نظرات درباره کتاب از دهر چه می جویی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب از دهر چه می جویی اثر احسان اقبال سعیدی ابواسحقی

نظرات کاربران درباره کتاب از دهر چه می جویی

انتشارات:ناشر مؤلف
امتیاز:
۳.۹از ۱۰ رأی
۳٫۹
(۱۰)
کاربر 3700644
و.ر:این کتاب با مفاهیم گسترده و عمیق درباره هدف زندگی نگاه عمقی به هدف انسان برای زیستن دارد.ممنون از نویسنده محترم که علاوه براینکه دیدگاه خود را درباره هدف زندگی به نگارش درآورده است راهی برای تفکر درباره کیفی کردن زندگی را آنهم به صورت رایگان پیش رو گذاشته است . این واژه درباره این نویسنده محترم صدق می کند که می گویند زکات علم نشر‌‌آن است . سپاس از تفکرات و زحمات ایشان . برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
Awolfboy
حالا چرا ی ستاره؟ :)
کاربر 7503542
اینهمه تعریف برای یک ستاره 🥲
کاربر 7417661
یک فنجان قهوه اقبال سعیدی با مرگ نویسنده کتاب «از دهر چه می جویی؟» در جستارهای جدیدش به سراغ بنیادی ترین و هراس انگیزترین پرسش بشری در طول تاریخ یعنی راز دهر و مرگ رفته است. او در آثار قبلی از جمله در خلال یک فصل از کتاب شرح شمع شدن به این موضوع پرداخته بود. نویسنده عنوان کتاب را از مطلع زیباترین غزل حافظ شیرازی «می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی» وام گرفته است. این غزل از نظر نگارنده از زیباترین غزل های حافظ است. سلطان غزلسرایان جهان در این شعر حیرت انگیز، محتوا و صنایع شاعرانه را چنان به ظرافت در کارگاه خیالش پرورده و پابه پای هم به بالاترین درجه آفرینش ادبی پیش برده که گویی خسرو با شیرین، پله های سعادت را یکی یکی بالا می روند و پیوند و وصلت ناگسستنی را آغاز کرده اند. زیبایی این شعر اما به همین نکته ختم نمی شود، در کجای تاریخ و جهان، شاعری می توان جست که پرچم صعود بنیادی ترین پرسش و پاسخ های فلسفی را بر قله زیباترین شعر جهان برافراشته سازد. ابهام و زیبایی عنصر فراموش نشدنی غزل های حافظ است، شاعر مخاطب را از گیجی و بن بست ملال آور فلسفی که در آن گرفتار شده بیرون می کشد و این بار با بیان سحرانگیز شاعرانه به وادی مرگ اندیشی می کشاند و پاسخ قانع کننده به بنیادی ترین پرسش های جهان می دهد. اقبال سعیدی نیز با استعانت به همین ویژگی ها، عنوان کتاب جدیدش را از غزل حافظ وام گرفته است؛ عنوانی که از همان نگاه نخست گیرا و جذاب است. اقبال سعیدی در جهانی که به گفته صاحبنظران عصر «مک دونالیزه شدن پیام» است و نسل جوان بر اثر شکاف نسلی دیگر با هنر فاخر میانه چندانی ندارد، مصّر است که به سنت ادبی ایران زمین وفادار باشد. این سماجت مثال زدنی اقبال سعیدی ستایش برانگیز است. «اما آدم برای مرگ نمی کرشمد، بر ممات می شورد و آیت شورین را پایکوبی خوش خاطرانه در کار نیست و گر نمودی دارد، از بود رنج است و نمایشی سرخگون به سان حلاج تا نگوید فلانی را هیبت مرگ، هئیت به زردرویان عاشق و فرزندان خزان نسب برد.....باری...» این نوع جستار نویسی که ادامه تجربه های پیشین اقبال سعیدی در ساحتی دیگر است، بیانگر سخت پسندی و وفاداری اقبال سعیدی به نثر فنی و شاعرانه است؛ این نثر فنی و شاعران ادامه سنت قدمای قدرقدرت ادبیات فارسی به زبان و بیان امروز است. اصرار نویسنده به این سبک جستار نویسی شاید به قیمت از دست رفتن بخشی از نسل جوان کم حوصله امروز باشد اما از حیث وفادای به سنت های ادبی و تلاش برای فرو نکاستن این جستارها به نرخ مخاطب پسندی صرف، تحسین برانگیز است. سخن راست نیز آن است که برای شناخت عیار ادبیات بایست صبور بود که صبر و ظفر برادران یکدیگرند. چه بسیار امواج خروشان و کف‌آلودی که با هلهله طوفان هوچی گری در پیش گیرند، اما به محض خوابیدن طوفان، دریا با همه زیبایی‌اش جلوه گر می‌شود. برای عیارسنجی آثار ادبی نیز باید گوش جان به صدای قرون سپرد نه خروش‌های مطنطن و کشدار امواج. موضوع کتاب اقبال سعیدی نیز همچنان که اشاره شد؛ مرگ اندیشی است. مرگ اندیشی مد نظر اقبال سعیدی اما نه آن مرگ اندیشی روشنفکرانه که مرگ را پایان زندگی می پندارد،، بلکه مرگ آن سان که آغاز زندگی آرمانی و وقت خوشه چینی کردارها و پندارها و گفتارهاست. اقبال سعیدی در این اثر به گاه به سراغ مرگ اندیشی رفته است، زیرا مادی گرایی افراطی، سرمایه داری جدید و سبک زندگی دیگرگونه، آدمیان را از اندیشه مرگ هراسان ساخته است. از دید اقبال سعیدی «گورستان، برای مردگانی که پیگیری و اثری بر جای می گذارند دور از آدمیان است تا نادانسته هجوم نگاه نیستی را در دورترین فاصله از آدم رونده قرار دهند! خیال و تفکر آدم خود مرحمی است و تاخیر و دیرکردی تا او بپندارد مرگ در دور و دیرترین فاصله از او قرار دارد... مرگ برای همایسه» است. انصافا نیز سبک نویسنده برای شیفتگان نثر فنی و ادبی، ملال آور و تک‌گو نیست، بلکه همچنان که ویژگی نثر فنی استفاده فراوان از تشبیهات و کنایات و استعاره ها و قطعه های ادبی است، او نیز با کاربرد قطعه‌های ادبی از سعدی و مولانا گرفته تا حمیدی شیرازی و مهدی اخوان ثالث که جزیی از خاطره قومی ایرانیان ادب دوست است، به این جستارهای ادبی جانی تازه و نمایی جذاب بخشیده است. نثر نویسنده شبیه یک بزرگ خوش صحبت و خوش روی فامیل است که قدم به قدم پیش می‌رود و در هر قدمی از کوله بار نامرئی، مُشتی آجیل بیرون می‌کشد و در کف دستان اقوام می‌ریزد. در خلال فصول هر چه متن پیش می‌رود به تناوب و به تناسب، نویسنده از خزانه سرشار حافظه اش گنجیه های لطیف ادب پارسی، مشتی در کف دستان مخاطب می نهد. «شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد/ فریبنده زاد و فریبا بمیرد.....» در ادامه این کتاب می خوانیم «چشنده طعم ممات را ملامت نشاید! جوانمرگی و نیست شدنی مهیب و خرق عادت و باور می تواند مسیر را نیز به رنگ مقصد بیاراید! ترس و هراس ها و جستن حوائج همراه بشر چون «ثروت، قدرت، شهوت و حسادت» را نادیده بیانگارد و .....» اقبال سعیدی پایان بندی جستارهایش را همچنان که با آهنگ زیبای «از دهر چه می جویی؟» آغاز کرده، به زیبایی پایان می برد. عنوان فصل پایانی «یک فنجان قهوه با مرگ»، نویسنده با پای خود «بی پروا، بی توش زاد به محفل مرگ» گام می نهد و با صرف یک فنجان با مرگ و به گفتگوی مستقیم با مرگ می نشیند. کتاب «از دهر چه می‌جویی؟» در 11 فصل به نگارش درآمده و «مرگی دیگر»، «قهرمانانه گرد قمر مرگ بگرد!»، «جُستاری در قهرمان مرگی»، «جُستاری در باب پیری و مرگ»، «مرگ، خیالی در خواب»، «جُستاری در نبود انگاری مرگ»، «تربت، جایی، نامی و نشانی»، «مرگ را نتوان خار شمردن!»، «جُستاری در فرو کاستن هیبت و اهمیت ممات»، «از کشته پشته ساختند در باروی خیالم»، و «یک فنجان قهوه با مرگ» عنوان فصول یازده‌گانه این کتاب است. کتاب از دهر چه می‌جویی، جُستارهایی شاعرانه پیرامون مرگ به قلم ..
کاربر 8531575
سلام و ممنونم طاقچه و جناب نویسنده... چقدر دقیق و دلی پرداخته بود..نثر بشدت شاعرانه و پیچیده..پیشنهاد می کنم علاقمندان به مرگ کاوی علاوه بر این کتاب ویژه نامه مجله ارغنون با موضوع مرگ را هم بخونن

حجم

۴۹۲٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۹۲٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد