نظرات کاربران درباره کتاب روزی که عمه‌خورشید مرد

این کتاب بیش از سی وچهاریا پنج سال قبل در مجله زن روز بصورت دنباله دار چاپ شد.انموقع دانش اموز دبستانی بودم وداستان را دنبال کردم.متن چاپی را هنوز نخوانده ام.با توجه به گذر سالها درموردجزئیات داستان پردازی نمیتوانم نظری بدهم.ولی نمونه های واقعی انرا در طول زندگیم دیده ام.اشنایی نسل امروز با واقعیات گذشته های دور را لازم میدانم.باور کنید اغراق نیست.... نمیگویم تمام ارباب یا ارباب زاده هاچنین بودند چون واقعا ارباب های منصف وخداترس هم زیاد دیده ام ولی کلیت سیستم فئودالیته به همین شکل بود.

توی این کتاب نویسنده در قالب داستانی که کشش خوبی داره یک برهه از تاریخ معاصر کشورمون رو بیان می‌کنه. میشه گفت یه آسیب که خیلی هامون ازش خبر نداریم. خیلی خوبه بخونیم و بیشتر با تاریخ آشنا بشیم.

کتابه نسبتا خوبیه ولی اگه از این مدل کتاب خوشتون میاد بهتره برای خرید کتاب کمی بیشتر وقت بزارید و کتاب هایی که نمره بالاتری داره رو انتخاب کنید. خوبه چون داستان جدیدی داشت،با زندگی در سال های گذشته و بین مردمی متفاوت و نتیجه ی زورگویی و خود خواهی رو نشون میده مناسب نیست چون پایانش تکمیل نشده و جا داشت نویسنده داستان رو ادامه بده، کامل توضیح داده نمیشد و یهویی میرفت چند سال بعد یا قبل، از شخصیت اصلی فقط برای بیان اتفاقات استفاده شده بود که میشد اونا رو راوی بازگو کنه و بیشتر با شخصیت اصلی اشنا میشدیم.

این کتاب داستان وواقعیت هایی اززندگی مردم درزمان ارباب هاورعایابودوماروکاملاازوضع زندگی رقت بارمردم که درآن زمان درغفلت اشکارزندگی می کردندآگاه می کندوهمه ی این هاحقایق تلخ آن زمان است.ولی به نظرمن پایان مطلوب وخوشایندی نداشت.

کتابی بدی نبود اما پایان بدی داشت و داشتان رها شد بنظرم امکان نداره که یکبار دیگه به سمتش کشیده بشم

خورشید بنویس چون آدم ها می‌روند و قصه ها می مانند

من حدود ۱۵ سال پیش این کتاب رو خوندم ولی الان متوجه شدم این نسخه جدید دارای سانسور هست

سلام داستانِ کمی غمگینِ عمه‌ای . در زمان های قدیم.. سیر داستانو به دلیل دورانی که بود دوس داشتم ولی آخرشو نویسنده خوب نبسته بود و میگفتی الان خب که چی!؟ . امتیازم از ۵: 2.75

خیلی عالیه

به نظر من خیلی داستان جذاب نبود و قلم خسته کننده بود پایان کتاب هم خیلی خوب تمام نشد

عالی

سعی می کنم درک کنم چرا بعضی ها پایان این کتاب رو دوست نداشتن. قطعا به خوبی بقیه کتاب نبود،ولی اون هم زیبا بود

رعیت پدر بزرگ من است... به قول اصفهانی ها خروس خوان از خانه بیرون می زدند برای لقمه نانی ‌که هرگز به دست نیامد و شغال خوان خسته و گرسنه به خانه بر می گشتند...کارگر بودند و در زمین زمین داران و اربابان کار می کردند. ولی به جای مزارع موازی چای تا زانو در گل و لای شالیزار های برنج بودند کنار امواج زاینده رود. برنجی که خوردنش سالی یک یا دوبار نصیبشان می شد. فقر بود فقر...فقر مطلق مثل "جبر مطلق"

کتاب عالیی بود و من ازش لذت بردم . حس عجیبی بهم داد. ولی به هر حال فوق العاده زیبا و جذاب بود.

نثری شیوا و جذاب... عالی...عالی

خوب بود اما میتونست بهتر نوشته شه

داستان کشش خوبی داشت

من از کتابش خوشم اومد ولی پایانش یه جوری بود که ممکنه همه دوست نداشته باشن درمورد زندگی خانزاده های قبل از انقلاب داستان.

اسم خاله‌ی من خورشیده‌😄

کتاب خوبیه . برای کسانی که به رمان های تاریخی علاقمند هستند .