بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زیر نگاه پدر | طاقچه
تصویر جلد کتاب زیر نگاه پدر

بریده‌هایی از کتاب زیر نگاه پدر

انتشارات:انتشارات کویر
امتیاز:
۳.۷از ۲۳ رأی
۳٫۷
(۲۳)
یکی از تجربیات زیبا و شگفت‌انگیز خردسالی و باید بگویم تا امروزم، بررسی جوانه‌های سبزه‌ها هستند که سر بیرون می‌آورند و خود را به سوی روشنایی و آفتاب می‌کشند و سرسبز می‌شوند.
nina61
از اواخر ماه بهمن هنگامی که هوای بهاری فقط نوک پایی بر زمین می‌گذاشت تا هنگامی که بالاخره بساطش را می‌گسترد رد پا را می‌شد به چشم دید، زیرا همواره علائمی از عبورش در آسمان و زمین، در موجودات و نباتات بجای می‌ماند. یافتن آن اثرات شادی‌آفرین بود. رنگ آبی آسمان، آفتاب، پرواز هیجان‌انگیز پرستوها در هوا، قیل و قال پرندگان میان شاخسارهای تازه بیدارشده، سربرآوردن سبزه‌ها و گرمی زمین، نشانه‌هایی غیرقابل انکار از فرارسیدن بهار بودند.
nina61
ایرانیان از بالاترین مقام تا به پایین‌ترین حرفه، زحمتکش و پرکار هستند و با آنچه بر سرشان فرود می‌آید سازش نمی‌کنند، ولی آن را با خویشتن‌داری و متانت ارزیابی می‌کنند و چون موقعیت را مناسب یافتند به مبارزه و جبران آن می‌پردازند. باید اضافه کرد شغل و کار در ایران به واسطه جدایی زنان از مردان به دو نوع تقسیم می‌گردید: یکی فعال که خارج از محیط اندرونی‌ها و خانه‌ها، در بیرون می‌گذشت و متعلق به مردان بود و دیگری منفعل و پنهان و پشت پرده‌های خانه صورت می‌گرفت و متعلق به زنان بود.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
هروقت از بازار قالی فروش‌ها می‌گذرم بر آن هنرمندان ناشناخته و گمنام که در دهات و ایلات با انگشت‌های ظریفشان نقش‌ها و رنگ‌های زیبا را به‌وجود آورده‌اند تحسین می‌گویم و از این هنر باستانی که رمز آن در طی قرن‌ها از پدران به پسران و از مادران به دختران سینه به سینه سپرده شده و به امروز رسیده است سرافراز می‌گردم. گفته شاعری را به یاد می‌آورم که البته درباره گل است، چون هر تخته فرش یک گلخانه است آن را در اینجا بی‌مورد نمی‌دانم: ای گل‌فروش گل چه فروشی برای سیم از گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
سقاخانه‌ها آینه‌کاری و زیبا و بعضی‌ها ساده بودند. در آن دوران که آب لوله‌کشی در ایران نبود، در گرما و خشکی هوا بهترین خدمت به مردم ساختن سقاخانه بود. مردم اغلب نذر می‌کردند و در سقاخانه‌ها آب و یخ می‌ریختند تا رفع عطش از رهگذران بکنند. آنهایی که متمول بودند آب انبارهای بزرگ می‌ساختند تا مردم بتوانند کوزه و ظرف‌هایشان را از شیر آب انبار پر کنند و به خانه‌های خود ببرند. تا این اواخر نام اشخاصی که آب انبارهای بزرگ در شهرها و در راه‌ها ساخته و وقف کرده بودند با نیکی و احترام یاد می‌شد
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
شاید از این‌رو جامعه ما نسبت به جوامع خارجی عقب‌ماندگی پیدا کرد، چه اندیشه و توانایی زنان، یعنی نیمی از جامعه باطل می‌ماند.
وحید
اختیاریه متعلق به صاحب اختیار، رستم‌آباد متعلق به مشیرالدوله، فرمانیه متعلق بهنصرت‌الدوله، چیذر خرده مالک و دزاشیب متعلق به مجدالدوله بودند.
کاربر ۱۹۲۹۱۶۴
لاله‌زار اسم خوشی نداشت. گویا محل گردش و تفریح مردان جوان و فرنگی‌مآب‌های تهران بود. می‌گفتند در آنجا آشنایی‌ها و ملاقات‌ها پیش می‌آمد و آن‌طوری که خبر می‌آوردند آقایان به خانم‌ها اشاره می‌کردند و خانم‌ها به آنها چشمک می‌زدند!
کاربر ۱۹۲۹۱۶۴
درایران چای را به عکس اروپا، صاحب خانه حضوراًنمی‌ریزد. مرسوم بود از آبدارخانه یامحل نزدیکی که سماور را درآن جا گذاشته بودند، چای را در استکان‌ها بریزند، روی سینی با قندانی بچینند و به حضور میهمانان بیاورند. معمولاً چای را شیرین می‌خوردند. در هر استکان دو یاسه حبه قند می‌انداختند، رنگ و عطر چای اهمیت بسزا داشت. چای باید داغ، یاقوتی رنگ، دم کشیده و معطر باشد. چنان‌که معروف است «لب‌سوز و لب‌ریز و لب‌دوز».
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
خدا رحمت کند دکتر ابوالبشر، برادرم را که نان و پنیر و سبزی غذای دلخواه او بود و آن را غذای مثلث می‌نامید. می‌گفت در این مثلث دو زاویه ثابت نان و پنیر می‌باشند، زاویه دیگر مثلث متغیر است. می‌تواند سبزی خوردن، حلوا ارده، انگور، خربزه، خیار، پیاز و حتی کشمش یا خرما باشند و شب‌ها که تنها بود آن غذا را به هر چیزی ترجیح می‌داد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
در زمان رضاشاه حصار تهران جای خود را به چهار خیابان کمربندی تهران داد: ۱. خیابان شاهرضا در شمال شهر؛ ۲. خیابان شهباز در شرق؛ ۳. خیابان شوش در جنوب؛ ۴. خیابان سی‌متری در غرب.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
یکی از جالب‌ترین مواد درسی ما «درس اخلاق» بود و در آن از مذهب اسمی برده نمی‌شد و صحبت فقط از تذهیب اخلاق بود. آنها حقیقتاً سعی داشتند روحیات و رفتار دختران جوان ایرانی را مطابق اصول اخلاقی رشد و نمو دهند، چنان که حتی یک نفر از دختران ایرانی به مذهب مسیحی نگرویدند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آهنگ بم شازده، پدرم در گوشم طنین انداخت: شما باید دانش بیاموزید، معلومات به‌دست بیاورید که بتوانید در دنیای فردا با قدرت راه خود را طی کنید. آماده باشید با مرد و زن بحث کنید و اگر در بحثی وارد شدید خوب مطالعه کنید تا بتوانید جواب صحیح و مستدل ارائه کنید. قرة‌العین زنی بود که در صدو پنجاه سال قبل ایران، نقاب را از صورت برگرفت بالای منبر رفت و برای صدها نفر سخنرانی کرد و همگان از قدرت کلام او در شگفتی شدند. راجع به اعتقادات و ایمان او صحبت نمی‌کنم، شخصیتش را گوشزد می‌کنم. او زنی بود پرهیزکار و با دانش و از این بابت بدون ترس و مردانه با اشخاص رویارویی می‌کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۶۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۶۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد