نظرات کاربران درباره کتاب پشت درهای بسته

🐉_از رمانای خفن روزگار 😅😎 بخونید حتما.... و موقع شروعش نگید که: اَه بازم یه رمان عاشقانه ی آبکی 😐🍍 حوصله بنمایید... و با حقیقت ترسناک پشت پرده روبه رو بشید... شاید دیگه وقتشه با دیدن ظاهر جذاب و خوشبخت آدما... راجب باطن زندگیشون قضاوت نکنیم... و آرزوی شبیه شدن به هیچ احدالناسی رو نکنیم... ( بحث الگوها و اسطوره هامون جداست البته ) منظورم آدمای به ظاهر همه چیز تموم دور و برمونه.... #پیشنهاد _میشود ☆✓

کتاب داستانی مرموز از زندگی به ظاهر بی نقص زن و شوهری ست که به تازگی ازدواج کرده‌اند اما خیلی زود نویسنده کل ماجرا را برای خواننده رو می‌کند. شوهر بی نقص در ظاهر، در واقعیت هیولایی ست روانی. داستان زود مشخص می‌شود و حتی خیلی زود پایان را می‌توانی حدس بزنی ولی کل ماجرا به قدری هیجان انگیز نوشته شده که تا آخر ماجرا، با اینکه می‌دانی قرار است چه رخ دهد، ضربان تند قلبت را حس می‌کنی. کاملا رمانی سرگرم کننده است، نه چیزی بیشتر

باحال بود چند ساعته خوندم. البته فقط امتیازم در مقایسه با این سبک کتابه، ارزش ادبی نداشت

اولش یه طوری رازآلود شروع میشه که نمیتونی کتابو زمین بذاری تا بفهمی رازش چیه بعدم که فهمیدی خیلی وحشتناک میشه و مجبوری با ترس و وحشت خوندن رو ادامه بدی تا بفهمی آخرش چی میشه

کتاب درباره یک زوج هست، پشت درهای بسته. با این که یه سری باگ داستان پردازی داشت ولی در کل کتاب بدی نبود. در واقع بعضی جاها اشتباهات شخصیت اصلی و عدم درکش در اون شرایط خیلی ضایع بود. البته بعضی جاها خیلی پراضطراب می شد، به قدری که از یه جایی به بعد من اول رفتم آخر کتاب رو خوندم ببینم چی می شه، بعد برگشتم و قسمت های باقی مونده رو خوندم. اگر اضطراب دارید و اعصاب ندارید، به هیچ وجه خوندنش پیشنهاد نمی شه. وسطای کتاب می خواستم برم وسط کوچه جیغ بزنم انقدر استرس گرفتم. 😁

با توجه به تعریف و تمجید دوستان، انتظار ی داستان خیلی رازآلود و هیجان انگیز رو داشتم.ولی خب بعد، از این بابت ناامیدم کرد.داستان بنظر مقداری غیر واقعی و غیر قابل باور بود.ریتم یکنواخت داشت.بیشتر روانشناسانه بود تا جنایی.کمی هم مشکل ویراستاری داشت و در کل دوست داشتنی نبود

کتاب هیجانی بود، امیدوارم فیلمش هم ساخته بشه با بازی جرج کلونی😁

داستان فوق العاده ای بود نمیتونستم از خوندنش دست بردارم

به نظرم جالب بود :) از اون مدل داستانای مریییض بود که بکوب نشستم پاش! مرسی طاقچه برای همچین عیدی جذابی :)

می تونید از صفحه ی ۲۵۰ بپرید صفحه ۵۳۰ و چیزی رو جز توصیفات دقیق از سادیسم یه انگلیسی روانیِ زن آزار و از دست نمیدید! ارزش روانشناسی کمی داشت و داستان جناییش زیر وحشتی که میخواست القا کنه مدفون بود

کتاب خوبی بود بنظرم از فروپاشی (کتاب دیگر نویسنده) هیجانش بیشتر بود و واقعا نمیتونستی توی خواندنش وقفه بیاندازی ... ترجمه خوب بود و در کل راضی بودم

فوق العاده بود. عاشق تعلیق و هیجانش شدم. تو ۵ ساعت کتاب رو تموم کردم و حتی لحظه ای نتونستم زمین بگذارم. عالی بود و حتما اگر ازش فیلمی اقتباس بشه خیلی دیدنی خواهد بود.

شروع داستان یه مقدار برای من خسته کننده بود چون همه چیز خیلی خوب نشون داده شده بود و یه عاشقانه ی خسته کننده بود اما این روند خیلی طول نکشید و وارد رمز و رازهایی میشه که هیجان انگیز و وحشتناکه. نویسنده خیلی مخاطب رو منتظر نذاشت و خیلی زود فلش بک می خوره و وارد گذشته ی شخصیت ها میشیم. ژانر روانشناسی رمان خیلی پررنگ بود و نویسنده خیلی خوب تونسته بود اثرات آسیب های کودکی که تو بزرگسالی خودشون رو نشون میدن رو بیان کنه. و این نکته رو یادآور شده بود که نباید از روی ظواهر، دیگران و زندگیشون رو قضاوت کرد و گاهی پشت آرامش و بی نقص بودن کلی مشکل می تونه وجود داشته باشه روند داستان خوب بود، ترجمه ی خوبی هم داشت از ضعف هاش بخوام بگم یکیش مشکلات ویراستاری کتاب بود و دیگری این بود که بعضی اتفاقات غیر منطقی بود و به نظرم باید بیشتر به پایان پرداخته میشد.

در مورد بعضی کتاب‌ها، هر چی بگی، مزه اون رو از بین می‌بری. پس من فقط یه سوال می‌پرسم. تا حالا شده بدونید کسی داره دروغ می‌گه و فقط نمیتونید این رو اثبات کنید؟ یه حسی از درون می‌گه این اشتباهه! دروغه! اما مدرکی ندارید؟ حرص می‌خورید. سرخ می‌شید. حاضرید زمین و زمان رو به هم بدوزید تا حرف خودتون رو اثبات کنید. و بله. پشت درهای بسته کتابیه که تمام این احساسات رو در ماجرایی بسیار نفس‌گیر به شما هدیه میده. کم‌کم جوری درگیر حس‌و‌حال خودتون می‌شید که فراموش می‌کنید همه‌ش یه داستانه! خشم، نفرت، اضطراب، وحشت چهار ویژگی‌ای هستش که موقع خوندن این کتاب تجربه می‌کنید. شخصیت‌پردازی شخصیت اصلی بسیار زیبا و خوب بود. روند داستان اصلاً کشش نمی‌داد و هر لحظه هیجانش رو حفظ می‌کرد. ترجمه خوبی هم بود. کتابیه که بسیار دوستش داشتم. یک روزه خوندمش و بارها و بارها بهش فکر کردم. واقعاً ما چرا و چطور می‌تونیم با تمام وجود به شخصی جز خودمون اعتماد کنیم؟ مطمئنم هر کسی بعد از خوندن این کتاب از خودش این سوال رو میپرسه.

متن روان و نقل روایت اول شخص خوبی داشت اما خیلی کش دار شده بود دیگه و یه جاهاییش واقعا غیرمنطقی و مسخره بود حتی تهش!بااینحال تونستم بلخره تاآخر بخونمش ولی خیلیم خوب نبود"

نمیدونم چی بگم! در یه بهت عمیق به سر میبرم... این ماجرا در واقعیت هم بروز و ظهور داره یا فقط تخیلات نویسنده ست؟؟؟ امیدوارم اولی باشه تا حداقل با خوندن یک نفس این کتاب بتونم به خودم دلداری بدم که یه چیزی بهم اضافه شده! نه اینکه چند ساعت از عمرم رو صرف سرگرم کردن خودم کرده باشم... اونم همراه با سطح بالایی از اضطراب و تپش قلب!

کتابی بسیار خواندنی و هیجان انگیز. من قبلا چاپی این کتاب رو خوندم و بنظرم کتاب فراموش نشدنیه

اصلا ارزش ادبی نداره ، صرفا سرگرم کننده است و تقریبا از ا اوایل میشه حدس زد چی میشه ، فقط مایلی شخصیت پردازی خوبی داشت . بیشتر برا اقتباس سینمایی خوب هست . در کل اگه کتابخون حرفه ای هستین وقت تون با خوندن اش تلف میشه

دوستان فکر کنم یه مقدار در مورد کتاب غلو شده، درسته که موضوع جدید و غریب بود اما اونقدر گیرایی نداشت

کتابی هیستیریک که روان انسان عادی را بهم میریزه.. و پایانی قابل حدس..فقط بجای کتاب خواندن داری خودت را زجر میدی..