وطن که مهربان نباشد وطن نمیباشد.
حسین احمدی
زندگی به آدمها درس میدهد و آدمها را آدم میکند.»
امینه
«من میتوانم درمورد خانه ساعتها برایتان حرف بزنم. من معنی خانه را خیلی خوب میفهمم. شاید به دلیل اینکه معنی دربهدری را خوب میفهمم. گاهی آدم چیزی را که هیچوقت نداشته بهتر از چیزی که همیشه داشته میفهمد. حالا میخواهم یکی دو تا عکس نشانتان بدهم.»
حسین احمدی
خیلی چیزها دست خودمان نیست، ولی آرزوهامان که دست خودمان است.»
امینه
«آدم وقتی مادر میشود بچهاش میشود یک تکه از خودش، آرزوهاش با آرزوهای بچهاش یکی میشود.»
حسین احمدی
دوری هیولایی بود، فاصله آدمها را عوض میکرد و من میرفتم جایی که نمیدانستم چه سرنوشتی برایم رقم خواهد
محمدعلی عضدی
قطار سوت کشید و از جا کنده شد. آنتونیو گفت: «راهآهن را انگار آفریدهاند برای خداحافظیهای غمانگیز.»
کلاهم را تا روی گوشها پایین کشیدم و گفتم: «برای خداحافظیهای عاشقانهٔ دردناکِ همراه با اشک و آه و ناله.»
حسین احمدی
«دوری رنج و درد دارد. فاصله هیولایی است. نیمی از ما را با خود میبرد به جایی که با آن آشنا نیستیم. نیمی از ما که میماند دیگر برای خودمان هم آشنا نخواهد بود»
محمدعلی عضدی
«کسی که ویرانی خانهاش را دیده...»
«میداند که همهچیز ناپایدار است.»
محسن
لرزیدن زمین که تمام شد، کسوکارمان را از زیر خاک و آوار بیرون آوردیم و دوباره زیر خاک کردیم.
محسن