نظرات کاربران درباره کتاب دختران مطرود

🐉_و اما «دختران مطرود ».... نمیدونم با چه کلمه ای باید توصیفش کنم..... شاید هیچ کلمه ای لایق وصفش نباشه.... عالی؟! واقعا کلمه ای نیست که واسه تعریف این رمان به دردم بخوره.... •اگه دنبال یه کتاب ترسناک میگردید/بخونیدش •اگه دنبال یه کتاب پلیسی میگردید /بخونیدش •اگه دنبال ماجرا و معما میگردید /بخونیدش •اگه دنبال ماجراهای دردناک میگردید / بخونیدش • و... •و.... این جمله ها تمومی نداره..... خلاصه کنم: اگه دنبال یه رمان همه چیز تموم میگردید / بخونیدش طولانیه اما قول میدم برا خوندن واژه به واژه اش هیجان زده باشید.... قول میدم که تو مدت خیلی کمتر از اونیکه فکرشو میکنید تمومش میکنید و بعدش با بغض زل میزنید به واژه ی *پایان «دخترای نوجوونی که طرد شدن و هیچکس اونا رو نمیخواد / مدرسه ای که حکم زندون رو داره / زندونی که روح مری هاند و نوزادش رو در بر گرفته/، زندونی که متعلق به مری هانده ..... / مدرسه ای که همه ازش متنفرن / دخترایی که هر کدوم داستان زجر آوری دارن،/ رازهایی که در اون مدرسه دفن شده تا اینکه ..... چند دهه بعد: فیونا! روزنامه نگاری که در 17سالگی جسد خواهر 20ساله اشو در اطراف مدرسه ای که حالا متروکه شده پیدا می کنه...... و فیونا به واسطه ی همین ماجرا به معما ها و رازهای مدفون اون مدرسه میرسه.... به جنازه ی دختری که شصت ساله داخل چاه متعلق به مری هاند افتاده..... و راز های هولناکی که فاش میشه، بعد از هفتاد سال!!!!!!!!! #به شدت و به شدت _پیشنهاد _میشود..... ~کیتی ~سیسیلیا(سی سی ) ~روبرتا ~سونیا ~جوزف ~مری هاند ~فیونا ~جیمی ~گرت ~دب ~تیم ~جولیا پتون ~و...

ورمانت، مدرسه ی شبانه روزی دخترانه ی آیدلواید 1950 مدرسه ای که ویژه ی دخترهای دردسر سازه کتی ، ر.وبرتا ، سی سی وسونیا 4 دوست هرکدوم با گذشته ی تاریک و اتفاقات سیاهی که براشون رخ داده و دوری از خانواده روز به روز بهم نزدیک میشن تا روزی که یکیشون ناپدید میشه ... ورمانت آیدلواید 2014 فیونا شرایدن دختر روزنامه نگار معروف بعد از بیست سال هنوز سردرگم از قتل وحشیانه ی خواهرش در فضای مدرسه ی متروکه ی ایدلواید ... رمان فضای گوتیک بسیار جذابی داره و در عین حال تعلیق زمانی اون بسیار هیجان داستان رو بالا برده شخصیت پردازی رمان در خلال داستان به دور از گزافه گویی های معمول بسیارخوب و حتی تا حد زیادی عمیق بود و از نکات قابل توجه دیگه میشه به ترجمه ی خیلی روان و خوبش اشاره کرد چیزی که این روزا خیلی کمیاب شده.

🐉_ مدت زیادی بود که نتونسته بودم شوق کتاب خوندن رو دوباره در خودم ایجاد کنم... اما این کتاب... آخ از این کتاب... داستان دختران مطرود مدرسه ی شبانه روزی آیدلوایلد هال، قلبم رو به تپش درآورد. عطش سیری ناپذیری رو دَرِم ایجاد کرد که مدت ها بود حس نکرده بودم. کلمه به کلمه هر خط رو می بلعیدم و با هیجان باور نکردنی ای، داستان سیسیلیا(سی سی)، روبرتا، کیتی، سونیا و فیونا رو دنبال کردم و وقتی به پایان رسیدم، تازه تونستم نفس حبس شده ام رو آزاد کنم... از معدود کتاب هاییه که به شدّت توصیه می کنم خوندنش رو... درباره ی داستان: داستان همزمان در گذشته و حال پیش می ره و اول، صحنه ی فرار دختری رو در جنگل، نشون می ده. •دختران مطرود و معلمان جدی با ترس و لرز در این مدرسه زندگی می کنند. (همه تا سر حد مرگ می ترسیدند) چه رازی بین دختران مدرسه ی شبانه روزی وجود داره؟ رابطه ی سیسیلیا، روبرتا، کیتی و سونیا، به کجا ختم می شه؟ این زندگی بی رحم، چی براشون رقم می زنه...؟ •«دب شریدان. خواهر فیونا شریدان و دختر بزرگ مالکوم شریدان افسانه ای. مرگ در دهه ی دوم زندگی. علت مرگ: قتل، به وسیله ی خفگی قاتل: ...» پرانتز بالا، بیست ساله که در ذهن فیونا شریدان، که حالا سی و هفت ساله است، تکرار می شه... وز وز می کنه و می چرخه و این ماجرا، با پیدا شدن جسدی قدیمی و دست کم چهل ساله در چاه مدرسه ی شبانه روزی قدیمی، محل کشف جسد دب، رنگ و بویی تازه به خودش می گیره... راز این مدرسه ی متروک و منفور چیه..؟

آخه یه کتاب چقدر میتونه جذاب و پرکشش باشه؟! از طرح جلدش میشه حدس زد یه کتاب جالب و هولناکه. ______________________ فوق العاده بود. یه کتاب معمایی جناییِ پخته و حسابی. باید به نویسنده اش آفرین گفت. از معدود کتابهایی بود که دوست داشتم آروم بخونمش تا دیرتر تموم شه از بس که قشنگ و پر کشش بود. دوست نداشتم لذت خوندنش تموم بشه. قلم نویسنده و ترجمه مترجم عزیز عااااالی بود. واقعا کتاب بی نقصی بود. خوشحالم از خوندنش و بشدت توصیه میکنم بخونیدش.

نه وحشتش چنگی به دل می‌زنه، نه تعلیق قابل تعریفی داره و نه یه قاتل درست حسابی. تنها حسنش یه فضاسازی خوب از یه مدرسه‌ی شبانه روزیه که تو بافت قصه الکن می‌مونه و تلف می‌شه. دلایل طرد شدن دخترها مسخره است، خود روح مری هم نمی‌دونه وسط داستان چی کار می‌کنه، فیونا کلا رو هواست و حیف از گروه جذاب نوجوون‌هایی که هر چی قصه جلوتر رفت کارهای سبک و معمولیشون بیشتر شد. بدون هیچ دلیل خاصی موقع خوندنش یاد ۱۳ دلیل میفتادم، همون اندازه که هانا و بدبختی‌هاش واسم مسخره و بی‌معنی بود، قصه‌ی این دختران دیروز و زنان امروز و فیونا هم مسخره بود. دو ستاره هم فقط واسه خلق این مدرسه‌ی جالب .

یک رمان جنایی جذاب. برای اتمام کتاب و فهمیدن تمام ماجرا انرا در یک شب مطالعه کردم. فضای اسرار امیز داستان با حضور یک روح عاصی , بر جذابیت ان افزوده است.

قشنگ غم انگیز با ماجراهای عجیب:) یکی از داستان هایی بود که واقعا با تمام وجودم دوستش داشتم و نه فقط با حرکت لب که تک تک اعضای بدنم میخوندمش:) کتاب با اینکه در دو دوره زمانی روایت میشد ولی اصلا پیوستگی خودش رو از دست نداد مشکلات و دغدغه های دختران رو خیلی زیبا به تصویر کشید سایه عدم امنیت طرد شدن حتی از طرف خانواده اثرات مخرب جنگ مبارزه با دروغ و توانایی و استعدادی که هیچوقت کشف نشد:) پایان کتاب رو هم دوست داشتم؛)

چقدر خوب بود چقدر کشش داشت. ابتدای کتاب شما فکر میکنین با یک موضوع بچگانه فانتزی روبه‌رویین ولی وقتی کم‌کم گره‌های ماجرا براتون باز میشه میفهمین چه موضوع دردناکی لابه‌لای خط به خط داستان نهفته‌س. قصه تلخ دخترایی که قربانی خشونت شدن، دخترایی که مظلومانه حق یه زندگی خوب ازشون گرفته شده و بعضیاشون همون حق نفس کشیدن رو هم از دست دادن. درسته داستان در آمریکا رخ داده ولی انگار نویسنده اینجا بوده و قصه دخترای خودمون رو نوشته... رونوشت به تمام دوستانی که نظرات رو میخونن این کتاب رو از دست ندید. داستان به قدری جذاب بود که من تو هر فرصتی برمیگشتم سراغش و میخوندمش. قطعا لذت خواهید برد :)

برای سرگرمی خوب بود،بنظرم نقطه ی قوت اش روایت های سال ۱۹۵۰ عه و خیلی قشنگ اتفاقات به هم ربط داده شده بود.

کتابی که با خوندنش هم ترس رو احساس میکنید،هم اضطراب و هم همدردی میکنید با شخصیتهای اصلی کتاب.واقعا بی نظیر بود.خواب و خوراک منو گرفته بود تا تونستم تمومش کنم.بی نظیر بود.اصلا دلم نمیخواست کتاب رو به کناری بذارم

عالی، واقعا از خوندنش لذت بردم. یک رمان پر از تعلیق و هیجان‌انگیز

جذاب بود. از کتاب هایی که نمیتونید زمین بزارید.

{ 🔸🔸🔸🔸 مطالعه نسخه چاپی 🔸🔸🔸🔸 } دیدی یه وقتایی کتابی رو که خیلی وقت پیش خوندی دباره به اشتباه میخونی بعد با خودت میگی که من این کتاب رو قبلا خوندم! به این دلیلِ که اون کتاب از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت نرفته و در نتیجه اون کتاب از یاد میره اما میگن اگر چیزی رو بعد از دو روز، بعداز یک هفته ، سه هفته، دو ماه، چهار ماه بعد مطالعه کنی، خود به خود وارد حافظه بلند مدت میشه اما به نظر من اگر کتابی رو با جون و دل بپذیری و روحت اون کتاب رو درک کنه اون کتاب داخل ذهنت حک میشه.... همهٔ این مقدمه هارو گفتم که بگم این کتاب در همون لحظه مطالعه وارد حافظهٔ بلند مدت من شد؛ 🍃) من معمولا میذارم بعد از هر کتابی که میخونم یه مدت زیادی توی آب نمک برای نظر دادن بمونن تا یکم سرد بشم نسبت به کتابی که خوندم، حالا یک سال و نیم از زمانی که این کتاب رو خوندم میگذره و میخوام بگم هنوز هم داغم و داغ خواهم ماند٬٬٬ ☕

روایت یک مدرسه ی شبانه روزی هست که اتفاقاتی در اون خواهد افتاد که زندگی چندین دوست رو تغییر میده و ترجمه نسبتاً روان خوانش داستان رو راحت و دلچسب میکنه

یک رمان در رده ی ترسناک و معمایی، من دوستش داشتم ، به نظرم ارزش خوندن داره😊

کتاب جالبی بود.چیزی رو نصفه نیمه نذاشت.درطول داستان چندموضوع مطرح شدودرپایان همه تموم شدن.

من کمتر کتابی را با سرعت تموم میکنم معمولا تعداد 3یا4 کتابا شروع میکنم و از هر کدوم یکی دو فصل در روز میخونم ولی این از اون مدل کتابیه که 3 تا کتاب دیگه را کنار گزاشتم تا در اسرع وقت اینا تموم کنم از خوندش لذت بردم کشش داستان خیلی بود ماجرای غم انگیز دخترها آدما تحت تاثیر میزاره از پایان عجیب غریب و فضایی هم خبری نبود و پایان خوبی داشت فقط بنظرم فضای مدرسه به اندازه کافی ترسناک بود و نیازی به مسائل ماورایی و روح مری نبود

اگه بخوام تو یه کلام نظرم درمورد این کتاب بگم :::::محشر✨ بدون خوندن کتاب نمیشه این دوران کرونا رو گذروند 📖🍵

لطفا تو طاقچه بی نهایت بزاریدش

داستان جذاب، کلامات و جملات دقیق و حساب شده، ترجمه عالی... هرچی از جذابیت این کتاب بگم کم گفتم😍