بریدههایی از کتاب خانه ما
۳٫۲
(۲۵)
چطور موسیقی به آدم شبیخون میزند، زیرا ایستگاههای رادیویی عاشق حس دلتنگی برای گذشته هستند و همیشه امکان دارد آهنگی قدیمی پخش شود که احساساتی را در تو بیدار کند که نمیخواستی زنده شوند. آهنگهای «ما» وقتی دیگر «ما» یی وجود نداشت
n re
ما داریم پیر میشویم - چه خوشمان بیاید و چه نه!
n re
من هیچ تصوری نداشتم از اینکه درد تا چه حد میتواند تاریک و فلجکننده باشد.
n re
برایش جالب است که حتی درحالیکه میخواهد تمام داستان زندگیاش را بازگو کند، درحالیکه نقاط مهم و جزئیات کاملاً در اختیار خودش هستند، انتظار ندارد که بخش زیادی از آن را به او اختصاص دهد (همین حالا هم تصمیم گرفته است که به او نام مستعاری بدهد).
zohreh
توبی مثل صخرهای تکیهگاهش بود.
فراموش کرده بود که صخرهها در طول سالیان سال شکل میگیرند، و نه در عرض چند ماه.
zohreh
اشکال اینکه خودتان را با جدیت از آدمهای بدبین زندگی جدا کنید همین است: خودتان را از نصیحتهای خوبشان محروم میکنید.
zohreh
آدم چطور با مادرش خداحافظی میکند؟
جواب این است: خداحافظی نمیکند، چون اینطوری محبتآمیزتر است.
zohreh
قسم به رازداری باید درسی در اعتماد کردن باشد، نه سوءاستفاده از آن.
zohreh
صبحِ روزِ باکسینگ، او برای خداحافظی مرا بوسید و من میتوانستم بوی جدایی را روی پوستش حس کنم. مثل گذاشتن گل روی قبر بود، وقتی غمت دیگر تازه نیست.
یک ادای احترام در خاطر من.
zohreh
مسئله فقط احساس بازگشت به خانه نیست. درک این است که چیزی یا جایی یا کسی که دوستش داری همیشه فقط اجارهای است. مالکیت دائمی برای هیچکدام از ما وجود ندارد.
zohreh
آنها به ما نگفته بودند که بدترین فاجعهها آنهایی خواهند بود که خودمان ساختهایم.
zohreh
اگر نتوانی به سادگی از کنار خوشیها بگذری، پس از کنار بدیها هم نمیتوانی به سادگی بگذری.
zohreh
تنها مردی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد آرزویی میکند که تابهحال تا این حد احتمال برآورده شدنش پایین نبوده است.
zohreh
«هرکسی بار مشکلات خودش را با خود حمل میکند.»
گفتم: «من هم دقیقاً داشتم به همین فکر میکردم. مسئله این است که بار بعضی از ما از وزن مجاز بیشتر است.»
zohreh
«هرکسی بار مشکلات خودش را با خود حمل میکند.»
گفتم: «من هم دقیقاً داشتم به همین فکر میکردم. مسئله این است که بار بعضی از ما از وزن مجاز بیشتر است.»
zohreh
تو نمیخواهی که تبدیل به یکی از آن آدمهای غمانگیز و پابهسنگذاشته شوی که هیچوقت نمیتوانند خودشان را عوض کنند، درست است؟ میدانی، بخشایش مردم به پایان میرسد و بعد تو فقط یک مرد نابخشودنی خواهی بود.
zohreh
«به خانهٔ کوچکتر رفتن» باید یکی از ترسناکترین عبارات در دایرهٔ واژگانِ آلدر رایز میبود، زیرا با طلاق، ترک خانه توسط فرزندان، مشکلات مالی - شاید هر سه همزمان - مرتبط بود.
zohreh
تنها چیزی که از میلیونر بودن بهتر بود، این بود که بدون اینکه دست به سیاه و سفید بزنی میلیونر شوی.
zohreh
«اینکه درموردشان حرف نمیزنم به این معنی نیست که به آنها فکر نمیکنم.»
zohreh
«همهٔ ما باید هرچند وقت یکبار چیزهای جدید را امتحان کنیم.»
zohreh
حجم
۴۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۴۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰۳۰%
تومان