نظرات کاربران درباره کتاب بی حد و مرز

باور کنید کتاب شما رو تا به چشمه میبرد و تشنه برمیگرداند اوایل کتاب همش غرق در وعده های جذابش بودم تا به خودم اومدم دیدم نصف کتاب رفته و من فقط فهمیدم غذای ارگانیک بخورم ! نه اینکه آموخته های دریافت نکردم اما کاربردی نبودن و همان اول کتاب که نویسنده گفت ضربه سختی به سرم خورد باید می‌دانستم وقتم را دارم هدر میدم و همان حرفای کلیشه ای با لحنی جدی تر و یا جذابتر ... در صورتی که کتاب بشدت مدعی کاربردی بودن در آموختن یک راز بزرگ است . من کتاب راه رها کردم چون همش به حاشیه میزند و از خود تعریف میکند

متن کتاب با ترحم و التماس از خواننده می خواهد وقت بگذارد و آن را بخواند ، این در جای جای کتاب احساس میشد به خصوص فصل اول تبلیغات و خود ستایی نویسنده به وضوح قابل درک هست بیشتر توصیه های نویسنده اصلا قابل اجرا نیست ؛ یا حداقل برای افراد زیادی قابل اجرا نیست . مثلا غذاهایی که نوشته به نظرم فقط خلاصه کتاب رو بخونید .

سلام من درمورد این کتاب تعریف زیاد شنیدم ولی متاسفانه اون جوری که بقیه می‌گفتند نبود کتاب خلاصه ای از کتبی مثل خرده عادت ها ، اثر مرکب و کتاب هایی از این مدل بود نمی‌گم اصلا کاربردی نبود ولی خب اون چیزی نبود که این همه ازش بگن مثلا از نظراتی که دائما می‌گفتند این بود که این کتاب باعث میشه درست درس بخونی و زود یاد بگیری (خیلی هم برای بچه های کنکوری توصیه می‌شد)درصورتی که کتاب در این مورد صحیح درس خوندن حرف زده ولی اصلا کاربردی نبود (کلی مرحله گفته بود که ادم باید انجام بده که هرکدوم حداقل ی ربع زمان می‌برد درصورتی که دوتا مورد از این مراحل را هم انجام بدید یادگیری انجام میشه و اصلا لازم به این همه مرحله نیست دلیل اینکه این حرف را میزنم چون خودم رتبه برتر کنکور بودم و درکنارش هم الان مشاور کنکور هستم )

احتمالا جمله‌ی معروف باز شخصیت مشهور انیمیشن داستان اسباب بازی ها را شنیده‌اید که هنگام پرواز می‌گفت: «به سوی بی‌نهایت و فراتر از آن» اما این جمله چه ارتباطی به مطلب حاضر ما دارد؟ مگر کتاب «بی‌حد و مرز» اثری مربوط به داستان اسباب‌بازی است و یا اساسا ارتباطی به فضای داستانی یا انیمیشن دارد؟ قطعا خیر! پاسخ این سوال در آن‌جاست که جمله‌ی مذکور، از نظر ما بهترین توصیف برای مضمون کتاب بی‌حد و مرز است. چه‌اینکه بسیار شنیده‌ایم، حتی دانشمندان بزرگ بشریت مانند انیشتین هم تنها چند درصد از ظرفیت ذهنی مغز خود را به کار گرفته بودند و به چنان موفقیت‌هایی دست یافتند. این مسئله نشان می‌دهد که هرچه هم تصور کنیم در استفاده از ذهن خودمان پیشرفت کرده‌ایم، باز جای حرکت به سمت بی‌نهایت و فراتر از آن وجود دارد. درواقع وقتی با چند درصد می‌توان نابغه نام گرفت، بعید نیست که بتوان با اندکی اضافه کردن به ظرفیت ذهنی خودمان، حداقل تعارضات، مشکلات و فلاکت‌های زندگی‌مان را به کناری انداخته و درعوض، راهکارهایی خوب برای پیشرفت و بهبود پیدا کنیم.جیم کوییک، نویسنده‌ی کتاب بی‌حد و مرز هم دقیقا چنین دیدی دارد و در اثر حاضر سعی کرده تا اولا یادآوری کند که توانایی ذهن یک انسان بیش از این‌ها است و ثانیا به طریقی روش‌مند، تمرین شده و امتحان پس داده، راهکارهایی برای نیل به ادعای خود معرفی کندکوییک در این کتاب، روش‌های مبتنی بر علم خودیاری را با تکنیک‌های انگیزشی درآمیخته و در این راه با مثال‌های واقعی خودش که به صورت میدانی آزمایش شده‌اند، بر آن است تا راه‌هایی را برای تسریع در یادگیری، ارتباط اجتماعی، تمرکز حسی و روانی و… را برای ساخت نتایج سریع و قابل قبول از موقعیت‌های بغرنج و مشکل بسازد و به مخاطب خود پیشنهاد کند. و چه بهتر که به دلیل تنوع نگرش و همچنین تنوع مثال‌های عینی کوییک، با هر سطح فکری، سطح دغدغه، سطح مشکلات و… می‌توانیم به سراغ کتاب حاضر برویم. زیرا کوییک در روش‌مندی خود ابتدا مخاطب را دچار تغییر ذهنیت می‌کند؛ سپس با تزریق انگیزه او را به آزمودن روش‌هایش ترغیب می‌کند و درنهایت وعده می‌دهد که با تداوم انجام روش‌های او، مخاطب به موفقیت بیشتر، بهره‌وری کامل و… در دو سطح شخصی و حرفه‌ای (کاری) دست خواهد یافتما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که پدیده‌های مدرن، بیش از هر زمانی دور و بر بشریت را گرفته‌اند و حتی می‌توانیم ادعا کنیم به صورت غیر مستقیم در حال اثرگذاری و همچنین کنترل کردن ذهن و روح انسان‌ها هستند؛ چه‌اینکه عصر ما عصر ارتباطات نام دارد و ورای هر اخلاقیات و روحیات و فطرتی، این دیتا است که ارزش‌مند شده است. بنابراین کتابی مانند بی‌حد و مرز از آن جهت اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند که جیم کوییک تلاش دارد تا در آن به سراغ اثرات مخرب مدرنیته‌ی دوران ما برود و نشان دهد که چگونه ذهن فطری انسانی با برخورد دیجیتالیسم، به چیزی مصنوعی و دست دوم تبدیل شده است. کوییک در این کتاب از سیل اطلاعات دیجیتالی، حواس‌پرتیِ دیجیتالی، فراموشیِ دیجیتالی و استنتاجِ دیجیتالی به عنوان مهم‌ترین تخریب‌گران ذهن انسانی نام می‌برد. این نویسنده‌ی کاربلد معتقد است که تولد و زندگی مدام ما در دنیای فناوری‌آلود، نیازمند یاد گرفتن تفکیک داده‌ها و ابداع روش‌هایی برای فرار از سلطه‌ی دیتا بر خود ذهن است. درواقع جهان ما با انفجار اطلاعاتی، آن‌چنان مشوش و آشفته شده که با میزان کارآیی ذهنی گذشتگان‌مان، نمی‌توانیم زندگی خوب و سالمی داشته ذهن هم نیاز به ورزش دارد! بنابراین در دنیایی که همه‌روزه سیلی از اطلاعات خوب و بد، کم و زیاد، به درد بخور و به درد نخور، آن‌هم به صورت پراکنده و طبقه‌بندی نشده به سمت ما سرازیر می‌شوند، ممکن است در ابتدا دچار حواس‌پرتی و سپس دچار فراموشی شویم و نکته‌ی بد این ماجرا آن‌جاست که این حواس‌پرتی و فراموشی از جنس آلزایمر معمول نیستند. بلکه باعث می‌شوند تا فرمان استنتاج ذهنی ما هم از دست «خودِ» ما خارج شده و به شکل نامتعارفی در دستان اطلاعات پیرامون بیفتند.

کتاب خوبی است.، اما خود نویسنده اهدافش محدود بود، به نظر شما چه هدفی بی نهایت است؟

به نظرم کتاب خیلی خوبیه.متن روان و راحتی داره و راهکار هاش برای یادگیری خیلی راحت قابل اجرا هست و زود نتیجه رو میبینی...جیم کوییک فوق العادس

بعنوان کسی که ۵٠ صفحه از کتاب را خوانده هیچ حرفی برای گفتن ندارم.

کتاب خیلی خوبیه، توصیه میکنم.

من خیلی به این کتاب علاقه دارم ولی متاسفانه فعلا حسابم خالیه اگه کسی بهم قرص بده قول شرف میدم تا پایان ماه پولشو برگردونم

عالی

محشر بود ♥️

توصیه های خیلی کاربردی داره عالیه

مطمئنید درسته؟😑😵

کتابش عالیه💕

لطفا صوتی این کتابو بزارید

هنوز نخوندمش شاید زیبا باشه

تنها نمونه کتاب کافی بود که حالت تهوع بهم دست بده.