بریده‌هایی از کتاب در ستایش زنان سرسخت

بیایید همراه با هم یک تمرین فکری انجام دهیم؛ چه چیزی در مورد خودتان را دوست ندارید؟ آن را همین الان بپذیرید. هیچ بهانه‌ای برای آن نیاورید. از جو رولینگ الهام بگیرید و پیچیدگی‌ها و نواقصتان را در آغوش بگیرید و درست مثل جو با آن‌ها در سازش باشید.

هزینهٔ یک انسان تمام‌عیار بودن ممکن است برابر با رنجاندن دیگران باشد.

«مهم نیست که این دنیا چقدر بیمار باشد، اگر شما کاری برای آن انجام ندهید، یک مرده محسوب می‌شوید.»

"سرسختی" تعاریف مختلفی دارد. گاهی سرسختی یک زن این است که می‌خواهد خودِ پیچیده‌اش باشد.

من متوجه نمی‌شوم چرا مردان در هنگام عصبانیت اجازه دارند تا خشم خود را به راحتی تخلیه کنند ولی از زنان انتظار می‌رود تا عصبانیت خود را دور بریزند گویی که خشم آن‌ها یک پوشک کثیف است.

«اگر شما بخواهید به "کسی" تبدیل شوید و نه به "چیزی" توجهات زیادی را از دست می‌دهید.» یک زن برای "کسی شدن" باید به استعداد و کوشش خودش متکی باشد و چنین زنی به طور قطع خواهان هویتی مستقل از دیگران است.

«من نه اهمیتی می‌دم که شما در مورد من چه فکری می‌کنین و نه به شما فکر می‌کنم.»

در دنیا باید جایی با فرهنگی که عصبانیت یک زن را تمجید می‌کند باشد تا وقتی که یک زن صدایش را بالا می‌برد کل آن منطقه دور او جمع شوند و باور داشته باشند وقتی یک زن عصبانی است حتماً چیزی برای گفتن دارد که ارزش شنیدن دارد

«یک زن آن‌قدر به یک مرد نیاز دارد که یک ماهی به دوچرخه»

زنان خودباوری مانند من که میل دارند شجاع‌تر، قوی‌تر، جسورتر و صریح‌تر باشند و وضع موجود را بر هم زنند. من این زنان را دوست دارم چرا که من را به پذیرفتن طبیعت واقعی خودم ترغیب می‌کنند. آن‌ها به من می‌آموزند که برای پذیرفته شدن نزد دیگران نیازی به موافقت و همرنگی با جماعت ندارم و با ارائهٔ مثال به من یاد می‌دهند که از بیان کردن عقایدم شرمگین نباشم.