کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر
معرفی کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر
کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر نوشته فرانچسکو لانتسی است که با ترجمه دلنیا اله ویسی منتشر شده است. این کتاب به بررسی بحث هستی در کتاب افاداتی به فلسفه (در باب رخداد از آنِ خویش کننده) اثر هایدگر میپردازد.
درباره کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر
افادات هایدگر به سبکی غامض و نامأنوس تألیف شده است. نوعی سبک ادبی است که گویی متفکر آن را برای خودش مینویسد. کتابی سرشار از جملات ناقص که به قرینه حذف میشوند همراه با بخشهایی رازآمیز و مبهم و اما گاهی اثر در تضاد با اندیشیدنی محرمانه و در خلوت قرار میگیرد. هایدگر از همان آغاز این امر را که اثر به عنوان ادای سهم شخصی او به فلسفه درک شود انکار میکند، بلکه در عوض این اثر گفتاری در باب افاداتی به فلسفهی رخداد از آنِ خویش کننده است. اندیشههایی که در اثر تحقق مییابند در تلاشاند که توسط رخداد، از آنِ خویش گردند. اندیشیدنی بنیادین که از فهم متافیزیکی و سنتی از اندیشه متفاوت است. از نظر هایدگر روش معمولی درک موضوع در حقیقت به بیفکری منجر میشود. نه تنها در سراسر جهان بلکه در تمام هستیها، در رخداد به سوی آغاز، اما نه هیچ گاه در آغاز، اندیشیدنی سرسپرده میبایست تا تفاوت در عزیمت را تاب آورد. نمود به پس و پیش میرود و این گشت را تعقیب میکند و در طنین این پژواک و همخوانی وجود دارد. اندیشیدن همزمان تک خوانی و هم خوانی است. در اندیشهی هایدگر افاداتی به فلسفه، در گذار به آغاز دیگر اندیشه در رابطه با متافیزیک به عنوان نخستین آغاز اقامتی موقتی دارد. عاملی که ما را از نخستین آغاز به آغاز دیگر سوق میدهد دگردیسی زبان است و همچنین دگر شدن اندیشه. اندیشهی در گذار برای زمانی طولانی هنوز مسیر متافیزیک را میپیماید به عبارتی دیگر هنوز از زبان نخستین آغاز (متافیزیک) بهرهمند میگردد
خواندن کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه هایدگر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب هستی در افاداتی به فلسفهی هایدگر
با این همه هستی از نظر هایدگر با وجود تفاوت ذاتیاش از هستنده در نظر گرفته میشود. نامتعینی و ناممکنی هستی که در حوزهٔ روابط ضروری منطقی اندیشیده میشود، به معنای اندیشه ناپذیری کلی هستی نیست. در اینجا فهم یک اندیشهٔ بشری که به فکر سازمان یافته از طریق منطق مراجعت نمیکند آشکار میشود. تفاوت میان اندیشهٔ افادات و اندیشهٔ منطقی حاکی از آن نیست که اندیشهٔ منطقی به موجب امر نامعتبر تشریح میگردد، با این حال آن طوری در نظر گرفته شده که همهٔ امکانات اندیشه را آشکار نمیسازد. تفاوت هستی از قلمرو هستنده حاکی از آن است که هستی به صورت مقولی تعیین و تمیز داده نمیشود. اگرچه نامتعینی هستی در افادات در نظر گرفته شده و در نتیجه تاحدودی اندیشیده شده است، اما نامتعینی از این طریق کنار گذاشته نمیشود. در اینجا اندیشه خود را به مثابهٔ اندیشهٔ تعیینکننده به معنایی که یک یا چندین ویژگی را برای امر اندیشه شده تعیینکند و آن را در اولویت قرار دهد آشکار نمیکند. درعوض اندیشه به مثابهٔ التفات یا طرد-نکردن هستی در نامتعینیاش اعتبار دارد. معیارهای انسجام اندیشه از سوی هایدگر ازپیش فرض نمیشوند. بنابراین آنها همچنین در اصول کلی منطق بدون موقعیتهای پیشرفتهٔ طرح پرسش شناخته نمیشوند. از اینرو انسجامی نصیب افاداتی به فلسفه میشود که به موجب معیار اندیشهٔ منطقی تعین نمییابد. بلکه خود معیارهایی که انسجام افادات باید در انطباق با آنها باشد، بدواً در افادات بسط داده میشود.
بدون شک نظریهای که در اثر، با دلالت هستی در ارتباط است، خود از انسجامی مشخص برخوردار است و همچنین از طریق وضوحی مناسب متمایز شده است. درست به این دلیل که ملاحظهٔ قلمرو هستی بر التفات نامتعینیاش دلالت دارد، این وضوح همچنین در تعین مقولی آشکار قلمروهای بررسی شده و نیز در پی توصیف انسجام مطابق با آشکارگی در اعتبار معیارهای منطق در ساختار استدلالی اثر وجود ندارد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه