نظرات کاربران درباره کتاب قصر آبی

خیلی تلاش کردم که کامل بخونمش ولی متن کشش کافی برای ایجاد تمرکز رو نداره صفحات زیادی رو خوندم ولی وقتی متوجه شدم دیدم هیچ چیزی در خاطرم نیست..

ترجمه بسیار بسیار زیبا و روان و دلنشین،داستان زیبا و گیرایی داره ولی بیشتر از هنر نویسنده قلم مترجم من رو مجذوب خودش کرد.

داستان قصر آبی داستان عاشقانه است و لی با داستانهای دیگه فرق دارد. در این داستان نویسنده با زیرکی و با دقت تمام جزئیات را طوری نوشته که خواننده خودش را در آن زمان و موقعیت قرار می دهد

دوست داشتم این کتاب رو و حس گرما بهم داد، یه تیکه از قلبم واسه همیشه موند تو جزیزه و قصرآبی 🥲 به نظرم خیلی از ما مثل ولنسی زندگی رو زندگی نمی‌کنیم، اون خیلی خوش شانس بود که یه اتفاق باعث تغییرش شد اما برای ما ممکنه هیچ وقت اتفاق خاصی در راه نباشه که بهمون تلنگر بزنه تا اون جوری که می‌خوایم زندگی کنیم، پیامش واسه من این بود که بیشتر به زندگی دل بدم و فقط زنده نباشم.

فوق العاده بود

ولنسی دختری که اطرافیانش هیچوقت بهش اجازه ندادن هیچ خواسته ای برای خودش داشته باشه و در تمام زندگیش فقط اطاعت کرده در سالروز تولدلیست ونه سالگی متوجه میشه که داره به یک پیر دختری تبدیل میشه که هیچ خواستگاری نداره،زیبایی چندانی هم نداره و تقریبا امیدی به ازدواج و خلاصی از خونه ای که براش قفسه نیست،یکروز بخاطر اینکه قلبش گاهی درد میگرفت بطور پنهانی به پزشک مراجعه میکنه و متوجه میشه وقت زیادی برای زنده موندن نداره واین باعث اتفاقهایی میشه که زندگی ولنسی بطور کلی عوض بشه،، با ولنسی همراه میشید غصه میخورید ،عاشق میشید ودر افکارش غوطه ور میشید،نویسنده بسیار زیبا و دلنشین دنیا رو از چشم ولنسی براتون توصیف میکنه،داستان روانشناختیه و بسیار عمیق به رفتار شخصیتهای داستان پرداخته،من این کتابو دوبار خوندم و لذت برم😊

یک متن آرامش‌بخش و در عین حال داستان پردازی جذاب

ادبیاتی ساده و روان برای وقتایی که حوصله کتاب‌های پیچیده و ادبیات سنگین نداری

اکثر داستان های این نویسنده رو خوندم و همش جذابن کتاب قصر آبی رو هر دختری باید یه بار بخونه و هر دختری باید مثل ولنسی تو زندگیش شجاع باشه

خوندش حال و هوای خوبی به آدم میده. حتی یه جاهایی دلت نمیخواد زمین بزاریش.

رشد ولنسی توی کتاب و حال هوای مثبتی که به اشتراک میذاشت واقعا دلپسند بود،اینکه بخشی از کتاب شما همراه ولنسی توی طبیعت بودید و شخصیت پردازی کامل شخصیت ها هم نکته ی مثبت دیگه ای بود اما شروع کتاب تا قسمتی که داستان تازه به اوجش میرسه کمی خسته کننده بود چون داستان یکنواخت بود اما در ادامه داستان شروع به رنگ گرفتن و هیجان میکنه،در کل کتاب حال و هوای خوبی داشت.

یه رمان تینیجری روان و ساده اثر ادبی یا خاصی نیست.اوایل کتاب بیشتر آدم را به فکر وا می داشت اما اواخر آن داستانی با پایان خوش بود که با سلیقه کتابخوانی من خیلی جور نبود. اگر با این آگاهی به سمتش بروید که بیش از هر چیز دیگر سرگرم کننده است، احتمالا بدتان نیاید.

کتاب شیرینی بود. ترجمه‌ی خوبی هم داشت.

عزیز بود و دوست داشتنی...

داستان بسیار جالب روان و جذاب بود. با علاقه داستان را دنبال کردم و دوست داشتم سریع تر کتاب را به پایان برسانم. از خواندن این داستان‌بسیار لذت بردم .

داستان گیرا و جذاب با ترجمه ای روان

کتاب کمتر از حد انتظارم بود ولی یه کتاب ساده و مهربون بود با یه داستان معمولی و قابل پیشبینی. آخرش مسخره شد و یکم توصیفات از حال والنسی تکراری بود و همه چی دیگه خیلی گل و بلبل بود. مثل قصه های شاه پریون بود و برای اینکه حالتون با خوندنش خوب شه مناسبه.

این کتابو دوست داشتم . با ولنسی همراه شدم از تحقیر شدنش درد کشیدم از تصمیمش برای تغییر کردن و تجربه های نو کردن هیجانزده شدم ، از ایستادگیش در برابر باورهای نادرست خانوادگیش کیف کردم و با عاشق شدنش و با عشق ورزیدنش به طبیعت به حیوونها به گلها به توتفرنگی ها به شبدرها به دریاچه ی نقره ایش و به کلبه ی آبی‌ش لذت بردم.

کتاب درباره داستان یکنواخت زندگی یک دختر در خانواده ای پایبند به سنت هاست. پوچی و بی معنایی تکرار هر روزه و هر ساله جشنها و مراسمهای خسته کننده و طغیان یکباره دختر علیه همه ان سنتها بخاطر نیاز به داشتن حس زندگی و سر زندگی. طرد شدن و ...... در پایان رویارویی با یک زندگی بی نقص و پر معنا ، فقط بخاطر صداقت در به نمایش گذاشتن کودک شاد و سرخوش درون . داستان برایم جذاب و خواندنی بود. پایانش را حدس نمیزدم. در واقع پایان داستان چیزی بود که انتظارش را داشتم.

اوایل شبیه کتاب های کلاسیک دیگه بنظر میومد ولی از اواسط خیلی قشنگ و دوست داشتنی و همراه سوپرایز بود دوستش داشتم مخصوصا نصف آخرش رو