نظرات کاربران درباره کتاب رؤیای یک دیدار

کتاب جالبی بود این قصه به شدت گمنام است من به شخصه عنایات و معجزات انتهایی داستان را تا به حال نشنیده بودم نکات ظریفی داشت .

روزبه در یک خانواده با وضعیت مالی نسبتا خوب به دنیا می آید. علاقه پدر و مادرش نسبت به او بی حد و حساب است، اما مرد جوان داستان به دنبال علاقه و عشقی وصف ناپذیر است. او که به آیین زردشت بوده، از طریق آشنایی با کلیسا و راهب آنجا به کیش مسیحیت در می آید. راهب به او مژده تولد موعود را میدهد و روزبه از فارس و سرزمین مادری می گریزد تا حقیقت را پیدا و موعود را درک کند. گرچه گاهی در بین مسیر گم می شد، اما نوری نا پیدا او را هدایت می کرد. ولله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم و خداوند هرکس را که بخواد به راه راست هدایت می کند.

سید ناصر هاشم زاده نویسنده کتاب از آنجا که خود اهل فلسفه و حقیقت است سطور این کتاب را به رنگ نور و حقیقت آفریده است. این کتاب را توصیه میکنم به همه کسانی که سالک راه عشقند و مومن و مجاهد و همه کسانی که میخواهند درپی یافتن "او" از خود هجرت کنند.آنان که سلمان را از ورای هزار سال میشناسند و می فهمند و متابعت میکنند...

خیلی کتاب دلی هستش . حق طلبی روزبه خیلی خوب به تصویر کشیده شده و خیلی خوب یکی بودن اصل و ریشه تمام ادیان رو بیان میکنه

خیلی عالی اگر کسی کتاب های آقای مظفر سالاری رو دوست داشت یا کتابی تو تیپ کیمیاگر؛ من خوندن این کتابو بهش پیشنهاد میکنم

{طلب از یار به جز یار نمی بایدکرد}....❣️ از یار طلب کرد و طلب شد... چقدر کلمات از وصف کردن سلمان عاجزند.... از وصف کردن رویایی که روزبه دید 🌷 و شروعی شد برای یافتن حقیقت چه شجاعت و جسارتی می خواد که از دیار و خانواده خود بگذری برای یافتن حقیقت... هیچ کلمه توان وصف سختی هایی که روزبه در راه یافتن حقیقت کشید نیست قلم کتاب بسیار روان و شیوه نگارشش به قدر جذاب بود که متوجه گذشت زمان نمی شوید جان او از آن جان ها بود که در قالب جسم نمی گنجید آشوب می کنند ، به هر جا سرک می کشند که آن چرا که نمیدانند چیست، بیابند چیزی که همیشه در جست و جوی آن اند بی آنکه نشانی از او داشته باشند و #او سلـمان شد #مردی از اهل بیت پیامبر ):

فوق العاده است.

[طلب از یار به جز یار نمی باید کرد..💓] از یار طلب کرد و طلب شد...! چقدر جای این کتاب در کتب درسی خالیه!!! و چقدر ساده فکرمیکردم این صحابه بزرگ رو به قدر کافی میشناسم...! #ترکیب_تعجب_و_تامل_و_تبسم🍃

سلام. من این کتاب رو در همین تعطیلی ها خوندم. البته نسخه ی چاپیش. جالب بود. یه جورایی مثل کتاب ماهی سیاه کوچولو ولی نه دقیقا. توی دنیا آدمایی بودن که برای پیدا کردن حقیقت خیلی سختی کشیدن. در واقع می خواستن بدونن چی به چیه؟ چرا؟ و چطور؟ حالا توی کتاب رویای یک دیدار یه نفر پیدا می شه که برای دست یافتن به حقیقت سختی های زیادی رو به جون می خره. و همینه که قشنگه.

بسیار کتاب زیبایی بود برای من. لحن نگارش دوست داشتی... داستان سلمان فارسی رو تا کمی بعد از جنگ احد بیان میکنه.فقط کاش کمی ادامه دار تر بود. ولی در کل بسیار زیبا و آموزنده. ممنون از نویسنده و ناشر و طاقچه بی نهایت و...

چقدر کلمات از وصف #سلمان عاجزند... از وصف رویایی که روزبه دید و آغازی شد برای رفتن به دنبال حقیقت از وصف لحظاتی که از خانواده و دیار خود گریخت و چه شجاعت و جسارتی می خواست این کار از وصف لحظاتی که در کنار راهبان نصرانی می‌گذراند و با آنها به تماشای حقیقت می ایستاد هیچ کلمه ای قادر به وصف آن نیست که روزبه چه سختی هایی را برای یافتن حقیقت به جان خرید به راستی که حقیقت او را یافته بود، نه او حقیقت را... و #او_سلمان_شد سید اهل فارس مردی از #اهل_بیت پیامبر (ص) در #اسلام مردی از عجم، اهل بیت پیامبر شد تا ثابت شود که تنها معیار برتری نزد خدا، تقواست و مرد و زن، سیاه و سفید، عرب و عجم، همه از یک زن و مرد آفریده شده و هیچ یک را بر دیگری برتری نیست مگر به #تقوا

سرگذشت یار و غمخوار دیرین ایرانی خانهٔ وحی، سلمان فارسی، که کتاب به چگونگی آشنایی ایشان با پیامبر(ص) میپردازد. قلم کتاب و شیوه نگارشش به قدری جذاب بودی که کتاب رو زمین نمی گذاشتم و دوست داشتم بیشتر با اتفاقات داستان همراه بشم. اما واقعیتش پایان داستان کمی برام به دور از ذهن بود، و حس می کردم خیلی کوتاه بود و واقعا جا داشت که بیش تر به فضائل ایشون می پرداخت و اتفاقات بیشتری رو از تاریخ به داستان در می آورد. چرا که زمان بعد از پیامبر(ص) هم، جناب سلمان اتفاقات زیادی رو شاهد بودند، حالا چه زمانی که خلافت حضرت علی (ع) غصب شد، و چه زمانی که جناب سلمان حاکم مدائن بودند. تمامی این ها میتونست در قالب داستان و با همین روالی که نویسنده در پیش گرفته بود گنجانده بشه و به شخصه خودم خیلی بیشتر مشتاق بودم که با همین فضا سازی نویسنده، اتفاقات زندگی ایشون رو دنبال می کردم.

بینظیر بود چقدر احمق و نادان بودم تا الان که فکر میکردم جناب سلمان تنها یک یار معمولی پیامبر بودند بینظیر بود این داستان باید متن کتب درسی همه ایرانیان باشد بینظیر بود

سلام:) این کتاب عالی بود! عالی به معنای واقعی کلمه... با اینکه باید جرعه جرعه کلمات این کتاب رو نوشید اما به قدری جذاب و گیراست که شما رو وادار میکنه تا نتونین اون رو کنار بگذارین! از این جهت که روزبه یک ایرانی است و به قول پیامبر عزیزمون سید اهل فارسه، هم ذات پنداری عجیبی با این شخصیت هنگام خوندن کتاب برای انسان پیش میاد و این حس و حال کتاب رو هزاران بار بهتر میکنه:) سلمان شخصیتی بسیار عجیبه! شرح صدری که خداوند به او عطا کرده سبب شده تا از ثروت و قدرت و خانواده بگذره و به دنبال حق به دل بیابون بزنه! عطش انتظاری که در وجود سلمان هست و نویسنده اون رو به خوبی به متن درآورده تلنگر خوبی است برای ما:))) مایی که انتظار فرج میکشیم برای امامی که از اولین پیامبر، آدم ابوالبشر، در انتظار او بودند! خیلی عجیبه که ما به سرنوشت سلمان دچار نمیشیم و دنبال اماممون نمیریم...

بشنو از نی چون حکایت می‌کند،از جدایی‌ها شکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند،در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند هر کسی کو دور ماند از اصل خویش،باز جوید روزگار وصل خویش؛ می تواند مصداقی باشد برای سلمان فارسی که از پیامبر خود دور افتاده است. رویای یک دیدار کتابی است روان و با داستانی جذاب از فراز و نشیب ها و رنج و سختی هایی که سلمان فارسی طی می کند تا به پیامبر خود برسد. مطالعه زندگی صحابه خاصه پیامبر و امامان، خودمی تواند درسی برای شناخت امام زمانه دوران خود باشد.

داستان پردازی زیبا و جدید درباره زندگی سلمان فارسی

یکی از جذابیت این کتاب اینکه شما رو وادار میکنه تا آخرش برین چون شخصیت اصلی داستان آخر معلوم میشه من این کتاب رو داشتم وقتی که شروع به خوندش کردم تا تموم نشد ول کنش نبودم

عالیه...سلمانِ محمدی

روزبه(ک بعد ها اسمش میشه سلمان فارسی) اتش پرستی است که به دنبال حقیقت میره و در نهایت مسلمون میشه. سختی هایی که در این راه میکشه نشون میده اون هدف نهایی که خداوند و ائمه ما رو برای رسیدن بهش ترغیب میکنند راه دراز و پر مشقتیه و همونطور که گفتن بهشت را به بها دهند نه به بهانه. امیدوارم ما هم مثل سلمان روحمون و از پلیدی ها پاک کنیم و بتونیم به تعالی برسیم.

این کتاب ماجرای جناب سلمان فارسی است قبل از اسلام آوردنش اسمش روزبه هست که ایشون ابتدا زرتشتیه و به صورت جذاب و پرکششی مسیحی شدن ایشان قبل از ظهور اسلام و همینطور منتظر خاتم پیامبران بودنش رو روایت میکنه کتاب پر از پندهایی از مسیحیت هست که با روایات ما هم تطابق دارند که همین انتخاب هم از سوی نویسنده یکی از عوال جذابیت کتاب بود کتاب به نظرم فقط یک اشکال داشت که انتظار داشتم بعد اسلام آوردن سلمان فارسی، تعاملاتشون با خاندان وحی رو بیشتر در این کتاب در موردش بخونم که خیلی کم بود در مورد سندیت اتفاقات کتاب هم جستجو کردم اما چیز خاصی پیدا نکردم اگر کسی این کتاب رو به عنوان یک داستان جالب هم بخواد بخونه، لذت میبره چون نثرش هم جذابیت داره