بریده‌هایی از کتاب چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج

حسادت جزء جدایی‌ناپذیر شخصیت خودشیفته است؛ اما او مرتب این را به دیگران نسبت می‌دهد و اگر او را زیر سؤال ببرید، نشان از حسادت شما می‌داند و به‌شدت عصبی می‌شود. برای خشم و عصبانیت او حتماً مرز تعیین کنید و برای پرخاشگری کلامی‌اش هم حتماً گوشزد کنید و در صورت توجه نکردن، برای مدت کوتاهی از او جدا شوید.

خودشناسی حضرت علی (ع) می‌فرماید: برترین شناخت، خویشتن‌شناسی است. (غررالحکم: حدیث ۲۹۳۵)

به‌عنوان همسر این افراد باید بدانید که آن‌ها همه‌چیز را از شما می‌خواهند و شما به شکل وحشتناکی باید تمام نیازهای آن‌ها را برآورده کنید و تبدیل به یک سوپرمن واقعی بشوید. در غیر این صورت مستحق خشم آن‌ها خواهید شد.

رابطه بین همسران مثل دیواری می‌ماند که اگر خیلی کوتاه باشد، باعث می‌شود مرتب به آن سرک بکشیم و اگر خیلی بلند باشد، باعث ایجاد دوری و دلزدگی بین همسران می‌شود. با این مثال خواستم حدود لایه خصوصی در روابط را بگویم.

یان مورگان کرون در کتاب «بازگشت به خود» نوشته است: آنچه ما دربارهٔ خودمان نمی‌دانیم، می‌تواند به ما آسیب برساند و این کار را خواهد کرد، بدون اینکه نیازی به دیگران داشته باشد.

از شخصیت او به نفع خودتان استفاده کنید و با تمجید و ستایش از نوع رفتار خاص، او را به سمت افکار خود سوق دهید؛ مخصوصاً در زمینه مشارکت و همدلی کردن.

این افراد خود را انسان‌های بزرگی می‌پندارند. فکر می‌کنند استثنایی هستند و به شکل ویژه باید با آن‌ها برخورد شود. مستعد افسردگی و اضطراب هستند. تاب و تحمل انتقاد ندارند. خود را برتر از دیگران می‌دانند. روابط و احساسات آن‌ها شکننده است. رفتار استثمارگونه دارند. اعتمادبه‌نفس کاذب و شکننده دارند. دارای مشکلات بین‌فردی هستند. دارای مشکلات در محیط کار یا تحصیل هستند. همیشه حق به جانب هستند. مشغول خیال‌بافی درباره موفقیت و قدرت هستند. حس همدلی ندارند، مگر به قصد ریا باشد.

در زندگی با آن‌ها می‌بینید شما همه‌چیزتان را از دست داده‌اید، حتی اعتمادبه‌نفستان را و او با لگدمال کردن شما خود را بالاتر می‌برد.

آن‌ها معمولاً در روابط سوءاستفاده‌گر هستند و از امتیازات شما برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند.

افراد خودشیفته فاقد حس همدلی هستند.‌ آن‌ها فقط نیاز دارند تا در روابط کسی را قربانی افکار خودبزرگ‌بینانه‌شان بکنند؛ مثلاً در دو ساعت ملاقات، آن‌ها مدام صحبت می‌کنند؛ اما وقتی قرار باشد شما از خودتان یا مشکلتان حرف بزنید،‌ آن‌ها اصلا حوصله شنیدن حرف‌های شما را ندارند؛

افراد خودشیفته فاقد حس همدلی هستند.‌ آن‌ها فقط نیاز دارند تا در روابط کسی را قربانی افکار خودبزرگ‌بینانه‌شان بکنند؛ مثلاً در دو ساعت ملاقات، آن‌ها مدام صحبت می‌کنند؛ اما وقتی قرار باشد شما از خودتان یا مشکلتان حرف بزنید،‌ آن‌ها اصلا حوصله شنیدن حرف‌های شما را ندارند؛

از آنجا که احساس خصومت و وابستگی را همزمان دارند، روابط بین‌فردی‌شان آشفته و به‌هم‌ریخته است.

شخصیت مرزی معمولاً پرحرف و نمایشی هم هستند و تا حدی دنبال جلب توجه دیگران نیز می‌باشند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی می‌توانند بسیار فریبنده و متقاعدکننده باشند. حتی در زمانی که در حال پایمال کردن حق شما هستند، شمارا توجیه می‌کنند و اعتمادتان را به شکل معناداری می‌خواهند حفظ کنند و در جلب توجه زنان هم بسیار حرفه‌ای عمل می‌کنند.

دوران عقد درواقع یک زمان طلایی برای شناخت طرف مقابل است که البته به غلط دوران عشق‌بازی و تبادل احساسات قلمداد می‌شود و ما بدون اینکه اجازه شناخت به خودمان و طرف مقابل بدهیم، کورکورانه قدم در جاده زندگی مشترک می‌گذاریم و آسیب‌های جدی این رابطه غلط گریبانگیر هر دوی ما خواهد شد؛ مخصوصاً طرفی که اختلال شخصیت دارد.

معمولا اختلالات شخصیت در سال‌های نوجوانی یا اوایل بزرگ‌سالی شروع می‌شوند و با رسیدن سن فرد به میان‌سالی از شدت برخی از انواع اختلالات کاسته می‌شود.

اختلالات شخصیت الگوهای پایدار از رفتارهایی است که به کرّات ما آن‌ها را انجام داده و در زندگی روزانه پیاده می‌کنیم.

در دوران عقد سعی کنید دو چشم و دو گوش دیگر قرض کنید و طرف مقابل را آنالیز کنید. نگذارید این دوران بدون شناخت بگذرد و بعد چشم‌وگوش‌بسته وارد خانه مشترک شوید و بعد از زمان کوتاهی به شکست برسید. هرچه تلاش بیشتری کنید تا در این دوران به شناخت کامل‌تری برسید، در زیر یک سقف لذت بیشتری خواهید برد.

ریشهٔ اختلافات همسران، صحبت نکردن یا در حقیقت، درست صحبت نکردن است.

صداقت اگر با درایت همراه نشود، مشکلات زیادی برای ما به وجود می‌آورد.