نظرات کاربران درباره کتاب وسوسه
۳٫۷
(۱۱)
نسیم رحیمی
باید بگم توصیفات کتاب بی اندازه قوی بود مخصوصا وصف محیط اطراف و استفاده از عنصر باد به حالتی بود که واقعا اون حس وسوسه،عذاب وجدان، دو راهی و نیروهای شیطانی رو تداعی می کرد و فکر میکنم به خاطر همین توصیفات هم برنده جایزه نوبل شده باشه.
تعداد شخصیت ها کم هست و خیلی راحت میشه باهاشون ارتباط برقرار کرد.
ولی آخه چرا کشیش های کاتولیک نمی تونند ازدواج کنند.من دو دلی مادرِ کشیش رو خیلی خوب درک میکردم که از طرفی دوست نداره پسرش به دین پشت کنه و از طرفی هم ناراحته که چرا پسرش نباید عاشق بشه.مثل این می مونه که روحانیون در اسلام نتونند ازدواج کنند در حالی که جایز هست چند تا همسر هم بگیرند...😒
در کل کتاب خوبی بود و ارزش مطالعه داره.
Smnhgh
🔺یه حسایی هست که سخت میشه تحلیل کرد و فهمیدشون چه برسه گفتن، اما دلددا به خوبی از عهده رام کردن این افکار و احساسات بر اومده و به نثر کشوندتشون...
🔺رمان حول وسوسه ی کشیشِ جوانِ دهکده میگذره که مادرش از رازش با خبر شده... کل داستان در ۱.۵ روز هست و این تمرکز در زمان کم، باعث انسجام در ابراز احساسات، وسوسه ها و کلنجارهای درونی شخصیت ها شده...
🔺کلا خوشم اومد ، ولی شاید این که خیلی با وقفه بسیار خوندم کتابو یکم در حس وحال فضای داستان نبودم باعث شد اونقدر جذاب نباشه برام و نمره بالایی ندم. امتیازم ۳.۵ هست.
آدینه
کلا کارای گراتزیا دلدا قشنگه، متن روونی داره و توصیفات بی نظیرش کاملا مخاطب رو با خودش همراه میکنه
Mary gholami
خوب بود❤
helen
اصلا جالب نبود فقط داره محیط داستان توصیف میکنه و هیچ اتفاق خاصی نمیفته. نه جذابیتی نه هیجانی من فقط روهم رفته 50 صفحه خوندم و بقیه رو رد میکردم
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
وسوسه، اثر دلددا، داستانِ کشیشی به نام پائولو است که قوانین کشیش بودن را خط زده است. او پایش را فراتر از مرزها و محدودیتهایی که دین برای کشیشها تعیین کرده میگذارد. و حالا، او کشیشی است که چپق دود میکند، به اندازه یک دائمالخمر مشروب مینوشد و شبها مخفیانه به دیدن زنی میرود که عاشقش شده است.
در واقع مدتی است که پائولو و مادرش به این دهکده آمدهاند، چون کشیش سابق این دهکده فوت کرده است.
پائولو اینجا به درمان و کمک به مردم دهکده مشغول است. اما در این میان عاشق زنی شده و بدون اینکه کسی بداند به بهانه درمان به ملاقات او میرود. زن از پائولو میخواهد از اینجا فرار کنند و با هم به جایی دور بروند تا بتوانند در آسایش و دور از حرف و نگاه و قضاوت مردم زندگی کنند.
مادر پائولو که مخالف عقاید او و نگرانش است، هر شب مثل باد به طرزی دیوانهوار و پر از اضطراب پسرش را تعقیب میکند. این داستان تمرکز زیادی روی احساسات مادر – حس مالکیت نسبت به فرزندش – دارد. برای همین نام اصلی این کتاب «مادر» است.
مادر در این داستان نقش بسیار کلیدی را ایفا میکند. او از زمانی که فرزندش را به دنیا آورده و شوهرش فوت کرده، هر سختی و عذابی را متحمل شده تا پسرش بزرگ شود. و مهمتر از آن این که او همیشه تمام تلاش خود را کرده که در این مسیر دامنش به هیچ نوع گناهی آلوده نشود تا فرزندی پاک و کشیشی با اسم و رسمِ بزرگ تحویل اجتماع بدهد. به همین خاطر حالا که دارد با چشمان خودش عاقبت پسرش را میبیند، توان پذیرش آن را ندارد. او نمیتواند بپذیرد که پسرش راهی جز کشیش بودن را پیش بگیرد. با کسی همبستر شود یا حتی فردیتی برای خودش داشته باشد. حالا انگار دیواری میان ارتباط آن دو فرو ریخته باشد، او متوجه همه رفتارهای فرزندش میشود. و با طغیانهای پسرش، ویران شدنِ خودش را نظاره میکند، انگار که از درون میشکند. او با وجود اینکه گاهی میداند نباید پسرش را محدود کند اما باز هم توان پذیرش عشق پسرش را ندارد.او در سختترین نقطه ایستاده است. در نبردی میان عقل و احساس. بین تن و روان. بین خواهش نفسانی و خلوص الهی. او یا باید دیگر دست از کشیش بودن بردارد و به گناه اجازه ورود دهد، یا به کلی در را به روی نفس خویش ببندد و برای دیگران یک کشیش خوب باقی بماند. اینجا یاد کتاب و فیلم «جزیره شاتر» و آن دیالوگ معروفش میافتم و حس میکنم که بزرگترین مساله همین سوال باشد: این که «کدام یک بدتر است؟ زندگی کردن مثل یک هیولا؟ یا مردن مثل یک انسانِ خوب؟»
از دیگر ویژگیهای کتاب وسوسه میشود به استفاده از عنصر باد اشاره کرد. باد تقریبا در تمام طول داستان حضور دارد و با حضورش اضطراب و تشویش شخصیتهای داستان را به مخاطب منتقل میکند. میشود گفت باد در اینجا همهچیز است. هم تشویش گناه را نمایان میسازد و هم با صدای مهیبش روی افشای گناه را میپوشاند! باد آزادی افسارگسیخته است. تمسخری قوی است بر ناتوانی بشر در کنترل امیال. نقد و سیلیای محکم بر دینی که اگر در راستایش گام برداری، طبیعتا بر خلاف امیالِ تو پیش میرود! همانطور که نیچه در کتاب دجال میگوید: «دین با اختراعِ گناه، به حکمرانیِ خویش ادامه میدهد…»
در مجموع میتوان گفت کتاب وسوسه بر دین، عذاب وجدان و بهایی که در راستای اعمالمان میپردازیم متمرکز است. کشش داستان و تعلیقش خوب است و همانطور که در ابتدا اشاره شد، به خاطر وجود تعداد شخصیتهای کم و تمرکز بر موضوع محوری و اصلی، به خوبی مخاطب را با خود همراه میکند.گراتزیا دلددا تنها نویسنده ایتالیایی است که با نوشتنِ کتاب وسوسه توانست در سال ۱۹۲۶ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند.موسسه نوبل در وصف آثار دلددا چنین نوشته است: «به خاطر الهام آرمانگرایی در نوشتههایش با وضوح انعطافپذیر تصویر زندگی در جزیره بومیاش و همراه با عمق و مقداری همدردی با مشکلات کلی انسانی.»
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد