نظرات کاربران درباره کتاب صوتی خوشه‌های خشم

یه چیزی تو زندون یاد گرفتم که میخوام بهت بگم، آدم هیچ‌وقت نباید به اون روزی که آزاد میشه فکر کنه. اینه که آدمو دیوونه میکنه. باید به فکر امروز بود و بعد به فردا. باید همین کارو کرد. این کاریه که آدمهای کارکشته میکنن. تازه‌واردها سرشونو به دیوار میکوبن و هی میپرسن چه‌قدر دیگه باید بمونیم. چرا به روزی که هنوز نیومده فکر می‌کنی؟ (خوشه‌های خشم – صفحه ۱۶۱)

یک رمان کاملا آمریکایی. بسیار گشتم تا شاید میان کنش های شخصیت‌های داستان، و یا حتی در بین عادات و فرهنگی که نویسنده ترسیم کرده بود، نکات سودمندی برای خود پیدا کنم؛ اما نتیجه خوبی حاصل نشد. روح و فضای کتاب بسیار از من دور بود، اما با این وجود کتاب را تا پایان گوش دادم؛ که ترجمه خوب است و گویندگی آقای سلطان‌زاده فوق‌العاده؛ علاوه بر این دو خود کتاب نیز داستان را به جذاب ترین صورت ممکن بیان می‌کند. کتاب را بخوانید یا نخوانید چیزی از دست نداده‌اید، اما اگر می‌خواهید شروع به خواندن کنید، حداقل اطلاعاتی در مورد نویسنده کتاب، زمانی که کتاب را نوشته، بازخوردهایی که دریافت کرده، و حتی اطلاعاتی جزئی در ارتباط با آمریکای آن زمان می‌تواند بسیار مفید واقع شود.

کتاب از نظر من به ژرف ترین شکل ممکن به سطحی ترین نیاز های انسان پرداخته بود... شخصیت پردازی عالی بود و فضا سازی کاملا قابل درک بود. کتاب برایم هم آموزنده بود ( دورانی که نویسنده از آن گفته اطلاعات خوبی داره) و هم منو به شدت به فکر فرو برد. شما میتوانید در بدترین شرایط ممکن به سر ببرید اما باز هم شرافت داشته باشید و میتوانید در بهترین و بالا ترین سطح اجتماع باشید و بی شرافت ترین باشید... این موضوع توی متن کتاب به شدت احساس میشه . شاید به نظرتون طولانی و خسته کننده باشه اما همین پرداختن به جزییات و همین طولانی شدن داستان احساسات شما رو درگیر میکنه . شرایط سختی که برای خانواده جود بوجود آمده میتواند شما را سرشار از حس همدردی کند. کتاب واقعا ارزش مطالعه داره چون حرفی برای گفتن داره . اگر تا به حال خانه به دوش نشدید میتونید با خوندن این کتاب احساسات مردمی که مجبور به ترک خانه شده اند رو به طور کامل درک کنید . هیچ چیزی بالاتر از حس همدردی و کمک به مردم نیست اینو توی کتاب میتونید کاملا لمس کنید. آخرِ کتاب منو خیلی شوکه کرد واقعا.

جناب سلطان زاده فوق‌العاده بود این کتاب... باعث شدید کتابهایی که شما اجرا کرده اید رو تک تک بخرم و گوش کنم... 😊

نسخه چاپی این کتاب و قبلا خوندم و کشش و گیرایی داستان خیلی خوبه و یکی از بهترین رمانهایی که تا حالا خوندم.

۱۲)بعضی کتاب ها رو نباید خوند، باید زندگی کرد. شخصیت ها و اتفاقات این کتاب به اندازه‌ای واضح و شفاف و فوق العاده توصیف شده بود که احساس می‌کردم همراه با خانواده «جود» رنج می کشم و در تلاش برای زنده بودنم🌾 خانواده ی باحالی بودن😅صدای گوینده هم عالی بود🤝🏻✨

داستان خیلی زیبایی داره. الان بخش بیست وششم هستم. واقعا گوینده سنگ تمام گذاشته. من خیلی شیفتش شدم. برای بار اول بود از طاقچه کتاب می خریدم. این رمان زیبا و این گوینده تمام عیار و این نرم افزار خوب باعث شد بیشتر از طاقچه خرید بکنم.

جان اشتاین بک؛ - یک کتاب،مانند یک انسان است.باهوش و کودن،دلیر و ترسو،زیبا و زشت. - وظیفه ی نویسنده اینست که تعالی ببخشد، بگستراند و نیرو بخشد. - کسی که داستانی می نویسد، ناچار است بهترین دانستنی ها و بهترین احساسات خود را در آن بگنجاند. - نخستین آرزوی یک نویسنده اینست که بگذارد کسی کتابش را بخواند. - نویسنده در فضایی از بیم و ارج نهادن به واژه زندگی می کند،زیرا واژه ها می توانند ستمگر یا مهربان باشند و نیز می توانند درست در برابر چشمان شما،معانی را دگرگون کنند. - هر انسانی برای خود بهایی دارد،ولی بهای نویسنده، " نویسنده ای راستین " را به سادگی نمی توان روشن کرد و کمابیش نمی توانید به این بها تحقق ببخشید.

ازآرمان سلطان زاده بسیار متشکرم... انگار داری فیلم تماشا میکنی. معرکه ای واقعا👏👏👏

صدای آقای سلطان زاده بسیار عالی هست و خیلی روی شخصیت های کتاب عالی کار شده. اما من شخصا از محتوای کتاب خوشم نیومد. اما این نظر شخصی منه، شاید شما گوش بدید خوشتون بیاد

یک اثر شاهکار به شدت دارک که همیشه بر ذهن خواننده ماندگار میشه و بعدش فیلمش رو‌ببین فوق العاده لذت بخشه فقط بعد گوش دادن کتاب فیلم رو‌ببینید سبک ناتورالیسم (طبیعت گرایی داروینیسم قبل گوش دادن کتاب سرچی‌بکنید که کاملا اماده باشید )در کتاب به حد اعلا رسیده و البته از هر نظر عالیه کارکتر ها واقعی و نماینده مردم رنجکش و بد بخت ان‌ دوران که ماشین جای نیروی کار را در امریکا گرفت توصیف ها حتی شما رو فراتر از واقعیت ان دورن، بل به روح و روان. ادمی می برد . و با داستانی بسیار جذاب پر از حادثه ها و اتفاق های که شاید بعضی برای ما افتاده یا می افتد یا دوران ان ها گذشته و تصویر سازی از سیر تکامل روانی انسان ها مخصوصا امریکا یی ها ان دوران را به شفافی درک می کنید و گوینده هم نام اشنا و کار درست است و سال نو مبارک🔥❤️🐠

حرص آدمی تمومی نداره،حتی اگه به قیمت له کردن آدمای دیگه باشه داستان کتاب همین سواستفاده از شرایط به نفع خود و نابودی یه عده آدم بدبخت...وصف حال جامعه ما و هر جامعه انسانی که بی سر و سامانه ...طبقه بالای جامعه روی دوش طبقه پایین هی خودشونو میکشن بالا و قانون کاملا به نفع اونا تعیین و تدوین شده...ترس هاست که کم کم به خوشه های خشم تبدیل میشه، تاریخ تکرار میشه و همیشه تو جامعه ما نمونه هاش زیاد بود ،حالا کی بشه تو ایران مجددا تکرار بشه با این اوضاعی که برای مردم بدبختمون به ارمغان آوردن... درد دل زیاده داستان راجع به خانواده جوت که بر اثر سیاستهای دولت مجبور میشن خانه و زمین شو ول کنن برن کالیفرنیا،اما اوضاع اونطوری که فک میکردن پیش نرفت،فهمیدن هیچ کس به فکر شون نیست،قانون پشت سرمایه دارانه،قسمت آخر داستان برام واقعا جذاب بود بسیار هوشمندانه، پر از احساس...خودت چیزی نداری اما از وجودت میبخشی به کسی که از لحاظ بدبختی با تو برابر...چقد تلخ و پر از عشق

سلام کتاب خوبی بود مخصوصا صدای جناب سلطان زاده

خیلی خیلی عالیه .جناب سلطان زاده سنگ تموم گذاشته صدای همرو بسیار عالی مَچ کرده واقعا به دل میشینه زنده باد .کاره طاقچه هم درسته خسته نباشید

عالی عالی عالی کتاب خوب صدای خوب صداگذاری خوب

باسلام،کتاب شوهراهوخانم پخش نمیشه.تافصل۱۴مشکلی نداشت ولی الان پخش نمیشه چکارکنم.

ترجمه و گویندگی یکی از یکی بهتر بود واقعا روان و زیبا بود... داستان بسیار جذاب و ملموس بود طوری که میشه همراه شخصیت ها شرایط رو درک کرد ولی داستان قضیه ی آموزنده ای نداره و فقط ی روند داستانی داره. تا حد زیادی هم عقاید وفرهنگ مردم آمریکا رو در سال ۱۹۳۰ نشون میده که برام جالب بود.

شاید اگر کلاسیک نبود، یک ستاره کمتر می‌گرفت. صرفاً با تکیه بر محتوای کتاب، منِ ناآشنا به تاریخ آمریکا، با قطعیت نمی‌تونم بگم که داستان الهام گرفته از واقعیت آن روزهای آمریکاست یا نه. با این حال، شواهدی در جای جایِ کتاب وجود دارد که این فرض رو تقویت می‌کنه، به خصوص در فصل‌های زوج کتاب که نویسنده سیر اصلی داستان رو رها می‌کنه و شبه‌تحلیل‌های انتقادی (به منزله آن‌چه در تفکرات متمایل به چپ رایج است) ارایه می‌دهد. وضع بد موجود در داستان را انحطاط تحولات سرمایه‌داری در آمریکا می‌داند و این حالت گذار را برای کشاورزان، حداقل آنهایی که در جنوب (اوکلاهاما) هستند، جهنم و کابوسی بزرگ ترسیم می‌کند. اگر این‌ها ریشه در واقعیت داشته باشند، داستان اطلاعات خوبی از وضعیت آمریکا در این دوران گذار به دست می‌دهد. ولی این کابوس و معضلاتی که شخصیت‌های داستان درگیر آنند، که از همان ابتدای داستان شروع می‌شود، در نهایت نیمه کاره رها می‌شود. اگر داستان از بلای سانسور در امان بوده باشه، پایانِ داستان یک تعلیق ابدی است و ما هیچوقت از سرنوشت خیلی از شخصیت‌های داستان باخبر نمی‌شیم. به خاطر همین کتاب کمی از داستان بودن فاصله می‌گیره و به مانیفست تفکرات نویسنده نزدیک‌تر می‌شه. به عنوان اثر کلاسیک به نظرم خواندنش می‌ارزد؛ ولی چندان به دل من که ننشست. ترجمه هم به نظر روان نمی‌اومد، ولی با مقایسه با متن انگلیسی نتوانستم ایراد چشم‌گیری پیدا کنم. پ.ن. آرمان سلطان‌زاده که نیاز به گفتن ندارد. هر چه شنیدم خوب بود.

تک و توک سوتی های ادای کلمات. در نمونه “علفها ی خودرو” را با تلفظ خودرو به معنای ماشین ادا میکنند نه Roo به معنای روییدن!

کتاب عالی، با اجرای فوق العاده آقای سلطان زاده.