نظرات کاربران درباره کتاب نهم نوامبر

از لحظه ای که بن اومد توی رستوران کنار فالون نشست، دیگه نتونستم کتاب رو زمین بذارم و یه نفس خوندمش😭 خیلییی برام کشش داشت. اسپویل: . . . . . . . . . . فقط متوجه نشدم بالاخره رابطه مادر بن و پدر فالون چی بود؟

این کتاب ترکیبی از لبخند و اشک بود احساست زیادی رو توی خودش جا داده بود گاهی وقتا به خودم میومدم و میدیدم دارم با لبخند تیکه هایی از داستانو تصور میکنم و بعضی جاهاش به پهنای صورت اشک میریختم. کالین هوور هیچوقت نا امیدم نکرده.

رو هم رفته خوب بود کتاب درمورد دختری بود که توی یه آتش سوزی هم آسیب جسمی دیده بود هم روحی تا اینکه سر و کله‌ی یه پسر تو زندگیش پیدا میشه که برای اولین بعد از اون اتفاق حس می‌کنه می‌تونه خودشو بپذیره ولی این پسره قصه ما یه راز بزرگگگگگگ داره که می‌تونه زندگی جفتشون رو تغییر بده 🤐 اسپویل⛔🤫 آقاااااااااا اون جمله‌ی آخر کتاب منو یاد داستان‌های دیزنی می‌انداخت😁 ایناس که بده و شاید این که خیلی عاشق کتاب نشدم این بود که من با پایان های خوش میونه‌ی خوبی ندارم و ترجیح می‌دادم سرش گریه کنم ولی خب این ابشن رو نداشت🤣 نظر خودم: داستان جذابی و من توی یه روز تمومش کردم و چیزی جذابیتش رو بیشتر می‌کرد اون رازه بید😶 خلاصه که امیدوارم لذت ببری از این کتاب💙😇

فوق العاده قشنگ...از اون کتابایی که نمیتونی برای تموم کردنش صبر کنی...داستان جذاب و قشنگ

برای انتخاب و خوندن این کتاب خیلی تردید داشتم. اولین کتابی بود که می‌خواستم از این نویسنده بخونم و طبق شنیده‌ها پیش‌زمینه‌ی خوبی ازش نداشتم. از داستانش تقریبا خوشم اومد؛ ولی ترجمه‌ش اصلا خوب نیست. حجم سانسورش هم زیاد و در خیلی موارد بی‌دلیله. بنابراین اصلا نفهمیدم نویسنده کارش رو خوب انجام داده یا نه! اگه رمان عاشقانه دوست دارید، موازی با نسخه‌ی انگلیسی بخونیدش. من که متأسفانه نصفه ولش کردم. :(

یه رمان جنایی ، عاشقانه و پر از سوپرایز هست . توصیه میکنم بخونیدش و اون فردی که نظر داده بود و گفته بود که معتادش میشید واقعا درست میگفت من یروزه این کتاب رو تمام کردم و واقعا پیشنهاد میکنم بخونیدش . اون دوستانی هم که گفته بودن بدرد یه نوجوان میخوره مخالفم باهاشون چون اون نوجوان نمیفهمه این رمانه و بعضی جاهاش واقعیت های زندگی نیستن .

داستان درباره دختر و پسریه که قرار میذارن فقط سالی یکبار همدیگه رو توی نهم نوامبر ببینن و به جز اون هیچ رابطه ای با هم نداشته باشن. فصل‌های اول خیلی طولانی و حوصله سربر بود، من طرفدار رمانهای عاشقانه نیستم و توصیف‌های طولانی از ارتباطشون توی یه روز از سال ، بدون پرداختن به حتی یه روز دیگه از سال، برام خسته کننده بود. ولی اگه طاقت بیارین سه فصل آخر جذاب و خوندنیه و در کل با اینکه میشه پایان رو حدس زد، ولی پایان بندی خوبی داره.

فوق العاده بود باتوجه به جمله اخر کتاب، ادامه خواهد داشت؟

عالی بود یک کتاب پر کشش و عاشقانه زیبا

کتاب خوبی بود ولی کتاب دیگه ای که از نویسنده خوندم"همه خوبی هایت" رو بیشتر دوسداشتم یه جاهاییش یکم برام کلیشه ای و بی منطق به نظر میومد (مثل صحنه ها که هرکدوم مال یه سال بعد بود) ولی خب.. شخصیت پسرم خوب بود تقریبا، ازینکه به دختره اعتماد بنفس میداد خیلی خوشم اومد (ولی خب وسطای رمان یه قسمتایی باعث شد ازش بدم بیاد و نسبت به عشقش بد بین شم. بخونین میفهمین کجارو میگم) در کل... میگم خب یکم کلیشه ای و خیالی به نظر میاد ولی به عنوان یه رمان عاشقانه پیشنهاد خوبیه

بنظرم از کتاب "ما تمامش میکنیم" بهتر بود کتاب یه نقطه شکه کننده هم داره که منو متاثر کرد رفتار بن با دختر داستانمون رو خیلی دوست داشتم فکر میکنم اگه پایانش یجور دیگه تموم میشد قشنگتر بود به هر حال موضوع تازه و جذابی داشت🌱

خب این کتاب فوق العاده بود با اینکه اولین کتابی بود که از کالین هوور میخوندم انقدر منو به خودش جذب کرد که کمتر از ۲۴ ساعت خوندنش طول کشید و تصمیم گرفتم همین فردا یه داستان دیمه از این نویسنده خوب رو بخونم وقتی این کتاب رو میخوندم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم بعضی جاهای کتاب بود که با لبخند از چشمم اشک میومد و خودم متوجهش نبودم من تو همین زمان کم با بن و فالون زندگی کردم و فالون رو با تمام وجود درک کردم با احترام به اونایی که این رمان رو دوست نداشتن ⚘️

بار ها خواستم خوندن کتاب رو متوقف کنم ولی ادامه دادم. کتاب یه پیچ جذاب داره که به لطف یکی از کامنت ها برای من اسپویل شده بود. شکل روایت کتاب بنظرم بچه گانه بود.

من قبلا کتاب ما تمامش میکنیم از همین نویسنده رو خونده بودم و واقعا دوستش داشتم و به همین دلیل اینو شروع کردم ولی واقعا سطح پایین تری داشت و شبیه کتاب های نوجوانان بود!مدل خارجی داستان های م.مودب پور!

فالون،دختری ۱۸ ساله با زندگی نه چندان جالب. او در یک حادثه آتش سوزی زخمی شده و دیگر نتوانسته بازیگر باشد. یک روز که او با پدرش در رستوران است،پسری همسن و سال خود را میبیند که به پدرش می‌گوید که او دوست پسرش است و از فالون در مقابل پدرش دفاع می‌کند. فالون کم کم به آن پسر که بن نام دارد وابسته میشود اما او آمادگی رابطه را ندارد... هشدار اسپویل!!!!!!!! انتظار داشتم با یه رمان عاشقانه و تینیجری ساده مواجه بشم اما چیزی فراتر از این بود. فقط درک نکردم وقتی فالون فهمید آتیش سوزی کار بن بوده چطور سریع بخشیدش. درسته،بن واقعا پشیمون بود اما فالون واقعا میتونست به کجا برسه اگه پوستش نمی سوخت.صدرصد بازیگر معروفی میشد،آسیب نمی‌دید و خوشحال تر می‌بود.هر چقدرم بن و دوست داشت و بن آدم خوبی بود نمیتونست تو یه ثانیه دروغ به اون بزرگی رو فراموش کنه. به هر حال اون بن بود که اینکارو کرد چه از عمد وچه غیر عمد

تینیجری هندی

داستان احساسی بسیار قشنگی هست.من واقعا پیشنهاد میکنم که بخونید.خیلی لذت بردم

یک رمان کاملا عاشقانه هست ،که با سلیقه من زیاد سازگار نبود. فکر کنم یکم زیادی عاشقانه بود. مثل فیلم هندی

کل کتاب در مورد پنج روز حرف میزنه. پنج روز شروع عاشقی ! دوسش داشتم...معما هم داره که خب غافلگیرت میکنه😬

من قبلا کتاب «ما تمامش می‌کنیم» رو از همین نویسنده خونده بودم و خیلی دوستش داشتم. ولی این کتاب اصلا قابل مقایسه با اون نبود. خیلی داستان سطحی و بی‌مایه‌ای داشت و به فیلم‌های تینیجری هالیوودی پهلو می‌زد.