بریده‌هایی از کتاب چگونه فریب می خوریم؟

تلاش برای تصمیم‌گیری سریع، مهم‌ترین دلیل فریب خوردن است

سعی کنید در تصمیم‌گیری خود تصور کنید که از این جنس تعداد زیادی موجود است و شما هرزمان بخواهید می‌توانید آن را بخرید. آیا در این شرایط بازهم تصمیم به خرید می‌گرفتید؟

سعی کنید که مراقب مواردی که فروشنده یا کسی که می‌تواند از شما به طریقی منتفع شود باشید. وقتی‌که طرف مقابل سعی دارد نشان دهد که طرف شماست و به ضرر خود یا کسی که برای او کار می‌کند حاضر است طرف شما را بگیرد. در این موارد اگرچه، نه صد درصد، اما احتمال زیادی وجود دارد که تلاش می‌شود از شما برای کسب سود بیشتر سوءاستفاده شود. در این موارد بدون توجه به توصیه‌های او و بر اساس منطق و اطلاعات خود تصمیم‌گیری کنید.

در خریدهایتان به این موارد دقت کنید. قیمت هر چیز را به‌تنهایی و بر اساس خود آن چیز بسنجید. پیش خودتان فکر کنید که اگر من همین جنس را به‌تنهایی و با همین قیمت اولیه و بدون تخفیف می‌دیدم می‌خریدم؟ در خریدهایی مثل کت‌وشلوار و موبایل و ... که امکان ارائه متعلقات و سایر محصولات هم وجود دارد دقت کنید. تنها اگر حتما نیاز دارید این کار را بکنید. ضمن این‌که قیمت آن‌ها را بدون توجه به مبلغ جنس اصلی که خریده‌اید بررسی کنید. به‌هرحال معمولا همین‌که این خودآگاهی وجود داشته باشد، به ما کمک می‌کند که کمتر در این دام بیفتیم.

در خریدهایتان به این موارد دقت کنید. قیمت هر چیز را به‌تنهایی و بر اساس خود آن چیز بسنجید.

سعی کنید تا حد ممکن کمک و لطف بیش‌ازاندازه معمول دیگران را نپذیرید. لزومی به بررسی دقیق محصولی که نیاز ندارید نیست. اگر هم این اتفاق افتاد و نیاز داشتید که اطلاعات خوبی داشته باشید، یا واقعا لازم دیدید که یک لباس را بپوشید و امتحان کنید، یا هر لطف دیگری در حق شما شد، در هنگام تصمیم‌گیری این را به خود یادآور شوید و دقت کنید که، تصمیم شما بدون تأثیرپذیری از رفتار دیگران باشد. به‌صورت شخصی و بدون در نظر گرفتن آنچه اتفاق افتاده است تصمیم بگیرید. سعی کنید در دام این تله و فریب نیفتید که باید به نحوی لطف دیگری را جبران کنید.

باید تا جای ممکن از تصمیم‌گیری‌های سریع و بدون بررسی خودداری کنیم. بسیاری از تصمیم‌های لحظه‌ای ما از نوع این تصمیم‌گیری‌های هستند. قبل از اتخاذ هر تصمیم مهم، حتما به میزان اهمیت آن تصمیم، برایش زمان بگذاریم و به آن فکر کنیم. بهترین کار این است که فکر کردن و بررسی را به‌جای ذهن خود، بر روی کاغذ انجام دهیم. مغز به همان دلیل تلاش برای کاهش مصرف انرژی و فرار از پیچیدگی، در زمان محاسبات ذهنی تا جای ممکن آن را ساده می‌کند. اما زمانی که آن را روی کاغذ می‌آورید قضیه کاملا متفاوت می‌شود. روش بسیار مؤثرتری برای مواردی که مسئله خیلی مهم و حیاتی است وجود دارد. فرض کنیم که تصمیم نهایی باید توسط شخص دیگری که کاملا با آن مخالف است گرفته شود. تلاش کنیم دلایل کاملا منطقی و محاسباتی دقیق برای متقاعد کردن او پیدا کنیم. به‌این‌ترتیب مجبور می‌شویم که به جزییات بیشتر توجه کرده و به‌سادگی در دام محاسبه سریع نیافتیم.