منحنی خلاقیت
نویسنده: هما قناد
انتشارات میلکان
توسعه فردی یکی از موضوعاتی است که امروز توجه به آن بیش از هر زمان دیگری شده است و البته که این توجه نتایج مثبتی هم دارد. ما به کمک توسعه فردی میتوانیم تبدیل به آن چیزی شویم که میخواهیم باشیم. همان رویایی که سالها در سرمان پروراندهایم. ما در معرض مفاهیم بسیاری قرار گرفتهایم که هر روز در کتابها، در برنامههای تلویزیونی و کارگاههای آموزشی میشنویم و حجم اطلاعاتی که دریافت میکنیم خیلی بالاست. آیا همه اینها به دردمان میخورد؟ در این یادداشت تعدادی از کتابهای خوبی را که در زمینه توسعه فردی منتشر شدهاند، معرفی میکنیم. به این ترتیب میتوانیم آنهایی را که به کارمان میآید جدا کنیم و در مسیر پیشرفت و کمال قدم بگذاریم.
ما سرشاریم از ایدههای مختلف! حتی در موقع خواب هم فکرهای جذابی به سرمان میزند که میتوانیم با آن، دنیا را تکان دهیم. اگر مغزمان کمی ایده پرداز باشد، با هجوم فکرها و برنامههای مختلف روبهرو میشویم. این موضوع به راحتی میتواند تمرکز ما را بهم بزند. چون ما درست نمیدانیم که بهترین زمان برای اجرایی کردن برنامههایمان کی است؟ ما خوب نمیدانیم چطور میتوانیم چندکار را همزمان باهم جلو ببریم. خبر خوب این است که آلن گنت در کتاب منحنی خلاقیت قرار است به ما کمک کند تا این چالش را از بین ببریم. او برای ما از تجربه سالهای کاریاش میگوید و کمکمان میکند تا تمام افسانهها و نشدنیهایی را که درباره خلاقیت شنیدهایم دور بریزیم و زمان درست برای انجام هرکاری را پیدا کنیم.
اگر دوست دارید درباره خلاقیت کتابهای بیشتری بخوانید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی کتابهایی درباره خلاقیت» را هم بخوانید:
عادت های اتمی یا همان خرده عادتها، کتابی بود که در زمان انتشارش خیلی سروصدا به پا کرد. شاید چون مصداق بارزی برای این عبارت «سنگ بزرگ، نشانه نزدن است» بود. این درست است که ما در ابتدای انجام یک پروژه جدید یا زمان گرفتن یک تصمیم نو، حسابی هیجان زده شویم و تصمیم بگیریم همه چیز را کنار بگذاریم و تمام وقت و انرژی خودمان را برای این کار صرف کنیم، اما اتفاقی که در واقعیت رخ میدهد چیز دیگری است. ما بعد از گذشت مدتی، کمی خسته میشویم. هیجان اولیه از بین رفته است و چون دنبال نتایج فوری بودیم و آن را دریافت نکردیم، در اصل و ارزش کار هم شک میکنیم. کمی بعد آن پروژه یا تصمیم هم به گوشه کمد میافتد و خاک میخورد!
چاره کار در تربیت کردن مغز است. ما میتوانیم مغزمان را عادت دهیم تا هر روز کمی بهتر از دیروز شود و هر روز به اندازه یک درصد پیشرفت کند. این میزان در یک سال اصلا کم نیست و نتیجه بهتر این کار هم این است که پیشرفت کردن به عادت ما بدل میشود. درست همان کاری که جیمز کلیر انجام داد، آنهم زمانی که بخاطر یک سانحه حین ورزش، به شدت آسیب دیده بود و مجبور بود همه چیز را برای مدتی کنار بگذارد. اما روشی که بعدا امتحان کرد خیلی کارآمد بود. این کتاب و این طرز تفکر زندگی بسیاری را عوض کرد. بنابراین اگر شما هم میخواهید جزء این دسته باشید، این شما و این هم کتاب عادت های اتمی!
بخشی از عادتهای اتمی را بشنوید.
کتاب ذهن متمرکز نوشتهی مایکل هیت نویسندهی آمریکایی است. امروزه سرعت زندگی آنچنان بالاست که رسیدن به همهی کارها و مهمتر از آن سالم زندگی کردن، امری محال به نظر میرسد. برخی برای حل این مشکل، سرعت کار خود را بالاتر میبرند یا بیشتر کار میکنند؛ هیت با این روش مخالف است و چارهی کار را در افزایش روشمند تمرکز میبیند. او در این کتاب گامهای افزایش بهرهوری با تقویت تمرکز را بهشکلی نظاممند و جذاب شرح داده است.
عوامل زیادی وجود دارد که تمرکز ما را موقع کار کردن برهم بزند. ما همیشه باید در دسترس باشیم بنابراین نمیتوانیم تلفن همراهمان را (بزرگترین عامل حواس پرتی، به خصوص وقتی به اینترنت وصل است!) کنار بگذاریم. ما باید پاسخگوی ایمیلها و تماسهای کاری باشیم و درست از زمانی که کرونا آدمها را خانه نشین کرد و کارها را به دورکاری تبدیل کرد، عوامل دوبرابر شدند. حالا ما باید در خانهای که محل آرامش است نه کار، فضایی برای کار کردن به وجود بیاوریم، تمرکز کنیم و یک تنه با تمام چیزهایی که حواسمان را به خودش جلب میکند، مبارزه کنیم. آیا چنین کاری اصلا شدنی است؟
کال نیوپورت، در کتاب کار عمیق ما با را تمرکز مختل نشده آشنا میکند، یعنی همان تمرکزی که موقع کار کردن (هرکاری!) نیاز داریم. او میخواهد چند روش جدید به ما معرفی کند که همگی کمک میکنند بیخیال چیزهایی شویم که حواسپرتی ایجاد میکنند. او میخواهد کاری کند که ما درست مثل همان جمله معروف معلمهایمان شویم: موقع کار کردن، کار کنیم و موقع کارهای دیگر، به کارهای دیگرمان بپردازیم!
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی کتاب هایی برای افزایش تمرکز» را هم بخوانید.
خب، زمان غر زدن از زمین و زمان گذشته است. باید به خودمان بیایم و مسئولیت تمام کارهایی را که تا حالا انجام دادهایم و از الان به بعد انجام میدهیم، قبول کنیم. ما خیلی راحت میتوانیم مسئولیت پذیر باشیم و جلوی رخدادهایی را که مانع پیشرفت ما هستند، بگیریم. اما برای آشنا شدن با این روش باید با سازوکار تئوری انتخاب آشنا شویم. مطمئن باشید بعد از خواندن این کتاب، نگاهتان به دنیا حسابی تغییر میکند. اما چون این کتاب خیلی مفصل است و حرف برای گفتن زیاد دارد، این یکی یادداشت را هم بخوانید:
حتما همه شما هم این جملهها را از اطرافیان خود شنیدهاید یا خودتان بارها و بارها به خودتان گفتهاید که باید کارها را بر اساس اولویتها انجام دهیم. فلان برنامه در حال حاضر اولویت ندارد. اولویت من چیز دیگری است و … ما همان کسی هستیم که تعیین میکنیم درست در همین نقطهای که ایستادهایم، کدام کار برایمان اولویت دارد و کدام کار بی ارزش و بی اهمیت است. اما اگر در انتخاب اولویتهایمان دچار مشکل شویم، چه کاری از دستمان برمیآید؟ اگر هدف ما رسیدن به موفقیت باشد، باید از هرکار دیگری که ما را از رسیدن به آن دور میکند، پرهیز کنیم. اما در اکثر مواقع، مشکل اصلی این است که شناختن اینکه کدام کار ما را به موفقیت میرساند، برایمان سخت است.
اصل گرایی همان کتابی است که این زمان به دردمان میخورد. این کتاب همان چیزی است که مسیر ما را مشخص میکند و کمکمان میکند تا کارهای بیهوده و غیرضروری را کنار بگذاریم و سراغ اولویتهایی را بگیریم که در انتهای مسیر ما، به ما چشمک میزنند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی کتابهایی درباره مدیرت زمان» را هم بخوانید.
سالها پیش خواندن این جمله روی دیوار یک کافه، مرا تکان داد: «اجازه نده که ترس از شکست، مانع از حضورت در مسابقه بشود!» طرز فکر ما، حاصل به بار آمدن ریشه اندیشههایی است که از هزاران منبع مختلف وارد مغزمان شده و زندگی و نگاه ما را به دنیا شرح میدهد. نمونهاش همین ترس از شکست است که باعث میشود خیلی از موقعیتهای خوب زندگی را از دست بدهیم. اما تغییر دادن طرز فکرمان فایدهای هم دارد؟ آیا تغییر میتواند با بهبودی همراه باشد؟
کارل دوک، با کتاب مشهورش، طرز فکر، به ما کمک میکند این کار را انجام دهیم. چون نویسنده در این کتاب از جملات کلیشهای فرار کرده است و تلاش کرده تا برای هرکدام از سخنانش، دلیل و راهبردی بیاورد که چراغ روشن راه ما باشد.
اینها تنها بخشی از هزاران کتاب خوبی است که در باب توسعه فردی نوشته شده است. اما نباید فراموش کرد که هر کتابی و حتی هر داستانی، میتواند به ما کمک کند تا یک قدم به آنچه میخواهیم باشیم، نزدیک شویم، فقط اگر در زمان درست خودش خوانده شود و تنها در صورتی که ما، شنوای چیزی که میخواهد بگوید، باشیم.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه