نظرات کاربران درباره کتاب ترانه‌ی مرغ اسیر

این کتابو خوندم و تا صبح گریستم . چیزی توی زندگی و حرف زدن از فروغ هست که آدمو به سمت خودش میکشونه . فروغ سمبل زن هاییه که در زمانه خودشون تنها بودن ، گوشی برای شنیدن نداشتن و بار غم و تنهایی رو به دوش کشیدن . ما همه به فروغ و فروغ ها بدهکاریم

کتاب جذاب و گیرایی بود و داستان پر کششی داشت به خصوص که من از نوجوانی به خانم فرخزاد علاقه داشتم. با اینکه نویسنده تاکید داشته کتاب عیناً کپی زندگی فروغ نیست اما جنبه‌های زیادی از زندگی این شاعر توانا و از نظر من ستمدیده رو روشن می‌کنه تنها ایرادی که میتونم بگیرم برمیگرده به فصلهای پایانی کتاب که برخلاف فصلهای آغازین که بسیار مفصل و پراز جزییات بودند انگار سرهم بندی شده بودند و نویسنده از طولانی‌تر شدن کتاب اجتناب کرده و یا شاید چون مربوط به شخصیتهایی می‌شده که هنوز زنده و شناخته شده‌اند نخواسته بیشتر به اون موضوع بپردازه هرچه که بوده تفاوت این بخشها واضحه و اگر نبود حتما کتاب بهتری میشد. خواندنش رو توصیه میکنم چه بسا عده زیادی به همدردی و درد مشترک فروغ و تمام زنان این سرزمین فکر کنند و روح فروغ به آرامش بیشتری برسه. یادش گرامی باد.

بسیار سطحی و آبکی و زرد که نه زندگینامه است و نه رمان نه وفادار به اتفاقات واقعی زندگی فروغ و نه دارای حداقل های رمان و آنقدر شعاری و گل درشت به تخطئه سنت و مذهب پرداخته که حال خواننده به هم می خورد از این همه تکرار و توهین به شعور مخاطب متاسفانه وقت تلف کردن صرف است خواندن این به اصطلاح کتاب و به گمانم نویسنده صرفا می خواسته با آویختن به نام و شهرت فروغ برای خودش اعتباری دست و پا کند که باید تا آخر عمر شرمنده اراجیفش باشد

اوایل کتاب خیلی خوب بود و من توقع یک اتوبیوگرافی عالی از فروغ رو داشتم ولی به نظرم نویسنده اواخر کار فقط به فکر جمع کردن کار بود هیچ اشاره ای به سفرهای فروغ به اروپا که باعث تغییر و تحول و بلوغ شعرهاش شد، نشد اسم ابراهیم گلستان رو نمیدونم به چه علت واقعا تغییر داده بودن... خلاصه ش اینکه دوسش نداشتم...

قشنگ بود💚❤

زندگینامه فروغ فرخزاد . خیلی قشنگ بود . اینکه فروغ چقدر از زمان خودش جلوتر بوده . و اینکه این اندیشه های مرد سالارانه همیشه و همیشه با ما بوده .. هست .. و خواهد بود 😑

او، دو باریکه نور بود.. هنر و احساس که محل تقاطع آنها نقطه ای به نام عشق بود.. فروغ بدون عشق فروغ نبود.. آینه عشق را می‌جست تا خود را در آن برانداز کند تا شعر هایش را روی آن بنویسد فروغ دفتر شعر دیگری نداشت آینه به آینه میرفت می‌شکستند و از انگشتانش خون می چکید.. و آینه ی ابدی او را به شکل یک مادر نشان میداد.. شاید نمی خواست تا ابد محبوسِ یک قاب آینه باشد..

سلام قبلا هم زندگینامه فروغ فرخزاد را خوانده بودم. آنجا تا حدودی قسمت‌های منفی زندگی فروغ را بُلد کرده بود، به نظرم این کتاب بی‌نظرتر و بدون سوگیری قبلی نوشته شده بود. به هر حال فروغ در زمانه خودش نمی‌گنجید، مثل بسیاری زنان و مردان که در این زمانه خلاف عرف جامعه چیزی می‌گن و به باد تهمت‌ها گرفته می‌شن. ولی نکته‌یی که این نوشته داشت اینکه به پسرخوانده فروغ نپرداخته بود.

نتونستم تمومش کنم متاسفانه...

نویسنده خیلی خوب به روایت کشیده است در اون زمان شخصیت شجاعی داشتن

کتاب جذابی بود. البته جذابیت نیمه اول کتاب برایم بیشتر بود و ریتم آنرا تندتر یافتم. تاثیرگذار بود و خوش خوان، ترجمه هم بسیار عالی و روان بود. مشتاق شدم بیشتر از فروغ فرخزاد بخوانم و بدانم.

این که فروغ درزمان خودش در جامعه ای مرد سالار تابو شکنی کرد وبرخلاف جهت آب شنا کرده بود ستودنی است، ولی آخرای کتاب سرهم بندی شده بود ولی ترغیب شدم کمی بیشتر فروغ وافکارش را بشناسم

تا حالا کتابی راجع به زندگی خصوصی فروغ فرخزاد نخونده بودم و خیلی جذاب بود برام

یک رمان خیلی ساده و آبکی و عامه پسند بدون هیچ عمق و پشتوانه و شخصیت پردازی درست. از نظر تاریخی و سیاسی که سرشار از اشتباه و سوتی هست.شخصیت فروغ هم در این کتاب بسیار لطمه دیده و تصویر به شدت سطحی و اغراق آمیز و یک جانبه و زردی ازش ترسیم شده. مطالعه این کتاب یک اتلاف وقت کامل هست و من بسیار متاسفم که زندگی و سیمای یک شاعر بزرگ و مدرن ایرانی این چنین دستمایه رمان های پیش پا افتاده و سطحی قرار می گیره...