماهیتاً امانتدار مبارزه با دشمنان دین است... و دیگر چه جای تردید
الف. میم
اینان به تجدید نظری پروتستانتیستی در دین اسلام امید بستهاند، حال آن که این عصر که باید آن را «عصر توبهٔ انسان» نام نهاد، متناظرِ معکوس نهضتی است که در رُنسانس اتفاق افتاد. بشر یک بار دیگر ـ و این بار در سطح تمامی سیارهٔ زمین ـ متوجه قبلهٔ معنویت شده است و این توجه بهزودی همهٔ معادلات و مناسبات را به هم خواهد ریخت و زمین از این وضع تعادل ناپایداری که در آن واقع شده است بیرون خواهد آمد.
الف. میم
آزادی در نفی همهٔ تعلقات است جز تعلق به حقیقت، که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا میگیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان تکلیف اوست در قبال حقیقت، نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همهٔ تعهدات. و مقدمتاً باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است.
الف. میم
آزادی هنرمند در «درک تکلیف» اوست نه در «نفی و طرد التزام به همهچیز» و البته این التزام باید از درونِ ذاتْ بیرون بجوشد نه آن که از بیرون سایه بر وجود هنرمند بیندازد. در اینجا عدم تعهد همانقدر بیمعناست که اجبار، یعنی همانطور که هنرمند را نمیتوان مجبور کرد، خود او نیز نمیتواند از تعهد درونی خویش بگریزد.
الف. میم
حجم
۱۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۴,۴۰۰
۲۲,۲۰۰۵۰%
تومان