نظرات کاربران درباره کتاب داستان سمان و عینک شکسته اش
۴٫۹
(۵۱۳)
کیانوش خسروی
انگار داری در بخشهایی مکالمات و دیالوگهای واقعی را میخوانی شهاب: تو تهران که واسه دخترا بالای 30 ساله واسه پسرا بالا 34 سال، البته واسه سال 93 رو میگم البته شهرستانها یکم وضعیت بهتره.
سمان:
خوبه دیگه ازدواج چیه؟ آدم دست و پاش بسته میشه شهاب: جدا سمان:
الان سرخوشی خوبه ولی حواست جمع باشه به زندگی و بچه و آشپزخونه و اینا
علیرضا منظم
این کتاب برای من نقطه عطف آغاز کتابخوانی داستانی بطور جدی شد و از سیر کتاب لذت بردم داستان متفاوتی داره کتاب با پایانی متفاوت پیشنهاد میدم ولی بنظرم مخاطبان کتاب دو دسته هستن دسته ای که کتاب متفاوت و فوق العاده میدونن اون رو و دسته ای که خیلی معمولی میدونن و باهاش نمیتونن ارتباط برقرار کنن
نسیم سحری
برای نسل امروزی کمی ثقیل ولی برای دهه هفتاد و هشتاد فوق العاده است
جبار معنوی
این کتاب هم برای کسانی که داستان های عاشقانه را دوست دارند جذاب خواهد بود هم برای فرادی که علاقه مند به روانشناسی و آموختن آن از طریق داستان هستند....
شراره عزتی
داستان بسیار لطیف و خواندنیای بود، عاشقانه ای که در دنیای واقعی به نظرم خیلی کم و نادر اتفاق میفته. مردی که انقدر نجیبانه و مردانه عاشق زنی میشه با همه تنهایی هاش و مشکلاتش و... به نظرم توی دنیای کتاب ها فقط میشه پیداش کرد و انصافا توی همون دنیا هم عجب چیزیه! مثلش نیست و اصلا نمیشه عشق این شکلی یه مرد رو با عشق زنانه قیاس کرد، به نظر من عشق مردانه این شکلی هزاران برابر جذابتره، اگر حتی فقط لای کتابها باشه...
کلمات بهشتی
دوباره اون حس عجیب.. ته دلم میریزه باشیطنتاش..خنده هاش..شوخیاش.. یه حس شیرینه..ولی جدیده..تاحالا نچشیده بودمش.. یه حس عسلیه.. از درسش خوشم نمیومد..ولی الان یه اشتیاق عجیبی حس میکنم برای جلب رضایتش.. تحسین تو نگاه خیلیا موج میزنه.. هی حواسم پرت اون عسلی تو قلبم میشه..
فرانسه مهد عشق
به متن کتاب رجوع میکنم که مراقب اولین ها باشیم " آدما هیچ وقت اولین اتفاقای زندگیشون رو یادشون نمیره قبول داری؟ هیچ کس عشق اولش رو یادش نمیره: اولین معلمش، اولین باری که دست یک نفر رو عاشقانه گرفت، اولین بوسه، اولین رفیق، اولین قرار، اولین جدایی، اولین اولین اولین، این اولینااا تا آخرین روز زندگی باهاتن، حواست باشه که چیو، میخوای واسه خودت برای اولین بار خاطره کنی، اولین خاطره¬ها، تاریخ انقضاء ندارند"
کاربر ۹۰۰۵۳۰۸
ایران مهد عشق است
غلامعباس فتاحی
کجا فرانسه مهد عشق است؟
فریبرز احمدیان فر
برای اینکار هفت سال زمان گذاشته شده است. داستان سمان و عینک شکسته اش که نگارش آن حدود 7 سال به طول انجامیده است، یک داستان عاشقانه با چهار روایت مختلف است که سعی کرده است با دیدگاهی نو و منحصر به فرد یک داستان عاشقانه را بازگو کند و سپس به بررسی روانشناسانه و روانشناختی آن بپردازد و ذهن خواننده را با سوالات مختلف با مفاهیم بیان شده همراه کند. همین عبارت بالا برای دریافت این کتاب کافی است.
فرانسه مهد عشق
همین عبارت کافی است؟
دلارام خسروی
مطالب کتاب زنده است و با تو حرف میزنند. او میخواست جوانمردی را تمام کند. او نمی¬خواست رها کننده باشد. او میخواست خُلق پهلوانی داشته باشد. میگویند پهلوونی که عاشق نیست، پهلون نیست، ولی هیچ کس نمیداند که چرا از یک جایی به بعد، سمان به خودش و زندگی باخت. شاید همان موقع که تلاش میکرد که خودش را به کیان ثابت کند، باخته بود. کیان او را پس میزد. شماره تلفنش را عوض کرده بود، اما سمان دست بردار نبود. به هرچیزی و هرکسی متوسل میشد که خودش را به کیان برساند. حتی پس از ازدواج کیان، با یک آیدی جعلی، او، همسر و برادرش را دنبال میکرد. حتی به همسر کیان میگفت خانم عبداللهی باید لیاقت کیان را داشته باشد و اسم کوچکش را صدا نمیزد.
افشین صفوی
کم کم یاد خواهی گرفت عشق تکیه کردن نیست و رفاقت هم معنی اطمینان خاطر نیست و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند! کم کم یاد می گیری.. که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری! باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد... کم کم یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی که محکم باشی پای هر خداحافظی یاد می گیری که خیلی می ارزی...
#خورخه_لوییس_بورخس
عاشق خدا
وقتی آدم از رابطه اش با دوستش حرف میزند، یعنی آن رابطه جدی است؟!
این کتاب حرفهای جدیدی برای گفتن دارد و عشق زمینی و آسمانی را هم در درون خود توضیح میدهد
صادق رستمی
این کتاب همان طور که در توضیحات آمده است به دوستداران مطالعهٔ یک داستان عاشقانه از دریچهٔ علم روانشناسی پیشنهاد شده است اما باید متذکر شد که سبک روایت این داستان عاشقانه کاملا منحصر به فرد است. برای طرح مباحث روانشناسی فصل آخر از شیوه گفت و گو محور بین نخبگان استفاده شده است و در آن نیز داستان عاشقانه دیگری روایت میشود و به داستان اصلی نیز برمیگردد.
صادق باقری
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
استاد خیلی خوب این مطلب را توضیح داده اند. قطره ها شبیه خون از عینک روی جلد خیلی ذهنم را درگیر کرده است
فرشاد بوربورانی
این کتاب برای من مصداق این شعر شهریار است آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته و بی اعتبار اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
vahid
بیشتر از رمان بحثهای روانشناسانه در این کتاب پر رنگ است. این کتاب و مباحث آن نشان میدهد که هنوز عشق جای کار زیاد دارد و باید بیشتر به آن پرداخت. همان طور که در کتاب مینویسد همه چیز با عشق معنا میشود اما عشق مهم تر است یا دوست داشتن؟ اینکه شخصیتهای اصلی هم از ایران رفته اند و افراد دیگر به تحلیل شرایط می پردازند جای توجه دارد. به نظرم کار قوی انجام شده است.
متین نبی
اتفاقا بحث داستانی را باید پر رنگ تر دانست در آخرین فصل اولین ایستگاه آخرین مقصد مباحث روانشناسی بررسی میشود این کتاب یک ایده جدید برای بررسی است
کیانوش خسروی
شبیه کار اروین یالوم وقتی نیچه گریست
شیعه دوازده امامی
کتاب به خوبی و با تحقیقات تنظیم شده است. بعنوان یک روانشناس مطالب ابتدایی خوبی برای داستان گردآوری شده است و گاهی به عمق مطالب هم اشاره شده جوری که خواننده را اذیت نکند
خداداد الله یاری
این کتاب منحصر به فرد است
قهرمان
این داستان هم در سبک داستانهای “دزیره” ان ماری است که در آن معشوق ناپلئون تکه های مرغ را در لباس میگذارد تا با سینه های برآمده به دیدار مسئولین برود و هم در سبک “سمفونی مردگان” معروفی است که خواننده تلاش می کند که خود را در مسیر داستان قرار دهد تا بفهمد آخرش چه رخ میدهد و هم در سبک هیچ کدام از این دو داستان نیست.
علیرضا براتی
من نسخه فیزیکی را دریافت کردم و از همان اول فهمیدم با اثری جدی طرف هستم. یک داستان عاشقانه که با چهار راوی مختلف بیان میشود و راجع به آن تحلیل های مختلف ارایه میشود. نویسنده مثلث را به مربع تبدیل کرده است و با ذهن خواننده همراه میشود تا موضوعاتی را برای او شفاف کند.
فریبرز احمدیان فر
نسخه الکترونیکی هم جالب است و تصاویر رنگی است.
دلبر عاشق
این کتاب جز پنج کتاب عاشقانه ای است که دوست دارم متاسفانه نتونستم نسخه فیزیکی را پیدا کنم. هرچه قدر تماس میگیرم چاپ بعدی مشخص نیست.
عاشق شهاب
دیدین وقتی یه چیزی شکستنیه، رو جعبش مینویسن، احتیاط کنید، این جا شکستنی است. هر روز که از خواب بلند میشدم و قدم از قدم برمیداشتم، دستمو رو قلبم میذاشتمو میگفتم مواظب باش، اینجا شکستنی است. شاید بین اینجا و این جا فرقی نباشه ولی همین یه فاصله کوچیک میتونه کیلومترها آدمها را از قلبشون دور کنه. جایی که تشخیص درست از خوب، خوب از بد و بد از بیراه سخت میشه. همیشه مواظب قلب کوچکم بودم. از نگاه ها میترسیدم. مراقب بودم که کسی را وابسته خود نکنم. به قولی اولین ها تاریخ انقضا ندارند.
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان