بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رقص شیطان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رقص شیطان

بریده‌هایی از کتاب رقص شیطان

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۰از ۱ رأی
۳٫۰
(۱)
- اذان صبح یک نعمته ازطرف خدا... با هر اذان صبح می‌شه یک بار دیگه به دنیا اومد.
n re
دیگر برایم مهم نبود که قرار است آینده چه شود! آن روزها روزهای خوبی بود که باید در ذهنم ثبت‌شده می‌ماندند.
n re
دنیای خوبی نیست سامیه. باید باهاش کنار اومد.
n re
هیچ‌چیز آسون به دست نمی‌آد.
n re
«هر زنی باید بلد باشه از خودش دفاع کنه. این جامعه چندان امنیت نداره. باید بتونی در برابر کسی که می‌خواد بهت آسیب بزنه از خودت دفاع کنی!»
n re
تو فکر کردی دو اَبَرقدرت جهانی دلشون به حال کسی سوخته؟ جنگ یک چیز دیگه‌ست!
n re
- یادت باشه که از هر آدمی باید چیزی یاد بگیری! حتی اگه از شخصیتش خوشت نیاد. این خیلی مهمه؛
n re
یاد بگیر! درون‌گرا باش، خونسرد باش! چیزی از خودت بروز نده. چهره‌ت نباید تداعی‌کنندهٔ احساساتت باشه؛ هرگز! مگر خودت تصمیم گرفته باشی.
n re
دلت خرید می‌خواد؛ هر دختری دلش می‌خواد. زن‌ها وقتی خرید می‌کنن مغزشون شروع به کار می‌کنه.
n re
این رو بدون، وقتی ترس از صورتت می‌باره، یعنی رقیب می‌تونه هر کاری انجام بده! وقتی ترس از صورتت می‌باره، به رقیب می‌گی که می‌تونه ناک‌اوتت کنه.
n re
حواست به همه چیز باشه. این دنیا دنیای آدم‌های با لیاقته.
n re
خوبه که مشروب نمی‌خوری! نخور! هیچ‌وقت نخور! خیلی از آدم‌هایی که هست و نیستشون رو به باد دادن، در حالت مستی بودن. مست که نباشی به حال خودتی؛ کسی سوءاستفاده‌ای اَزت نمی‌کنه. بدترین گناهه!
n re
زن باید برای شوهرش تمیز و زیبا باشه. این روایت ائمه‌ست. باید به خودت برسی. حقِ شوهرته.
n re
همهٔ ما باید فقط از خدا بترسیم!
n re
به‌هرحال در مسیر سرنوشت بعضی چیزها قدرتشون از ما بیشتره...
n re
وقتی نای فکرکردن نداشته باشی، وقتی نتوانی به فردا فکر کنی و خودت را به دست تقدیر می‌سپاری، ناخودآگاه دلت آرام‌تر می‌شود؛ مثل وقتی که جراحتی عمیق برداشته‌ای و تا انتهای درد را تجربه می‌کنی، بعد لاجرم آرام می‌شود؛ یعنی مجبور است که آرام شود. یا مانند زمانی‌که پیچیدگی به انتهایش می‌رسد و ناگهان جهش اتفاق می‌افتد، مثل همهٔ نظریه‌های عجیب دنیای امروز که می‌شود تعادل بین درد و آرامش را حدس زد، می‌شود خودت را بسپاری به دست جریان تند و ناآرام مشکلات و چشم‌هایت را ببندی و نتوانی حتی یک دقیقه از قانون سرپیچی کنی...
n re
پیرمرد نگهبانِ دم در که در این سال‌ها فقط چند بار دیده بودم حرف بزند قیمتی نداشت! از همان دسته آدم‌های خاص و کمیاب بود که فقر را با فخر یدک می‌کشیدند و فقط همان کاری را می‌خواست که خداوند برایش رقم زده است و لاغیر!
n re
آهای معجزهٔ زندگی من! کجا هستی
n re
روزها و شب‌های من به حسرت‌خوردن برای این ای‌کاش‌ها می‌گذشت...
n re
پی بردم که دنیا تا چه اندازه بی‌رحم است.
n re

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۴۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان