بریدههایی از کتاب خردمندی در زندگی روزمره
۲٫۸
(۴)
در رژیمهای تمامیتخواه، نابرابری ناگزیر است، چون آنان که حکومت میکنند، اگر تابع هیچ شکلی از کنترل اجتماعی نباشند، همیشه بزرگترین قسمت از داراییهای مادی را برای خودشان برمیدارند. آنها کنترل سایر داراییها و خدمات را هم در دست میگیرند، که اگرچه غیرمادیاند، اما به همان اندازه یا بیشتر اهمیت دارند؛ مثل دستیابی به اطلاعات و شرکت در حکومت. اینها برای بیشتر مردم غیرقابل دسترسی است. به این ترتیب، نتیجهٔ نهایی، هم فقر است، هم سرکوب.
seza68
رواقیون و اپیکوریان، حتی تعلیم میدادند که شهرت چیزی است که باید از آن پرهیز کرد. آنها توصیه میکردند در خفا زندگی کنیم و نعمت ناشناخته بودن را قدر بدانیم.
احسان رضاپور
میدانیم کسانی که مدتی زیاد، قدرت فراوانی داشتهاند اغلب این احساس به آنها دست میدهد که قدرت حق طبیعی آنهاست، مثل فرمانروایانی که روزگاری معتقد بودند سایهٔ خدا در روی زمین هستند و حکومتشان مؤید به انوار الهی است. وقتی چنین کسانی قدرتشان را به سببی از دست میدهند، این فقدان را بدبیاریای ساده نمیبینند، بلکه آن را فاجعهای در کائنات میدانند.
seza68
فلسفه، حکمتی برای فهمیدن و بخشیدن به ما ارزانی میکند و همین کافی است و بیشتر از همهٔ ثروت جهان میارزد
احسان رضاپور
در کل، بهتر است اصلاً به شهرت فکر نکرد، بلکه به محبت و احترامِ حتی حلقهٔ کوچک خانواده و دوستان خوب راضی بود.
احسان رضاپور
همهٔ کوششهای ما چیزی جز تلاش برای کسب قدرت، سرچشمهٔ انرژی انسان، نیست. مردم دنبال ثروت میروند، چون ثروت به آنها قدرت میدهد، قدرت نه فقط بر اشیا، بلکه تا اندازهای (و اغلب تا اندازهٔ قابل توجهی) بر انسانهای دیگر. چه بسا امور جنسی را هم بشود بر پایهٔ کسب قدرت توضیح داد: ما یا میخواهیم مالک بدن شخص دیگر و از این طریق مالک آن شخص باشیم یا فکر میکنیم که با مالکیت بر بدن آن شخص، دیگران را از تملک او کنار میزنیم. در هر دو حالت، این رضایت خاطر به ما دست میدهد که بر دیگران اِعمال قدرت میکنیم.
احسان رضاپور
اما مهم است توجه داشته باشیم که امروز وقتی به مدارا سفارش میشویم، مدارا اغلب به معنی بیاعتنایی است: عملاً از ما میخواهند از بیان ـ یا در حقیقت از پایبندی به ـ هر گونه رأی و نظر بپرهیزیم و گاهی حتی از هر گونه رفتار یا نظر قابل تصور دیگران چشم بپوشیم. این نوع مدارا چیزی یکسره متفاوت است و تمسک به آن جزئی از فرهنگ لذتگرای ماست که در آن هیچ چیزی واقعاً برای ما مهم نیست. این بخشی از یک فلسفهٔ زندگیِ بدون مسؤولیت و بدون اعتقادات است.
علیرضا دری
این آرمان برابری، تحققش هم غیرممکن است. اگر عملی میشد تمام اقتصاد باید تحت کنترلهای همهجانبه و تمامیتخواه در میآمد، هر چیزی باید توسط دولت طراحی میشد و هیچکس مجاز نبود هیچ نوع فعالیتی در پیش بگیرد مگر به فرمان دولت. در نتیجه، هیچکس دلیلی نداشت که خودش را به زحمت بیندازد و دست به کاری بزند مگر اینکه مجبور میشد. پیامد این وضع فروپاشی کل اقتصاد بود، اما باز هیچ برابریای در کار نبود.
seza68
چرا شهرت باید پاداش عادلانه برای دستاوردهای فکری بزرگ باشد، ولی برای کارهای بزرگ ورزشی یا برای اجرای یک نمایش تلویزیونی نباشد؟ شهرت اغلب مسألهای است مربوط به بخت محض.
seza68
برخی جریانها در اندیشهٔ مسیحی که روزگاری قدرتمند بودند، ولی امروز کهنه و مهجور شدهاند، وسوسهٔ مشابهی برمیانگیزند: اگر به ما بگویند بدون فیض الهی هر کاری کنیم، همیشه مرتکب بدی و شرارت خواهیم شد، ولی به مدد فیض الهی ضرورتاً فقط خوبی خواهیم کرد، آن وقت چندان اهمیت ندارد که به همنوعانمان کمک میکنیم یا آنها را شکنجه میدهیم؟ بدون فیض الهی از هر راهی که برویم روانهٔ دوزخ خواهیم شد. این، سرنوشت همهٔ مشرکان و بیدینان بوده، هر قدر هم که انسانهای شریفی بوده باشند.
احسان رضاپور
حجم
۱۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان