کتاب اونقدر بی‌نظیره که پیشنهاد میکنم همین الان بخرید و بخونیدش... اگر محتوا رو کنار بگذاریم، گرافیک خیلی خیلی قشنگی داره؛ به خصوص اگه در حالت شب بذارید کتاب و یه حالت دراماتیک به خودش میگیره و تصاویر به رنگ آبی در میان 😃 ( کشف بزرگ قرن😐) و محتوا واقعا لطیف و دوست‌داشتنیه... یکسری از دلنگاره‌های شاعر/نویسنده با پروردگاره... زبان ما خیلی وقته در سخن گفتن با پروردگار الکنه، و اگر نباشه، اونقدر پیچیده‌ست که آدم یه جایی به بعد از خودش خسته میشه... سخن گفتن با خدا، نیازمند لطافته... و این کتاب اون لطافت رو بهتون میده:) _________________________ تو زنبیل بودی دلم سیبِ سرخ ولی سیبِ سرخم پلاسید زود تو یک کاسه اصلِ چینی دلم آشِ داغ دلم توی ظرف تو ماسید زود * تو یک پنجره رو به باران دلم آفتاب ولی پنجره بی‌هوا بسته شد تو خاک و تو ریشه دلم مثل آب ولی ریشه از آب هم خسته شد * تو یک کاغذ تا نخورده سفیدِ سفید دلم خودنویس نوشتم خودم را برایت ولی ببین کاغذِ تو به آخر رسید! ________ پی‌نوشت: کتابا رو برای خوندن رو حالت شب گذاشته بودم و یادم نبود، این کتاب و که باز کردم فکر کردم رنگ طبیعی خود کتاب آبی و سیاهه و داشتم فکر میکردم چرا رنگ‌های روی جلد کتاب با توش فرق داره و اینکه تا حالا همچین کتابی که کاغذش سیاه باشه نوشته‌ها سفید، با تصاویر آبی ندیده بودم🤩 تا اینکه فهمیدم رو حالت شبه😂😂😂 چون کتاب توش تصاویر داره، حتما با هر دو حالت روز و شب بخونید و لذت ببرید😄🦋 با سپاس‌های بیکران از مَه‌سای جان، بابت هدیه کردن این کتاب قشنگ...🍁 #پاییز_خوانی

قلب تو کبوتر است بال هایت از نسیم قلب من سیاه و سنگ قلب من شبیه ... بگذریم دور قلب من کشیده اند یک ردیف سیم خاردار پس تو احتیاط کن جلو نیا برو کنار *** توی این جهان گنده‎ ، هیچ کس با دلم رفیق نیست فکر می کنی چاره ی دلی که جوجه تیغی است، چیست؟ *** مثل یک گلوله جمع می شود جوجه تیغی دلم نیش می زند به روح نازکم تیغ های تیز مشکلم *** راستی تو جوجه تیغی دل مرا توی قلب خود راه می دهی؟ او گرسنه است و گمشده تو به او پناه می دهی؟ *** باورت نمی شود ولی جوجه تیغی دلم زود رام می شود تو فقط سلام کن *** تیغ های تند و تیز او با سلام تو تمام می شود

برف ها کم کم آب می شود شب ذره ذره آفتاب می شود و دعای هر کسی رفته رفته توی راه مستجاب می شود... کتاب های ایشون در دسته ادبیات عرفانی قرار می گیره... حقا که خیلی درست و زیبا ادبیات و عرفان رو در هم آمیختن...

این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی است که در عمرم خواندم.واقعا یک حس وصف ناپذیر به خواننده انتقال میدهد.حتما بخوانید.

آی خورشید! روی این آسمان روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس : روی این گنبد گرد و کور و کبود آدمی زاد، هرگز دانش آموز خوبی نبود

مجموعه شعری بسیار زیبا👌

نسخه چاپیش رو دارم شعر های قشنگ و جذابی داره.

خیلی خوش حس بود، حتما بخونید

زندگی با دو دستش محکم او را نگه داشت او ولی مثل یک ماهی لیز، سر خورد غولی از قلعه ناامیدی در آمد کم کم او را با خودش برد برد و هر شب توی رگ های او قیر غم ریخت روح او را به چنگال های خود آویخت پشت هم روی او تیر غم ریخت ****** پیش از اینها دهانش مزه ی نور داشت غول غمگین ولی در دلش لقمه غم گذاشت آن قدر غصه خورد تا که از زندگی سیر شد هی نشست و نشست و نشست ساعت زندگی، دیر شد عاقبت رفت بالای آن قلعه تلخ زندگی را مثل چیز اضافه دور انداخت آخ، آخر چرا بازی زندگی را به این غول بدبخت باخت؟ ****** آی، ای غول قلدر! غصه های تمام جهان مال تو دوستم را به ما پس بده کاش هرگز نمیرفت دنبال تو

اگر دنبال یک جرعه آرامش هستید قطعا کتابهای عرفان نظرآهاری بی نظیرن،💝☔