نظرات درباره کتاب صوتی ابله و نقد و بررسی شنوندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب صوتی ابله

نظرات کاربران درباره کتاب صوتی ابله

انتشارات:آوانامه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۴۴۹ رأی
۴٫۱
(۴۴۹)
Barzin
در عجبم که "ابله" داستایوفسکی و "دلقک" هاینریش بُل آنقدر عاقل و خردمند و در عین حال موجه هستند، که تناقض عنوان کتاب و محتوای اون یک لبخند تلخ و بُهت انگیز به لب میاره
poya24
عقاید یک دلقک داخلی به این شاهکار ندارد
sara
پاسخ شما ...
Ehsan
دلقک قهرمان داستان صداقت دارد ، گر چه زیاد کتک میخورد و تحقیر میشود و ،،،، ولی باز صداقتش کار خودش را میکند ،،،داشتن صداقت همیشه خوب است او احمق نیست بلکه از دید دیگران چنین است،، جامعه ما هم همینه!!! ولی شانس دلقک را نداریم
Amirmasoud
ترکیب داستایوفسکی و آرمان سلطان زاده، یک محصول فرازمینی ایجاد میکنه.
ماتیلدا
برای لذت بردن بیشتر ازین ترکیب، کتاب یادداشت های زیرزمین و شب های روشن رو گوش بدین.
میلاد
آفرین دقیقا
Arash Nik
ببخشید، من قصد خرید این کتابو دارم ، این کتاب روان و اسان فهمه ؟ میتونید یه کم در باره اش توضیح بدین؟
shahrzad
هر کنابی از داستایوسکی با صدای ارمان ساطان زاده بینظیره!
ghazaal
این کتاب بسیار جذاب و دوست داشتنیه با وجود حجیم بودنش اما بازهم مخاطب رو قانع میکنه که دو دستی بچسبد به خواندن. شخصیت های داستایفسکی به حدی زنده و قابل لمس هستن که واقعا باید هنوز با گذشت سالها برای این نویسنده ایستاده دست زد. داستان پرنس میشگین که به صرع مبتلاست و سالها دور از وطنش زندگی کرده حالا ۲۶ سال داره و به روسیه برگشته پرنس به سبب بیماریش و کم تجربه بودن در زندگی کیفیتی کودک گونه و معصوم داره. به نظر همگان بازآفرینی شخصیت مسیح است مسیحی روسی تبار در جامعه زمان خود. مثل اینکه داستایوفسکی میخواد بگه اگر مسیح بازهم و برای این قوم برانگیخته میشد چه میشد. اما فکر نکنید با داستان مذهبی طرفید! هرچند به وضوح مسیحیت درش موج میزنه ولی به نظر شخص من پرنس به شکلی خاص انسانی واقعیه نه مسیح ! داستان مثل یک درخت از یک تنه اغاز میشه و شاخ و برگ بسیاری داره در واقع چند داستان به صورت موازی و در هم تنیده روایت میشه. هر شخصیت پیش داستان و و روایت خاص خودشو داره و نهایتا اثری بر روایت و شخصیت اصلی میگذاره. داستان عشق مثلثی مربعی اصلا پنج ضلعی راگوژین ناستازیا و گانیا و ژنرال بپانچین و البته پرنس، ثروت پرنس و ادم های دروغگو اطرافش لیبیدف و دیگران، داستان اگلایا داستان خانواده گانیا داستان خانواده بپانچین ها و .... پس خیالتون راحت که اگر اهل درگیر شدن با احساسات و شخصیت نیستید و فقط خواننده داستانید با اینهمه ماجرا بازهم حوصله تون سر نمیره و نکته بهترش اینکه از اصل روایت دور نمیشید با هر داستان فرعی اصل ماجرا رو عمیق تر حس میکنید. داستان ها ملغمه ایست سیاسی اجتماعی اقتصادی فلسفی و عشقی و اخلاقی ابله دست اندازی داستایوفسکی به همه چیز است ! من که هنوز نمیتونم دست از شخصیت پرنس بردارم (اسیر شدم ಠ_ಠ⁩) پرنس با اختلاف از بقیه شخصیت های داستایفسکی بهتره و هرچقد هم انسانیتش غم انگیز باشه معصومیتش در عین اینکه مطمئنید احمق نیست اونو به موجودی پلشت و طفلکی تبدیل کرده که حسی متفاوت از ترحم ایجاد میکنه مثل احترام قلبی!!! سعی میکنم تحت تاثیر هیجان چیزی رو اسپویل نکنم فلذا دیگه چیزی نمیگم! آرمان سلطان زاده هم که تعریف و توضیح نمیخواد صدا سازی های همیشه دوست داشتنی این بار عالی و مناسب شخصیتاست سلطان زاده یک تنه اثر رو از خوانش کتاب به اثر هنری تبدیل کرده. مخصوصا شخصیت لیزاوتا پراکفی‌یونا :))) ترجمه جناب حبیبی هم بهترین گزینه ست چون متن های روسی رو مستقیما از زبان روسی ترجمه میکنه و خیلی به متن اصلی نزدیکتره خیلی طولانی شد اما هنوز هم گفتنی ها کم نیست امیدوارم بخونید بشنوید و لذت ببرید
کاربر 7420303
آفرین موفق باشید 🌷
کاربر 1923001
👌🏻❤️
Kind Woman Darlling
خوب یادمه وقتی به بلوغ رسیدم بجای توجه به جنس مخالف عاشق مطالعه شدم انقدرشیفته کتاب بودم که آرام وقرارنداشتم برای خواندن ولی متاسفانه درشهرستانی بسیاردورافتاده بودم ودرخانواده ای نسبتافقیروپرجمعیت!!!!درقانون پدرم خواندن کتاب یک جورقرتی بازی بود.درفرهنگ مادرم خواندن کتاب تضادباخداوقران بود.ومن همچنان سیری ناپذیر کتاب می‌خواندم.برای تامین پول کتاب شاگردپادوی همسایه هاشدم بدون اینکه خانواده بویی ببرندوحتی توی مدرسه بیسکویت وادامس ورنگارنگ میبردم ومیفروختم تاپول جورکنم برای کتاب بعدی.حالاپروسه ی پول درآوردن یک طرف وپروسه ی خریدن کتاب سمتی دیگر.به فامیل پدرم که ازروستاامده بودن برای معالجه وخانه ی ماساکن شده بودندپولم رادادم والتماس کردم که برایم کتاب مجموعه داستانهای صمد بهرنگی رابخروپولی اضافه ترهم پرداخت کردم.وقتی که این خدانشناس بیسوادازمرکزخریدبرگشت بایک جعبه شیرینی خامه ای دردستش بودودر حالیکه منومسخره میکرد گفت:نه صمدبودونه ممد!بجاش شیرینی نارنجکی خریدم ودرحالیکه شیرینی هارادوتادوتامیبلعید؛گفت اگه به پدرت بگی پول شیرینی راتودادی منم بهش میگم که توکمونیست شدی و کتاب بی خداهارومیخونی!بعدش خنده ی چندش آوری زدوگفت:حالابجای غصه خوردن بیارشیرینی بخورروحت تازه بشه!بزوربغضم رافرودادم ودویدم جایی که اشکهامونبینه!وبدین ترتیب تصمیم گرفتم خودم برای خودم کتاب بنویسم و کتابهای خودم رابخونم.ایده ی بدردبخوری بود.کمکم کرد.قوی ام کرد.بزرگم کرد.وحالادراوج هستم بالطف خدا.ازهمان شهرستان دورافتاده فقط وفقط به لطف مطالعاتم الان امریکام.همچنان میخونم ومینویسم.دلنوشته هام فقط مال خودمه وشایدبعدازمرگم چاپ بشن.ولی همه اطرافیانم بااشتیاق همیشه کتابهای جدیدم رابراشون میخونم ونظراتشونومیپرسم.کتاب بخونی ضررنمیکنی.اینوازمن بیادگار داشته باشید.
کاربر ۲۲۸۸۲۸۷
به به صدای حرفه‌ای آرمان سلطان‌زاده😍
Moe_Na
به نظر فوق العاده میاد! نام سروش حبیبی برای ترجمه اعتباره👌🏼 و در هنر آرمان سلطان زاده که شکی نیست.
hadi a
اکثر کتابای با متن های بلند یه جاهایی خسته کننده میشن برای خود من اتفاق افتاد تو این کتاب یه مدت تا نصفه خوندم وقفه ای افتاد اما دوست داشتم بدونم یک آدمی که اینقدر ساده و صمیمی به قول اطرافیانش (ابله) تو جامعه ای که همه افراد اون دروغ گو و ریا کار و متملق که خودمم شاملشون میشم چه رخ خواهد داد .. اما برای ماجرای ماری و پرنس و بچه ها نا خود آگاه خیلی گریه کردم هیچ وقت از خوندن این کتاب پشیمون نمیشم پیشنهاد میکنم
Feri
این کتاب بی نظیر است. به قول یکی از کاربران، تلفیق نوشتار داستایفسکی (جدال همیشگی نیکی و بدی، تصویرسازی ذهن انسانی و تفکرات وی) و روایت بی نظیر جناب سلطان زاده، محصولی فرازمینی ایجاد می کند.‌ بی نظیر بود. خسته نباشید جناب سلطان زاده عزیز. و اما برداشت من از کتاب ابله داستایفسکی: انسان (پرنس) با نیکخواهی، نوعدوستی و دوری از گناه، می تواند روح خویش را صیقل بخشد، اما آنقدر در اطراف او آدمهای تباه و آلوده به گناه فراوانند، که او را مایوس می کنند و در نهایت به گرداب فراموشی می کشانند. انسان با درافکندن خود در ورطه گناه و آلودن روح خویش، چنین به ذهن متبادر می سازد که زحمات خداوند را از آفرینش چنین موجودی بر باد می دهد و والایش و پاکی و زیبایی که خداوند برای روح او در نظر گرفته است، یکجا نابود می کند. و درنهایت زندگی خود را تباه می سازد (راگوژین). تقابل روح پرنس و راگوژین در آخرین صفحات کتاب، تقابل انسان بهشتی و دوزخی را بتصویر می کشد، روح پاک، از انبوهیِ ناپاکی آدمیان سرگشته می شود و به خلسه دوری و ناآگاهی پای می نهد تا اینهمه تباهی را نبیند...... و این یاس انسان پاک، طعم تلخ ناشادی را در جان خواننده جاری می سازد. و از دیگر سو، او را برمی انگیزد تا در راه برآورده ساختن هدف والای آفرینش خود گام نهد، اوج بگیرد و به پرواز درآید و تماما پاک و الهی شود.
Amir Reza Sadeghi
کتاب طوری نوشته شده که من خودم را در زمره‌ی شنوندگان داخل داستان که محو صحبت‌های پرنس میشوند فرض میکنم و از تک گویی‌هایش لذت میبرم. حظ هم‌نشینی با انسانی ساده و یا حتی بهتر بگویم خوشدل همچون پرنس در کنار صداگذاری عالی و گرم آرمان سلطان‌زاده، مرا به ملامت خود وا میدارد که چرا تابحال این شاهکار را از دست داده‌ام.
داتیس
آثار داستایوسکی همه خوبند وابله ازهمه بهتر،چطور به آدم مهربانی مانند شاهزاده میشکین ابله میگن...البته صدای آقای سلطان زاده جای خودش را دارد.
ناسارا
خوشحالم میدونید چرا؟ چون بالاخره بعد از دو سال برنامه ریزی تونستم تمام آثار مهم داستایوفسکی در کنار تمام کتابهایی که در لیستم بود برای هر سال تمام کنم. و عجب پایان بینظیری بود. به صورت تصادفی کتاب ابله شد اخرین کتاب از رمان های داستایوفسکی برای من و این شیرین ترین پایان بود. این کتاب به جرات میگم برای من از تمام اثار دیگر نویسنده ی نازنین روس جذاب تر بود . البته که داستایوفسکی استاد شخصیت پردازی هست و مثل یک روانشناس خبره با روح و روان انسان اشناست اما این کتاب و شخصیت های جالب توجه اش آخر شخصیت پردازی بود. کتاب در مورد پرنسی است که از سوییس به روسیه می اید و همان اول کار با اسم هایی اشنا میشود که تا اخر داستان انها را خواهید خواند پس به خاطر بسپاریدشان. شخصیت پرنس به طرز عجیبی معصوم و بیگناه است و صداقت بی حدش باعث میشود دیگران او را ابله بدانند. پرنس داستان ما اتفاقاتی را پشت سر میگذراند که در هر یک از انها جمعیتی وجوددارند که هر یک به طور خاص تعریف شده اند و خوب با خلق خوی انها اشنا خواهید شد... این کتاب بینظیر بود اصلا حظ بردم از خواندنش . پیشنهاد میکنم بخونیدش حتما.
امیر امامیه
جزو معدود کتاب های صوتی که واقعا دوسش داشتم. البته از داستایفسکی و ترحمه سروش حبیبی هم کمتر از این انتظار نمیره. انصافا گویندگی و صداگذاری بسیار حساب شده و دقیق بود. واقعا لذت بردم.
رضا مصلی‌نژاد
سلام به همگی، من پیش از این کتاب صوتی برادران کارامازوف و جنایت و مکافات رو از جناب داستایوفسکی گوش کرده بودم. در قیاس با این دو اثر باید گفت که ابله در میانه ی داستان از وجود اطناب و به حاشیه رفتن رنج میبره. هر چند حدودا ۳۰ درصد ابتدائی و نهایی داستان، به خصوص نهایی، بسیار جذاب و در سطح جنایت و مکافات از لحاظ گیرایی و تاثیر‌گذاری بود، حدودا ۴۰ درصد میانی پر بود از گفت و گو های افرادی دون و کریه که ساعت ها به مزخرف گویی های بی سر و ته میپرداختند. حتی با هوش ترین افراد داستان هم از این مزخرفات بی سر و ته سر در نمیآوردند. وجود این مزخرف گویی ها آن هم توسط شخصیت هایی که داستایوفسکی تا همان جا هم اون ها رو به ما معرفی کرده و شناسونده بود کاملا باعث کسالت در خواننده میشه. به خصوص ماجرای خودکوشی ایپولیت و اون ۲ ساعت مزخرفاتی که قبل از خودکشی تحت عنوان نامه سر هم کرد. نامه ای که نه خودش فهمید چه گفت، نه لیبدف نه پرنس نه گانیا نه هیچ کس دیگری. این در حالی بود که ما قبل از این جریان فهمیده بودیم که ایپولیت چه آدم حقیر و متغیری بوده و لازم به ۳ ساعت دیگر شکنجه ی خواننده نبود. اما همانطور که گفتم انتهای داستان وقعا عالی بود و دیگر از اختصاص ساعت ها به بیان مزخرفات افراد حقیر داستان خبری نبود و وقت صرف بیان تاثرات و مناسبات افراد اصلی داستان شد. ای کاش مانند الآن که سینماگران وقت بسیاری صرف تدوین فیلم ها میکنند و بسیاری از سکانس های مازاد فیلم رو هنگام تدوین حذف میکنند‌، فئودور داستایوفسکی هم مقداری از گفت و گو های میانی داستان حذف میکرد تا این اثر خوب مانند جنایت و مکافات به اثری فوق‌العاده و ۵ ستاره تبدیل میشد.
Mahdie Yousefi
ابله، داستان مردی ساده لوح بین جمعیتی به ظاهر عاقل. اما این صفت به نوعی به تمام شخصیت های داستان اطلاق میشد. و گاه به گاه در اشخاص نمود پیدا میکرد. بلاتکلیفی، دیوانگی، عجز، عدم اعتماد به نفس در تمام افراد دیده میشد ولی فقط پرنس بود که به این ویژگی ها درون خودش آگاه بود اما از جانب بقیه احمق و ابله خوانده میشد. این ابله جسارت بیان حقیقت را داشت، به همگی عشق می ورزید و به دیگران بیش از توان خود کمک می گرد، صفات انسانی خود را تقویت میکرد، و خودآگاهی بی نظیری داشت اما نهایتا به بقیه حق میداد که او را با این صفت صدا کنند. باید از خود پرسید، آیا این حماقت است که خود باشیم و تظاهر به خوبی نکنیم؟ ارزش های خود و انسانی را بدانیم و بی باکانه با آنها زندگی کنیم؟ در جهان امروز میتوان با این ویژگی ها زندگی کرد؟
Elle
ابله برداشت ما از انسانهای اطرافمان بدون شناخت خود حقیقی اونهاست ، کتاب ابله داستان جوانی با پاکی و صفای وجود و بدون آلایش به پلیدیست ، چیزی که نمونه خارجی ندارد و با وجود اینکه دیگران را به خود جذب میکند سبب دوریشان از وی نیز میشود . دیگران ما هستیم تک تک ماهایی که آنچه مثل بقیه نیست را دور میریزیم و همرنگ جماعت میشویم ، ابله یک نه بزرگ به این اصل است ...
mahmood
کتابی که داستایوفسکی نوشته و آرمان سلطان زاده خونده ! از کار و زندگی آدمو میندازه !! خواب و خوراک نمیزاره واسه آدم تا تموم نشه !!!
ملیکا بشیری خوشرفتار
لطفا در طاقچه بی نهایت قرار دهید
توحيد
دوست ندارد با بزرگسالان معاشرت کند زیرا با راه و رسم آن ها آشنا نیست. میان مردم کسل می شود و تحت فشار قرار می گیرد توی آثار داستایفسکی، زندگی شخصیش موج می زنه. کتاب روی دور تند جنونه. نویسنده مدام شمارو به سمت یک اوجی که انتظار دارید رخ بده، می بره و قبل از رسیدن به اون نقطه، همه ی رشته های ذهنی تونو پنبه می کنه. تصویر فرشبافی که نقشی می زنه و قبل تکمیل بافتش در فرم قابل انتظار، نابودش می کنه، بار ها تکرار می شه. مثل خیلی از کتابای روس، حجم بالایی داره که شاید حوصله سر بر باشه. انصافا از ترجمه ی فوق العاده ی آقای حبیبی نمی شه گذشت. نقد آخر کتابم واقعا عالی بود. کار آرمان سلطان زاده هم به طور کلی، احتیاج به تعریف نداره. فقط یه جای کتاب، عَمر و زید رو عُمَر و زید می خونه. که درست نیست و کاش اصلاحش کنه. حیفه وسط کار به این قشنگی، چنین اشتباهی باشه. در کل، داستایفسکی دنبال رقم زدن اون پایان های شیرینی که توی رمان نویسای انگلستانی رایجه، نیست. هرچند، پشت اون سیاهی ظاهری کاراش هم، می بینی که دنبال نور می گشته
~Marjan~
باورم نمیشه این کتاب رو یک نفر گویندگی کرده باشه واقعا با گوش دادن این کتاب از مهارت بالای اقای سلطان زاده شگفت زده شدم 👌علاوه بر این که هر یک از شخصیت های داستان صدای خاص خودشون رو دارن، لحن گفتار و طرز حرف زدنشون هم با توجه به ویژگی های اخلاقی اون فرد عوض میشه...اصلا احساس میکنم شخصیت های کتاب زنده بودن و خودشون داشتن داستانشون رو میگفتن... این فووووق العادس 🌹🌹🌹
ꎭꀤꈤꍏ
"در قَطار که نشسته بودم فکر می‌کردم: حالا می‌روم میان مردم. می‌دانم که از زندگی آدم ها هیچ نمی‌دانم ولی زندگی تازه ای برایم شروع شده است. تصمیم گرفته ام که کارم را با درستی و جدیت دنبال کنم. شاید حشر و نشر با مردم برایم خسته کننده و مشکل باشد. قبل از همه چیز تصمیم دارم با همه مودب و صادق باشم و لابد کسی از من بیش از این انتظاری نخواهد داشت. شاید اینجا هم خیال کنند طفلی بیش نیستم. خوب، خیال کنند، مگر همه، نمی‌دانم چرا، خیال نمیکنند ابله ام؟ در حقیقت هم زمانی به قدری مریض بودم که به خل ها بی شباهت نبودم. ولی وقتی خودم می‌فهمم که مردم خیال می‌کنند بیشعورم، چطور می‌شود گفت که بیشعورم؟! "

زمان

۳۶ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۲ گیگابایت, ۹۷۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳۶ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۲ گیگابایت, ۹۷۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۲۶۵,۰۰۰
۱۸۵,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد