بهآسودگی خواهم مرد، چه اهمیتی دارد که دیگران غمگین بشوند یا نشوند، گریه بکنند یا نکنند.
Hossein shiravand
تیک و تاک ساعت همینطور بغل گوشم صدا میدهد. میخواهم آن را بردارم از پنجره پرت بکنم بیرون، این صدای هولناک که گذشتن زمان را در کلهام با چکش میکوبد!
سمیه جنگی
فکر هر آدم عاقلی را دیوانه میکند
وقتی کلمات عجزاند
وجود تو هیچ ارزشی ندارد، از تو هیچ کاری ساخته نیست!
سمیه جنگی
راستی کسانی که در اولین روزهای ازدسترفتن عزیزی به ناله و شیون مینشینند اگر ناگهان آن آدم را زنده و سالم دربرابر خود ببینند چه میکنند؟
Hossein shiravand
در شگفت هستم که چرا زندهام؟ گرسنهام میشود؟ چرا میخورم؟ چرا راه میروم؟ چرا اینجا هستم؟ این مردمی را که میبینم کی هستند و از من چه میخواهند؟.
سمیه جنگی
الان نه از زندگی خوشم میآید و نه بدم میآید، زندهام بدون اراده، بدون میل، یک نیروی فوقالعادهای مرا نگه داشته. در زندان زندگانی زیر زنجیرهای فولادین بسته شدهام
سمیه جنگی
هرچه فکر میکنم هیچ چیز مرا به زندگی وابستگی نمیدهد، هیچچیز و هیچکس...
سمیه جنگی
میدیدم که برای زندگی درست نشده بودم
سمیه جنگی
دیگر نه آرزویی دارم و نه کینهای، آنچه که در من انسانی بود از دست دادم، گذاشتم گم بشود. در زندگانی، آدم باید یا فرشته بشود یا انسان و یا حیوان، من هیچکدام از آنها نشدم، زندگانیم برای همیشه گم شد.
سمیه جنگی