نظرات کاربران درباره کتاب صوتی موش ها و آدم ها

نمیدونم این کتاب چرا آنقدر مهجور مونده و تعداد کمی اونو خوندن؟ یه شاهکار به تمام معناست!دوست داشتم یه سره گوش بدم خیلی داستانش جذاب بود وجای تامل داشت گویندگیش فوق العاده.... شرح حال طبقه وسیعی از مردم دنیاس .... شخصیت پردازی داستان فوق العاده بود جز معدود کتابهاییه که با شخصیتهای کتاب ارتباط برقرار میکنی و یا ازشون متنفر میشی یا عمیقأ دلت براشون میسوزه نمونه حقیقی شخصیت های لنی کندی و اون سیاه گوژپشت رو به کرات تو اطرافمون دیدیم ...

متن کتاب و موضوع و ترجمه واقعا دیگه ۹ از ۱۰ رو می‌گیره، ولی انصافا یه نفر قبل ازینکه کتاب صوتی رو منتشر کنین بهش گوش بده!!! آخه دیگه غلط خوندن کلمات واقعا زشته!! غرولند رو وقتی یه نفر بلد نیست تلفظ کنه، صرف داشتن صدای خوب، درسته که کتاب صوتی اجرا کنه؟!؟

گویندگیش رو دوست داشتم

کتابها را دوست دارم چون هر کتابی که دست میگیریم حتی اگه بسیار کودکانه باشد میتواند پیغام های دلنشینی به ما دهد این کتاب را دوست داشتم چون برایم یاداور این بود که تنها دیوانگان همیشه خندان و دلخوشند

این کتاب رو پیشنهاد میکنم، موش ها و آدم‌ها رنج ها و حسرت های قشر کارگر رو به تصویر میکشه، آرزوهایی که به خاطر شرایط محیطی که درونش قرار گرفتن هیچگاه به دست آوردنی نیست. اما انسانیت هنوز در بین آنها زنده است. معرفی کامل توی پیجم ببینید Sepideh_book_collection

شاید این کتاب در حالت عادی برام جذاب نباشه اما با این گویندگی و صداپیشگی واقعا فوق العاده و دلنشین بود و پرکشش خیلی دوست داشتم ممنون از شما 😍🌹🙏

آخرش خیلی بد بود من با گوش دادن به این کتاب ۱ساعت مدام داشتم گریه میکردم و مطمئنم اگه خودم می‌خواندم هیچی متوجه نمی شدم که این نشون دهنده ی حرفه ای بودن گوینده است در کل این کتاب یک شاهکار فوق‌العاده است و از نظر من صدا و گویندگی عالیه و همه باید این کتاب و هم بخونن و هم گوش بدن

گوینده خیلی خوب شخصیت های داستان رو تفکیک کرد 👌

کتابه خوب و جذابه ولی کاش اسم کتاب و عکس روی جلدش یچیز دیگه بود

اصلا انتظار نداشتم اینقدر قشنگ باشه...

آخرش به طرز عجیبی واقعی و غم انگیز تموم شد... .

گوینده ی عزیز سطح ادبیاتتون رو بالا ببرید، چندین کتاب از شما گوش دادم، بسیار تلاش میکنید با کلاس و با احساس صحبت کنید، اما بعضا در بیان واژه ها و مفهوم متن و تغییر تن صدا اشکال دارید. "غُر وِلَند"؟؟؟ نه به این، نه به "کَلیفرنیا" :))) اما تغییر صدای شخصیت ها خوب بود کتاب هم عالیه

داستان حول قشر کارگر و ضعیف آمریکا در نیمه اول قرن بیستم است، مردمانی که زیر چرخ دنده‌های بی رحم کاپیتالیسم خورد می‌شوند و رویاهای خود را به گور می‌برند. خوانش کتاب نسبتا خوب بود و به علاقه‌مندان به آثار غربی حتما پیشنهاد می‌شود

امروز، همین الان کتاب موش ها و ادمها رو تموم کردم. بر خلاف خیلی از کتاب های دیگه ای که خونده بودم و با خودم دنبال یه طوری نقد و فهم فحوای کتاب میگشتم. انتهای این کتاب برعکس بود، منو برد سمت خودم، افکار خودم رو برد سمت خودم و سوال هایی رو از خودم ایجاد کرد. البته نمیشه گفت ایجاد کرد. این سوال ها وجود داشتند، اما مثل اینکه یه جا جمعشون کرد.شاید هم جرقه ای زد برای پاسخ به یک سوال قدیمی. سوال این بود : چرایی اجرا کردن اخلاقیات، چرایی پایبندی به اخلاقیات. بذار اینطوری بگم داستان رو. من نیاز داشتم در این مورد با کسی حرف بزنم. اما کسی رو جز خودم مناسب برای این کار ندونستم. اونجایی که کشتن سگ کندی، نمادی ایجاد کرد برای من از تلاش آدم ها برای از بین بردن ضعفا. اونجای داستان یک قرابت داشت با صحنه اخر داستان. یعنی کشتن لنی. اونجای داستان من فکر کردم که الان همه با دلسوزی به این داستان نگاه میکنن و دلشون برای اون سگ و برای لنی خواهد سوخت. توی همین فکرا بودم که اولا اینکه چرا من زیاد تحت تاثیر قرار نگرفتم. مگه این همون کاری نبود که طبیعت طی میلیون ها سال با ما و تمامی جانوران انجام داده؟ قوی تر ها موندن و ضعیف تر ها از بین رفتن. مگه این قانون طبیعت نیست؟ در گیر و دار همین تفکرات که اگر من جای جورج بودم چه حکم اخلاقی باید جلوی من رو میگرفت؟ من همیشه توی زندگیم دنبال یک سنگ بنا بودم. یک مستمسک ملموس که یک حکم قطعی باشه برای من و بهش اعتقاد داشته باشم و بتونم همه چیز های زندگیم رو بر اساس اون چینم. اما هیچ وقت هیچ سنگ بنایی پیدا نکردم. من اخلاقیات رو قوانینی برای به حداقل رساندن نزاع و اختلاف برای شکل گیری اجتماع میدونم و شرع و قانون رو هم تضمینی برای اجرا شدن این اخلاقیات. اما چرایی این اخلاقیات جوابی توی ذهن من نداره. اینه که میگم همیشه دنبال اون دلیل یا یک سنگ بنا برای اعتقاداتم بودم. اما این داستان. به نوعی یک جواب تلخ برای من داشت. همون جواب طبیعت. قوانین طبیعی. اینکه شاید به این مساله تن بدم که قوانین زندگی رو طبیعت تعیین و تبیین میکنه. و نمیشه صفاتی چون درست و غلط رو بر این قوانین نسبت داد. اما شاید توی این برهه از زمان با منطق من همخوانی داشته باشه.

کتاب موش‌ها و آدم ها اثر جان اشتاین بک رو از بچگی میشناختم و اسمشو شنیده بودم ولی هیچوقت فرصت نکرده بودم بخونمش. داستان ساده با متنی روان در مورد دو دوست به اسم های لنی و جان که کارگر ساده مزرعه هستند و وقایعی که براشون اتفاق میفته. از نظر من چیزی که بیشتر از همه برام جذاب بود دوستی عمیق و بی آلایش و نوع رابطه ای بود که بین این دو نفر وجود داشت. از جذابیت های دیگر کتاب این بود که در جاهای مختلف داستان، بارها و بارها خواننده در مورد آنچه قرار است اتفاق بیفتد، دچار استرس میشه اما دقیقا نمیتونه حدس بزنه که چی میشه و کدوم یکی از حدس هاش درست از آب درمیان و از این لحاظ شبیه به زندگی واقعی هست. همچنین ترس از آینده و آخر عاقبتی که قراره آدم ها دچارش بشن در جای جای کتاب دیده میشه. و دیگه این که بنظرم لنی میتونه نماد افراد عادی جامعه باشه که هرچی بهشون دستور داده میشه بدون فکر اجرا می‌کنند و گاهی اوقات بدون اینکه واقعا قصد و نیتی داشته باشن دچار اشتباه میشن. نکته ای که کتاب روش تمرکز داشت به نظرم این بود که آدم های مختلف هر کدوم در هر جایگاهی که باشن در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات خاص خودشون هستند و وقتی پای درد دل هر کسی بنشینی میتونی متوجه بشی که شاید چیزی که اون آدم از دور بنظر میرسه شاید نباشه مثلا مغرور، بد اخلاق، عصبی، بی بند و بار و غیره... و پیام اصلی کتاب بنظرم این بود که آدم ها در هر موقعیتی با هر ظاهر و باطنی که باشند، به دلایل مختلفی دنبال "یک دوست" می‌گردند. پادکست این کتاب رو با صدای آقای طالبیان مقدم توصیه میکنم که بسیار بسیار و در حد عالی از نظر من روایت کردن.

کتاب خوب بود اما خواننده گاهی اکسان رو اشتباه میذاشت و گاهی صداها رو باهم قاطی می‌کرد. خیلی از خواندن خواننده لذت نبردم

کتاب، خوب بود و کشش داشت. اما گویندگی اصلا خوب نبود. تلفظ اشتباه و بیشتر از اون، تکیه اشتباه روی کلمات برای من آزاردهنده بود. انگار راوی از قبل حتی یک بار هم داستان رو نخونده بود.

راوی داستان را خوب روایت نمیکنه، هیجان و حس هر موقعیت اصلا منتقل نمیشه. متن موسیقی هم نداره. یعنی موقعیت های مثل دعوا یا قتل یا فرار همه با یک حس خونده شده. البته خلق شخصیت ها با صدای راوی خیلی خوب بود.داستان کلا برای من جذابیت خاصی نداشت جزییات به قدری زیاد بود که منظور اصلی داستان توش گم میشد.

کتاب خیلی خوبی بود.خودتونو از لذت گوش دادنش محروم نکنید! گویندگی خیلی خوب بود و برخلاف نظر دیگران اتفاقا به این کتاب خیلی نشسته بود،فقط سرعت گفتنش کم بود که خب میشه برد بالا سرعتو...

داستان کتاب بسیار گیرا و جذاب بود و پایان شوکه کننده ای داشت. گوینده بسیار با مهارت و عالی داستان رو روایت می‌کردند و با صدا و طرز بیانشون به شخصیت های متفاوت روح داده بودند.