نظرات کاربران درباره کتاب آرتور و جورج
۴٫۰
(۱۱)
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بررسی آثار جولین بارنز همچون گام نهادن در خیابانی پر از جزییات و فرعیات است. مداقّه در تکتک تابلوها و کوچهها، همنشینیهای کموبیش با عابران موقتی و ساکنان دائمی، گوش سپردن به صداها و سکوتها و یا مواجهه با هویت و دیرینگیِ آن خیابان، گذار را برای گردشگرْ بطئی اما پرمایه میکند. با عینک استعاره ماجرای آرتور و جورج همان خیابان اصلی است و خردهروایتها و شخصیتهای دیگر آن همان کوچههای فرعی و جزییاتی هستند که از آن داستان یک کُلِّ یکّهی تاریخی میسازند. چگالیِ بالای رمان از فهرست اولیهاش قابل پیشبینی است: «آغازها» ـ «آغاز با یک پایان» ـ «پایان با یک آغاز» ـ «پایانها». پس خواننده (حتی درصورت نداشتن هیچ پیشزمینهای از نویسنده) به وضوح با داستانی چندلایه طرف است که اصلیتی «کارآگاهی» دارد و به نظر میآید قرار است با فرعیاتی پرشمار به حل یک معما کمک کندآرتور و جورج پژواکی برخاسته از بطن واقعیت است. نویسنده و پزشک مشهور اسکاتلندی سِر آرتور کانن دویل به دلیل تبحر و توانایی خود در خلقت کارآگاه باشکوهش شرلوک هولمز از وکیلی هندی به نام جورج ادالجی نامهای یاریخواهانه دریافت میکند. وکیل که گرفتار خشکاندیشیِ نژادی و بیعدالتی نظام قضایی بریتانیا شده از نویسنده میخواهد مهارت خود در مشاهده و استنتاج را برای بازگرداندن شرافت از دست رفتهی او به کار بیاندازد. این خط اصلی داستان و نقطهی تلاقی آرتور و جورج در کتاب است. اما برای رسیدن به همین تقاطع باید صبور بود و نیمِ بیشتر کتاب را پشت سر گذاشت. جولین بارنز برای این که ذهنمشغولیات همیشگی خود را به این رمان در ظاهر سرراست تزریق کند، سالها به عقب برمیگردد. کتاب با کودکیهای آرتور و جورج آغاز میشود؛ با نخستین خاطرهی آرتور و بیخاطرگیِ جورج. بیشتر از یکپنجم کتاب شرح بالیدن دو شخصیت اصلی داستان است.با پیشروی تدریجی داستان اصلی و بالیدن شاخوبرگ و خردهروایات فرعی آن، جهان فکری شخصیتها باز شده و خواننده آرام و آهسته به ورطهی آشنا و فیلسوفانهی جولین بارنز وارد میشود. علاوه بر دغدغههای بارزتر نویسنده مثل مقولههای تاریخ، حسادت، عاطفه، عشقهای چندسویه و کمبودهای جنسی، دوگانههایی چون شرافت و بیشرافتی، عدالت و بیعدالتی، گناه و بیگناهی و تقابلهایی مانند تمدن و بربریت و ماتریالیسم علمی و ایمان ماورایی و همچنین دیدگاههای دینی، سیاسی، فلسفی و روانشناسی کتاب در قالب گفتوگوهایی که از جویس تا داستایوسکی را تداعی میکنند موجب شده داستان با حفظ حالت کارآگاهی خود به نوعی «رمان تفکر» بدل شود.در عین حال شیوهی برهمنمایی واقعیت و خیال، که آرتور و دستیارش وودی را آشکارا به شرلوک هولمز و دکتر واتسن بدل کرده و جورج را در مقام آلفرد دریفوس نشان است، امکان جابهجایی شخصیتهای داستانی با انسانهایی واقعی را به ذهن خواننده متبادر میکند تا نویسنده دادگاه دروغین زندگی را با تسلطی بیرحمانه ولی فروتنانه به چالش بکِشد. پایان متافیزیکی کتاب و مواجههی جورج با آن جمعیت روحگرا در خوانشی اساطیری به نخستین خاطرهی آرتور از مرگ پیوند میخورَد. اگر اسطوره و آیین را محصول ترس بدانیم و ریشهی اعتقاد به ارواح و اشباح را در طرز برخورد انسان با مسألهی مرگ در نظر بگیریم، آرتور و جورج بیانی برآمده از مرگهراسی است. در واقع مکاشفهی نهایی کتاب و جد و جهد آن جمع برای ارتباط با جهان مردگان، کوششی از سوی نویسنده است که تعارضها و تناقضهای بودن در جهان زندگان را برای خود حل و فصل کند و ژرفترین غریزهها و بیمها و امیدهایش را سامان ببخشد تا بتواند مرگ، این واقعیت سخت جسمانی را، اندکی سهل و تحملپذیر بیابد.رازی که در رمانْ سربهمهر باقی مانده به دست نویسنده برملا میشود تا ساختارها و پیشفرضها بیشتر از پیش در هم بریزد. در پایان کتاب اما، همزمان که همهی معماهای داستان کارآگاهی آرتور و جورج حل میشود، پرسشهایی هستیشناسانه شروع به جوانه زدن میکنند
Erfan Vali
اگر در حوزه کتاب پیج اینستا گرام دارید بی نهایت خوشحال میشم که دنبال کننده مطالب شما باشم
Erfan Vali
سلام. واقعا عالی بود تحلیل شما. ممنونم که انقدر وقت گذاشتید و با این دقت این مطلب را نوشتید.
ترلان
لطفا این کتابو توی بی نهایت قرار بدید
حجم
۷۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۷۱۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
قیمت:
۲۰۴,۰۰۰
۱۴۲,۸۰۰۳۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد