نظرات کاربران درباره کتاب باروت خیس

این کتاب هم مثل دو اثر قبلی خیلی خوب بود . نویسنده فوق العاده قلم خوبی دارند و از عبارات و ترکیب های خوبی استفاده میکنند👍🏼

قلم نویسنده رو واقعا دوست دارم،توصیفات زیبا و دقیقی از احساسات شخصیت ها و فضا داشتن،روند داستان جذاب و هیجان انگیز بود ،اگرچه در قسمت هایی قابل حدس بود ، احساسات مختلفی رو در جان مخاطب زنده میکرد.به شدت پیشنهاد می کنم و منتظر آثار بعدی خانم بلند دوست هستم.

من نسخه چابی این کتاب رو خوندم که واقعا مثل دو جلد قبلی کتاب معرکه بود...انقدر داستان پر از تنش و حوادث مختلف بود که تو یک لحظه هم نمیتونستی کتاب رو کنار بزاری انقدر که داستان جذاب و غافلگیر کننده ای داشت...یکی از خوبی های داستان این بود که تو امکان نداشت بتونی چند خط بعدی یا ادامه داستان رو پیش بینی کنی انقدر که خط داستان تو رو غافلگیر میکرد و چه عاشقانه دلنشینی در دل اتفاقات در خودش جای داده بود... منتطر جلد بعدی کتاب هستیم...

کتاب درمورد دختری به نام اریحا بود که بنا به دلایلی به گروه های مقاومت و سرانشون نزدیک میشه غافل از اینکه روزگار براش چه برنامه هایی چیده. قلم خانم بلند دوست رو دوست داشتم و بیصبرانه منتظر رمان جدیدشونم داستان کاملا با اولین رمانشون متفاوته ولی حزن و اندوه موجود در داستان از "چایت را من شیرین میکنم" بیشتره حضور زهرای "مثل بیروت بود" توی داستان کمی غیر قابل درک بود . تشبیهاتی که به کار می بردند بشدت دل نشین بود امیدوارم داستان های بعدی انقدر غمگین نباشند.

یکی از نکات قوت نویسنده در سه کتاب این هست که غیر قابل پیشبینی و غافلگیر کنندس

کتاب چنان غافلگیر کننده است که نمیتونم راجع به محتواش توضیح بدم همون که خود تاقچه نوشته کافیه. اما به مراتب قوی تر از دوجلد قبلی بود،سرشار از هیجان و جذابیت.قلم قوی نویسنده و کشش داستان باروت خیس رو به اون دسته از کتابایی اضافه میکنه که نمیتونی،یعنی نمیشه واقعا زمین گذاشتش. کتابای خانوم اسعد دوتا نکته دارن که خوب یا بد بودنشون رو نمیتونم تشخیص بدم،یعنی سلیقه ای و تخصصیه.اینکه کل داستان رو استرس داشتم که آخرش نشه آخر کتاب چایت را و غمباد بگیرم و نکته دوم اینه که پایان این یکی دیگه خیلی باز بود و مخاطب باید چند ماااااه منتظر جلد بعدی بمونه و این کنجکاوی بنده رو اذیت کرد. با تموم این اوصاف بی صبرانه منتظر کتاب بعدی ام. کتابای ایشون اونقدر کم نظیر و قشنگ هستن که من چند صفحه پایانی کتاب چایت را رو در حالی مطالعه میکردم که همزمان با پسرم توپ بازی میکردم. و کتاب مثل بیروت بود رو قبل از خواب به نیت ده دقیقه مطالعه دست گرفتم و وقتی به خودم اومدم که ساعت ۷ صبح شده بود!!! این یکی هم که صفحه به صفحه نفس میبرید! خانم زهرا خانوم ،ادمین پیج شکرانه و نویسنده متبحر و خلااااق اگه احیانا این متن رو خوندی باید بگم دمت گرررررررم و همونطور که چند سال پیش براتون کامنت گذاشتم باید بگم که شما فقططططط بنویس. یعنی فقط بنویس، لطفا..... !

این کتاب هم مثل دو جلد قبل با قلم زیبای خانم اسعد عالی بود:) فقط نقدی داشتم ، اول کتاب تا اواسط خوب پیش می‌رفت ولی یک دفعه روی دور تند افتاد و دلیل اینهمه عجله و ابهام رو متوجه نشدم:( پایانش خیلی باز بود... برخلاف دو جلد قبل، منتظر ادامه ی داستان هستم؛

عالی بود

کتاب پر هیجان و عالی و جذابی بود طوری که نمیشد حدس زد تا چند خط بعدی چه چیزی انتظار کاراکتر ها را میکشد. و طوری با احساس نوشته شده بود که آدم رو به حال هوای داستان میبرد با خنده هایشان میخندید و با غم‌ هایشان گریه میکرد. از قلم زیبای خانم اسعد بلند دوست لذت بردم. ایشالله ادامه ی داستان به زودی پخش بشه و به خیر خوبی به اتمام برسه. خدا قوت🙂

اول از همه قلم این نویسنده محشره خانم بلند دوست قلمی ادبی دارن که مخاطب رو با داستان کاملا همراه می کنه و خواننده رو به چالش می کشه داستان ادامه ای از دو کتاب قبله، موضوع و ایده ی اثر جذابه و به عنوان یک اثر هیجان انگیز واقعا هیجان بالایی داره

عالی بود داستان مهیجی هست و البته خیلی پیچ در پیچه امتیازایی که دادم نظر شخصی خودمه. کتاب خوبی هست برای افرادی که به سپاه و مقاومت و.‌‌.. اینا دید بد دارن

افتخار میکنم به سربازان گمنام کشورم سربازانی بی نام و نشان وگمنام الحق که مانند مهدی فاطمه گمنامند آرامش خود وکشورم رو مدیون این افراد بزرگوار هستم آن قدر که حتی مزارشان هم گمنام است مثل شهید سید علی حسینی

کتاب خوبی بود می ارزه بخونی. از این کار نویسنده خوشم میاد که هر تو هر جلد شخصیت های جدید اضافه میکنه و یجوری با شخصیت های اصلی جلد قبل مرتبط میکنه حالا چه اینکه فامیل هستن و چه اینکه همو ملاقات میکنن یا مکالمه ای دیداری چیزی با هم دارن. قلم جذابی هم داره و خیلی خوب توصیف میکنه. از طرفی هم گاهی ادم گیج میشه برای مثال اون توهم هایی که اریحا میدید من رو گیج کرد که فکر کردم در واقعیت افتاده و چند بخش دیگه اما در کل توصیف نویسنده از شرایط خیلی خوب بود. دو اینکه اریحا قبل از اینکه از هویتش اگاه بشه زیاد از ساید خودش بد میگفت این از نظر من طبیعی نیست روال اینه هر کس تو هر سایدی هست بالاخره در این حد بدِ سایدش رو به رو نمیاره اینقدر ساید خودش رو نمیکوبه. و اینکه این نظر شخصیمه ولی به نظرم کاش این جلد رو استثناء میبود و شخصیت اصلی عاشق نمیشد. فعلا همینا به ذهنم میاد تشکر از نویسنده.

مؤمنْ،انقدغمگٻنۺ نکنـ😑💔