نظرات کاربران درباره کتاب عاشق تر از مجنون

داستان یک زندگی پر از سختی و گرفتاری ، البته با پایان نسبتا خوب هست.نکته مثبت کتاب این است که شما می توانید از رفتارهای آدمهای داستان و اتفاقات آن درسهایی بگیرید، یعنی داستان حرفی برای گفتن دارد. قلم نویسنده گیرا هست ولی اشکال بزرگی که خواننده را اذیت می کند غلط های خیلی بد املایی در متن هست. من نمی دانم چطور این کتاب با این همه غلط دیکته ای چاپ شده.

جذابیت یک داستان به این نیست که هزار بلا سر شخصیت اصلی بیاد.نگار شخصیتی متزلزل بود تا قوی، چیزی که نویسنده خواهان القا به خواننده بود.

عالی

خیلی غم داشت،و همش سختی اخه چقدر،ولی شروعش میکنی دوست داری ادامشم بخونی ببینی چی میشه

کتاب درباره ی دختری است که با مشکلات زندگی و خانوادگی درگیر است ویا تلاش و فداکاری موفق میشود خانوده اش رو حفظ کند، فقط تذکری که لازم است داده شود در رابطه با غلطهای املایی فراوان در متن کتاب است

کتاب بسیار زیبا و خواندنی است، پر از فراز و نشیب، با تموم مشکلاتی که برای شخصیت اصلی داستان اتفاق می‌افتد اما پایان قشنگی دارد.

نگار دختری که پدر و مادرش رو از دست داد و با ۴ برادر زندگی میکرد و تلاش کرد که زندگی برادرها رو به سامان برسونه و در این مسیر سختی ها کشید. مغرور بود و عاشق، عاشق تر از مجنون

غلط املایی فراوان…

داستان پردازی نویسنده خیلی زیاد داره در حول زندگی معمولی اما با دغدغه‌ می چرخه و این داستان رو به اون سمت میره من این کتاب رو به کسانی معرفی میکنم که فکر می کنن زندگی فقط عشق بازیه این طوری زندگی رو طور دیگه ای می بینند

در کنار سختی ها و غم هایی که داشت داستان آموزنده ای بود، چرا که شخصیت داستان با هر بار شکست پا شد و دوباره ساخت، در خصوص دوستانی که گفتند چقدر غم و ناراحتی داشت باید گفت این حوادث در طی هفده سال به سر شخصیت داستان و همینطور عمه اومده و مطمئنا خیلی ها در طی سالهای زندگیشون در کنار روزمرگی ها و خوشی ها و موفقیتهاشون، این چنین حوادثی رو درک کردند، مثل مرگ عزیزانشون، اعتیاد یکی از اعضا، ورشکستی و غیره حالا یکی کمتر و دیگری بیشتر، اینکه بگیم محاله، اشتباهه، و قرار نیست کل داستان روزمرگی باشه، و در مورد دیگه که بعضی گفته بودند شخصیت‌های منفی به هیچ بلایی دچار نشدند، آیا عذابی بدتر از تنهایی و دوری از عزیزان هست که اینها همه در لاک تنهایی و بی کسی خود اسیر و همواره در عذاب بودند و هیچ امیدی به آینده نداشتند

فکر کنم دیگه درد و رنج و غصه ای نبود که نویسنده برای یه آدم در نظر بگیره ، از هر جایی که تونسته غم و غصه و درد و رنج و بلا و مصیبت رو جمع کرده و داخل داستان آورده داستان رو با غم و درد و مصیبت طولانی و کش دار کرده فقط خوندم که تموم بشه، یه جاهایی هم که کلا رد کرد

تا به حال داستانی به این سخیفی نخوانده بودم،نویسنده حتی به خود زحمت فکر کردن نداده،و از لحاظ ویرایشی و اغلاط املایی فاجعه است،متاسفم که این کتاب را خریدم.کمی شاید آخراش قابل خوندن باشه،اما سطحش پایین بود.

رویهمرفته بد نبود هر چند آخراش دیگه حوصله را سر میبره و می‌خواهی زودتر تموم بشه البته نکات آموزنده ای بدست میاورید

داستان دختری فداکار،ایثارگر،مهربان،باقلبی به وسعت دریااما تنها خیلی خوب تمام شد.عالی

داستان قشنگ و متن روانی داشت. خواندنش رو توصیه میکنم‌.

خیلی قشنگ با شخصیت اصلی داستان کشیده میشدم به اتفاقات و ملموس بود

درکل داستان خوبی بود فقط نویسنده ناراحتی ده تا خانواده رو داده بود به یکی وآدمهای خوب قصه ناراحتی پشت ناراحتی وولی آدمهای بد قصه همه ظلمی مرتکب شدند ودرآخر هم خوشبحال تر از بقیه هم بودند مثل منصور

سلام .با تشکر از نویسنده. داستان قشنگی بود .اما ایراد های کوچکی هم داشت. مثل زمان بندی داستان، ربط دادن اتفاقها و حواشی قبل از انقلاب به سال‌های بعد،که خیلی کم‌ همخوانی داشت . غلط املایی و شخصیت پردازی قصه. علی رغم غم زیادی که تو قصه بود حرفهایی هم برای گفتن داشت.قدرشناس بودن رو یاد می داد ،مقاومت در مقابل مشکلات زندگی و امید داشتن و توکل کردن.

داستان کتاب بسیار تلخ زیادی کشش داده بودن حس خوبی از خواندنش به آدم دست نمیده