بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عمارت مرموز؛ جلد دوم | طاقچه
کتاب عمارت مرموز؛ جلد دوم اثر گرگوری فونارو

بریده‌هایی از کتاب عمارت مرموز؛ جلد دوم

امتیاز:
۴.۰از ۴۰ رأی
۴٫۰
(۴۰)
«شوربخت کسی است که خاطرات کودکی‌اش، جز وحشت و غم، برایش تداعی نکند.»
M.S. Miri
چیزی به اسم مرگ معنی نداره، فقط تغییر به چیز بزرگ‌تریه.»
Azin
چیزی به اسم مرگ معنی نداره، فقط تغییر به چیز بزرگ‌تریه
M.S. Miri
الجرنون چوب‌دستی را روی سر اسب گذاشت و... زووووپ! الیور که از شدت نور سفید موقتاً بینایی‌اش را از دست داد، نگاهش را برگرداند و وقتی دوباره نگاه کرد، اسب روی چهار پایش ایستاده بود و چوب‌دستی دراز از پیشانی‌اش بیرون زده بود. آگاتا گفت: «این چوب‌دستی نیست. این شاخِ... یه تک‌شاخه!» حیوان جادویی شیهه‌ای کشید و پوزه‌اش را به علامت تشکر به الجرنون مالید. الجرنون خندید و اسب را بغل کرد و بعد، الیور و بقیه آرام به‌سمتشان رفتند. الجرنون گفت: «همه‌چیز مرتبه. اون شاخش رو پس گرفته، حالا دیگه بهمون اعتماد داره.» الیور حیرت‌زده به بقیه نگاه کرد... الجرنون داشت حرف می‌زد!
Fateme Hosna
«شوربخت کسی است که خاطرات کودکی‌اش، جز وحشت و غم، برایش تداعی نکند.»
Faranak_naseri_

حجم

۳۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۳۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد