نظرات کاربران درباره کتاب تسخیر عمارت هیل

نمیدونم کسی سریال ساخته شده بر اساس این کتاب رو دیده یا نه، ولی این اولین باری هستش که محتوای بصری به نظرم خیلی کشش بیشتری داشت تا کتاب! یا به دلیل سانسور محتوای کتاب ناقص بود یا واقعا فیلمنامه نویسان سریال خیلی هوشمندانه از این کتاب اون سریال رو ساختن. در هر صورت به نظرم خوندنش فقط برای یکبار خوبه. چیز خاصی نداره

" به سمت آخرین مسیر صاف حرکت کرد و چشم در چشم عمارت هیل شد،بعد کاملا غیر ارادی محکم زد روی ترمز و خیره به تماشای عمارت هیل نشست. خانه منحوس بود.لرزش گرفت و کلمات آزادانه به ذهنش آمدند و فکر کرد: عمارت هیل منحوسه؛طاعون زده ست؛فی الفور بزن به چاک! " کتاب "تسخیر عمارت هیل" نوشته ی "شرلی جکسون" به تر جمه "نیلوفر رحمانیان" که نشر "خوب" آن را به چاپ رسانده است. دکتر مونتاگ دکترای انسان شناسی دارد او امیدوار است شواهد علمی در مورد وجود ماوراالطبیعه پیدا کند. طی تحقیقاتی با عمارت هیل آشنا می شود عمارتی که به تسخیر شدگی معروف بود به دنبال آن او عمارت هیل را به مدت یک تابستان اجاره می کند ،عمارتی قدیمی که مکانش مشخص نیست و در بین تپه هایی بنا شده است . اما شرط اصلی اجاره عمارت وجود یک وارث در بین تیم تحقیقاتی دکتر است. دکتر برای ادامه روند تحقیقش برای چند نفر به دلیل تجربیات در حوادث ماوراالطبیعه نامه می فرستد اما فقط دو نفر از آن ها این پیشنهاد را قبول می کنند و وارد عمارت می شوند... اگر کتاب رو به سه بخش تقسیم کنیم بخش اول کتاب بیشتر به شناخت شخصیت ها بر می گردد و ریتمی آرام دارد، در بخش دوم، کتاب کم کم وارد بعد وحشت می شود و شاهد اتفاقاتی غیر طبیعی در عمارت هستیم و بخش پایانی با ورود شخصیتی جدید همراه با تخته ی احضارش به تعلیق داستان کمک می کند و داستان عمارت را تکمیل می کند. داستان حول چهار شخصیت اصلی است. دکتر مونتاگ ،تئودورا که حافظه و توانایی ذهنی بالایی دارد و دختری به ظاهر شاد و سرزنده است ،النور زنی جوان و تنها که به مسائل مربوط به وقایع ارواح آشنایی دارد و در آخر لوک تنها وارث عمارت هیل. در آخر سریالی به همین نام نیز ساخته شده است اما داستان هایشان کاملا با هم متفاوت است. اگر به خواندن کتاب با ژانر وحشت علاقه دارید بی شک کتاب های شرلی جکسون بهترین پیشنهاد برای شما است.

جالب نیست. پیشنهاد می‌کنم سریالی که با همین نام ساخته شده رو ببینید، جذاب تره و واقعا یه جاهایی شما رو می‌ترسونه

این کتاب واقعا نثر و ترجمه ی سنگینی داشت و خوندنش واقعا یه چالش برای اعصاب بود، به نظرم اصلا روایت جذابی نداشت، کتاب پر بود از توضیحات اضافه و خسته کننده ای که به داستان ربط نداشتن، انگار فقط نوشته شده بودن که خط ها رو پر کنن، خودم هم باورم نمیشه اینقدر که این کتاب قابل خوندن نبود سیصد و هشتاد صفحه رو توی هفت روز خوندم و این برام خسته کننده بود. این کتاب برام طوری شده که دیگه نسبت به اسم نویسنده و داستان هاش حساس شدم و شاید تا مدت ها دلم نخواد کتابی از شرلی جکسون بخونم.

از نظر من خیلی جالب نبود و اتفاق خاصی در کل قصه نمی افته آخرش بد تموم شد.

روند داستان یه جاهایی هیجان داشت ویه جاهایی واقعا خسته کننده میشد آخر داستان همکه واقعا بد و بی مزه تموم شد. ترجمه هم خیلی چنگی به دل نمیزد . سریالی که با اقتباس ازکتاب ساختن داستان بهتر و هیجان انگیزتری داره

من حدود یک سوم کتاب رو خوندم اصلا جالب نبود به خودم اومدم دیدم دارم خودمو مجبود می کنم به خودنش ادامه بدم‌.و رهاش کردم.

سریالش رو ببینید

ببین کتاب سیر داستانیه جالبی داره ولی اینک اینجوری تموم بشه جای بحث داره کتاب بدنش خیلی کشش داشت ک اصلا جذابیتو کم میکنه من خودم وقتی بدنه ی کارو تموم دیدم دیدم نهایتن بیس صفه از کتاب باقی مونده این نشون میده قراره چرت تمومش کنه فراز بلند و جالب ولی فرودی شُخمی!

به شدت مسخره و بی سروته...حیف وقتی که برای همچین کتابی بزاری