نظرات کاربران درباره کتاب صوتی آدمکش کور
۳٫۸
(۵۳)
آتنا
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﯽ ﺁﯾﯽ...
ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺮﺳﺘﯿﮋ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺪﻡ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ
ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﻢ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﻗﺪﻣﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ ﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﺎﻓﺬﺕ ﻣﺮﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ
ﻭ ﺭﻋﺸﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻓﻘﺮﺍﺗﻢ.
ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺘﻨﺸﺎﻕ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻄﻮﻁ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ!
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﻣﻦ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﯾﺮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ!
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ!
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﯾﺮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ!
ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﻫﺎ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺳﺴﺘﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ...
ﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽﻫﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎً ﺑﺎﺯﮔﺸﺖﻫﺎ ﺑﺪﺗﺮﻧﺪ!
ﺣﻀﻮﺭ ﻋﯿﻨﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ
ﺑﺎ ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺭﺧﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﮐﻨﺪ!
کاربر ۳۴۱۰۴۵۲
چقدر حرف خیلی از ماها بود که به زیبایی بیان شد
سیدحسن آنتی۳۱۰
وای ته دلم یهویی خالی شد 🥺🥺🥺
khanomi
مفید بود ممنون که قسمتی از کتاب رو گذاشتی برامون. زیبا بود و متوجه شدم که اصلا این کتاب به درد من نمیخوره و با روحیاتم سازگار نیست
snowy.lady
کتاب در ابتدا با دوتا داستان موازی پیش میره که هیچ ارتباطی به هم ندارن. یک بخشیش که یکی از شخصیت های داستان قصه پردازی می کنه و داستان ساکنان یک شهر خیالی رو میگه چیز جذابیه. بخش اصلیش هم با ماجرای خودکشی دختری به اسم لورا شروع میشه که از دید خواهرش آیریس وقایع تعریف میشه و به نوعی آیریس شروع میکنه تو طول داستان زندگیشونو از کودکی تعریف می کنه تا برسه به دلیل خودکشی لورا. قسمت های زیادی از کتاب به توصیف میگذره که حوصله سر بر بود حداقل برای من. به نظر من کتاب خیلی مبهم بود. بخش زیادی از داستان به ابهام میگذشت و نمی فهمیدید چی به چیه. این شاید برای بعضیا جذاب باشه که دوست داشته باشن گره های زیادی تو داستان باشه و منتظر باشن تا نویسنده براشون بازشون کنه، ولی برای من جذاب نبود. به نظر من ابهام زیادش باعث شد من نتونم اون ارتباط احساسی ای که دلم می خواست باهاش برقرار کنم. مثلا تو جنایت و مکافات شما از ابتدا با راسکولنیکف و تمام احساساتش و ترس هاش همراه میشید تا زمانی که قتل انجام میده و...، انگار یک دور تو اون کتاب راسکولنیکف رو زندگی میکنید. ولی اینجا من چنین حسی نداشتم. به نظرم توصیفات زیاد و اضافه و ابهامش باعث شد نتونم با داستان اون جوری که دلم می خواد ارتباط برقرار کنم و آخرش که تموم شد فقط یک جمله تو ذهنم بود: دوسش نداشتم. قصه ای که پشتش بود در کل بد نبود ولی با نحوه ی روایتش مشکل داشتم. اگر بخوام به دیگران توصیه ای بکنم میگم کار بی ارزشی نبود ولی آثار بهتری هم برای خوندن هست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
داستانی در دل داستان دیگر
«در کویر نمیشود خیلی چیزها را گنجاند. مگر این که چند قبر به آن اضافه شود.»
مارگارت اتوود نویسنده سرشناس کانادایی در سال 2000 یکی از بهترین کتابهای خود «آدمکش کور» را روانه بازار کتاب کرد. وی در این کتاب به روایت داستانی در دل داستان دیگر میپردازد و روایتگر زندگی دو خواهر به نامهای آیریس و لارا میشود. داستان از دو روایت کاملا مجزا تشکیل شدهاست. روایت اول، داستان ایریس است که در سن هشتاد سالگی به شرح زندگی خود میپردازد و همه خاطرات خود را مرور میکند و روایت دوم، داستان آدمکش کور. هر دو روایت در ابتدا مجزا جلوه میکنند ولی با مهارت نویسنده در اواسط کتاب به هم پیوند میخورند. وی در این کتاب به مانند دیگر کتابهایش درباره آدمهایی مینویسد که درگیر بحران روحی و روانی هستند و همین ویژگیهای شخصیتی درون مایه داستان را شکل میدهد. نکته قابل توجه در مورد این کتاب این است که وقتی مخاطب کتاب را شروع میکند، با یک داستان تقریبا مبهم روبهروست که هیچ ایدهای در مورد آن ندارد ولی با این وجود حاضر به کنار گذاشتن کتاب نیست. رمان آدمکش کور از نظر منتقدان ادبی بهترین اثر اتوود به شمار می رود، کتابی که موفق به کسب جایزه بوکر در سال 2000 گردید.
برشهایی از کتاب
- خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند، اما مطمئنا بازگشتها بدترند. حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودنش ایجاد شده برابری کند. زمان و فاصله لکهها را محو میکنند؛ بعد ناگهان عزیز سفر کرده باز میگردد و نور بیرحم آفتاب هر نقطه صورت، حتی جوشها و چروکها و موهای ریز را هم به خوبی نشان میدهد.
- بعضی از بهترین کارها را کسانی انجام دادهاند که برگشتی نداشتهاند، کسانی که وقتی برایشان نمانده، کسانی که به راستی معنای کلمه بیچاره را میدانند. آنها خطر و فایده را کنار میگذارند، به فکر آینده نیستند و با زور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط میکنی یا پرواز؛ به هر امیدی، هرقدر غیر محتمل، میچسبی؛ هر چند - اگر بخواهم کلمهای را که بیش از حد مورد استفاده شده بهکار برم- معجزهآسا.
بنیانگذار جایزه شعر گریفین
مارگارت اتوود در سال 1939 در کانادا به دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده کارل اتوود حشرهشناس و مارگارت دوروتی کیلام بود. دوران کودکی او به سبب تحقیق پدرش بر روی حشرات جنگلی، در جنگلهای دورافتاده کِبِک شمالی و در سفر بین اتاوا، و سنت مری و تورنتو گذشت. مارگارت در سنین کودکی دست به قلم شد و در سن شش سالگی اولین نمایشنامه خود را نگاشت و بعد از آن به سرودن شعر روی آورد. در سال ۱۹۵۷ تحصیلاتش را در کالج ویکتوریای دانشگاه تورنتو آغاز و در سال ۱۹۶۱ با مدرک لیسانس در رشته اصلی ادبیات انگلیسی، و در رشتههای فلسفه و زبان فرانسوی به عنوان رشتههای جنبی فارغالتحصیل شد.وی تاکنون بیش از ۴۰ رمان، داستان کوتاه، داستان کودک و کتابهای غیرادبی منتشر کرده است. از رمانهای او که به فارسی نیز ترجمه شده است، میتوان به «سرگذشت ندیمه»، «عروس فریبکار»، «گریس دیگر»، «اوریکس و کریک» و «چشم گربه» اشاره کرد. آثار او ریشه در رئالیسم سنتی دارند و در نوشتههایش از زن بهعنوان شخصیت اصلی استفاده میشود. اتوود در داستانهایش واقعیتهای اجتماعی را با تخیل و اسطورهشناسی و طنز همراه میکند. آثار اتوود توانسته نظر منتقدان بسیاری را به خود جلب کند و جوایزی نظیر پرنسس آستوریاس، آرتور سی. کلارک و جایزهی بوکر را از آن خود کند.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
من گوش کردم ولی بایدبگم یکم بنظرم توصیفات وتعریفاتش زیاده،اسامی زیادن بعدامتوجه میشی اونیکه داره ازش حرف میزنه مردبودیازن،خلاصه دقت زیادی میخوادکه بفهمیش،درکل خوب بود
لاله
من نسخه چاپی کتابو خوندم. واقعا محشر بود. نویسنده خیلی خوب از پس شخصیت پردازی بر اومده و توصیفاتش عالیه.👌👌
سوگند
داستان دلنشینی داشت خیلی تخصصی نمیتونم راجع به بهش نظر بدم اما به عنوان یه زن خیلی جاها باهاش همزاد پنداری کردم و صدای گوینده خیلی خیلی برام دلنشین بود
مهدی اسلامی
خیلی طول کشید تا تموم شد. بارها سعی کردم دنبالش نکنم ولی پایان خوبی داشت برای تنهایی این زن واقعا گریه کردم. پیشنهاد میکنم. اگر نظرات کتابها براتون مهمه میتونم بگم باید از خوندنش خسته نشید و دنبالش کنین کتاب خوبیه
Nana
ذکر جزییات توسط یک نویسنده هنر و استعداد خاصی میخواهد که از عهده هر نویسنده ای بر نمی آید . اتوود استاد این توصیفات هست . در توصیف لحظه مرگ مادر لورا و خواهرش ، انگار " تو خواننده " حضوری نامرئی در بالای بستر مادر داری . شنیدن تمام آن جزییات و توصیفات فوق العاده و نزدیک به واقعیت ، تمام آن چند روز اخری که خودم بر بستر مادرم بودم و لحظه رفتنش را برایم تداعی کرد . استادی توصیف جزییات یعنی همین ، نه مثل کتاب بامداد خمار که در توصیف صحنه ها میگوید : "پای راستش را روی پای چپ گذاشت" یا "با دست چپ ارنج راست را گرفت "! نمیدانم این توصیف های بیهوده چه کمکی به خواننده می کند؟ بریده ای از کتاب : " مادرها چه ماهیتی دارند؟ طرح های خام ؟ لولوهای سرخرمن؟ یا عروسک مومی ای سنجاق به آن بزنند ، راحتشان نمیگذاریم و وادارشان می کنیم خود را به میل ما ، بخاطر گرسنگی ، هوس ها ، و نقص هایمان شکل دهند؟"
sara
حقیقتا کتاب های خیلی بهتری هست برای خوندن.من خودم فریب اسمش و رازهایی که توی نظرها در موردش نوشته بودند، رو خوردم اما هیچ چیز جالبی حداقل برای من نداشت غیر از اینکه چند صفحه آخر شبیه سریال های ترکیه ای می فهمی همه به هم خیانت می کردند.
کاربر 3190288
به نظرم وقت تلف کردن هست
az8353779
سرگذشت یه ندیمه رو خواندم و پشت دستم رو داغ کردم که از مارگارت اتوود دیگه کتابی نخوانم ولی بازم وسوسه شدم واین کتاب صوتی رو خریدم فعلا که بعد از یک ساعت گوش دادن چیزی نفهمیدم نمیدانم بقیه رو گوش کنم یا نه؟!!!!!
F.S
میشه گف جز بهترین کتابهایی بود ک خونده بودم
sahar
کتاب خیلی خسته کننده است،نویسنده بیش از حد به جزئیات پرداخته
Ahmad rafiee
بسیار زیبا،مارگارت اتوود جزو نادر نویسندگانی است که اگر درحال مطالعه صفحه دوم کتابش هستین دلتون برا صفحه اول تنگ میشه من هیچی اصطلاحی نتونستم براش پیدا کنم
کاربر 1450909
جالب
البرز
ریتم بسیار کندی داره با یک عالمه جزئیات بی مورد و در نهایت یکی دوتا سورپرایز تقریبا قابل پیش بینی واسه بازنشسته ها خوبه
AS4438
فوق العاده است، علاقه مندان به کتاب وکتابخوانی باخواندن یا شنیدن این کتاب،شاهدشاهکاری کم نظیر خواهند بود،گویندگی هم خوب بود، دو داستان مجزا دریک داستان که باهنرمندی هرچه تمامترنویسنده به هم میرسند وتشکیل یک رمان رازآلود روانشناسانه میدهند، عالی وکم نظیر.
armanmoh
ای کاش فقط یک گوینده نمیداشت
نمیدانستیم الان این شخصیت اقاس یا خانم
بچس یا پیر …
کتاب بخوبی بیان نشد
صفاییان
زیبا، زیبا، زیبا
متن قوی و منسجم و درخشان
میخواهم دوباره بخوانمش.
بهار
اولش برام جذاب نبود یکم گیج شدم ولی ارزش گوش کردن و داست از اواسط داستان تا پایان برام جذاب بود
زمان
۲۵ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۵۵٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۵ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۵۵٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
۱۳۳,۰۰۰۳۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد