نظرات درباره کتاب آخرین بچه سرراهی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب آخرین بچه سرراهی

نظرات کاربران درباره کتاب آخرین بچه سرراهی

امتیاز:
۴.۵از ۱۷ رأی
۴٫۵
(۱۷)
ساجده
خیلی خوب بود .جالب و غم انگیز.جداکردن بچه های ۵ساله از خانواده واقعا وحشتناک و بی رحمانه بود و بدتر از اون زندگی در جایی بدون ذره ای محبت . به امید روزی که هیچ بچه ای بی سرپرست نشه
melika12011
داستان فوق العاده ای بود..کتاب متن روانی داره و داستان زندگی پسری از کودکی تا ۷۰سالگی ،پسری که در پرورشگاه بررگ شده و شخصیتش در آنجا شکل گرفته..میخوانیم با چه چالش هایی روبرو بوده
حسینی
خیلی قشنگ بود.ارزش خوندنشو داره
zahrratta
خیلی دوستش داشتم.
پروین
سرگذشت غم انگیز بچه های پرورشگاه. لحظه جدایی بچه های پنج ساله از مادران ناتنی خیلی ناراحت کننده بود اما در کل داستان روند خوبی داره . روان و جذاب نوشته شده. پیشنهاد میکنم بخونید
narges
همچین کتابی تو طاقچه نیست!سرچ کردم نبود
Negar
پیشنهاد میدم کتاب « متشکرم از ته دل » از انتشارات افق رو مطالعه کنید شاید بیشتر از ده بار خوندمش و باز هم بغض ...
کیمیا ♥
جالب و قشنگ است
Kamand
با تمام سختی و دردهاش،پایان خوبی داشت🌸
melika12011
در ابتدا باید بگم کتاب صرفأ یک رمان نیست و باید در دسته زندگینامه هم قرار میگرفت چون براساس زندگی واقعی و خاطرات نویسنده هست اسپویل: در اول کتاب میخونیم که این حرف هارو از زبون پسر بچه پرورشگاهی هست که الان پیر مردی ۷۰ساله هست و از زبون خودش وقایع رو تعریف میکنه و بعد از ملاقات با مادرش داستان مادرش هم تعریف میکنه که چطور شده منو داده پرورشگاه..پس خیلی تعجب اور نیس که زن دروغ ها وبهونه هایی برای پسرش بیاره و دلیل گزاشتن پسرش در پرورشگاه فقط بهونه الکی بوده، بنظرم چون زن درستی نبوده خواسته از شر بچه راحت بشه .. جلوتر توضیح میدم چرا میگم فقط خواسته شرش کم کنه: تا صفحه ۲۵۰ خوندم و قلبم بشدت درد گرفته خدا همچین مادرهایی از روی زمین برداره جنین رو سقط نکرد که نکنه خودش مریض بشه چون شنیده بوده توسط افراد متخصص انجام نمیشه و بهداشتی نیست و بعد هم چون بچه از عشقش بوده دلش نیومد سقط کنه درست، تو که اینقد عاشق عشقت بودی و بچه رو بدنیا اوردی و حاضر شدی آبروت بره پس چرا دیگه تا پسره چند وقت جواب نامه رو نداد رفتی با یکی دیگه؟؟ بچه رو بدنیا اورد رفت داد پرورشگاه در صورتی میتونست نده پرورشگاه و با بچه برگرده خونه پدرش چون در هر صورت پدرش فهمیده بود .. یه بچه رو اسیر پرورشگاه کرد که توسط دیگران مسخره بشه و ته کفش روان پریش های اونجارو لیس بزنه وای خدا ..به جرات میتونم بگم این زن مادری نبود و بهونه هاش برای دادن بچه به پرورشگاه همه الکی بود توی لندن کار که نمیکرد فقط بچه رو داد پرورشگاه برگشت خونه ننش به پسرش میگه به این خاطر بچه میخاس بده پرورشگاه که خانوادش نمیدونستن و میخاست ابروش حفظ بشه بله قبول..ولی وقتی فهمید پرورشگاه برای قبول کردن بچه اول میره به خانوادش میگه میتونس بگه حالا که خانوادم میدونن با بچه میرم پس ولی اینکارو‌نکرد بچه رو داد پرورشگاه و خودش رو راحت کرد امیدوارم تونسته باشم منظورم درست برسونم و درآخر لعنت به اینجور مادرها که خیلی راحت از بچه شون میگذرن و نمیدونن آسیبی که به بچه وارد میشه تا آخر عمر گریبان گیر بچه هست
زینب
شمافقط بعد از صد سال دارین اوناروقضاوت میکنین واین درست نیست هیجوقت نمیتونین خودتون روجای اونا بذارین
StarShadow
من این کتاب رو هنوز نخوندمولی واقعا چه مادر پستی! چقدر خودخواه امیدوارم در اخر به سزای اعمالش رسیده باشه
زینب
من این کتاب رودوبار خوندم وخیلی دوستش دارم آخرش نوشته نتیجه وحاصل زحمات پرورشگاه باوجود سختگیری خوب بوده واز پرورشگاه های جدید بهتر عمل کرده
قاصدک
کتاب جالبی بود ،قلم نویسنده روان بود،با اینکه داستان غم انگیز کودکان پرورشگاهی تاسف برانگیز است،اما شیوه نگارش این کتاب فضا را قابل تحمل میکرد
HeliOs
کتاب بسیار زیبایی بود. تک تک جمله هارو تصور میکردم و حس میکنم توی یه پرورشگاه زندگی کردم. متن کاملا روان بود. پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.

حجم

۴۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۴۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد