نظرات کاربران درباره کتاب خواهر خوانده
۴٫۵
(۴۰)
Nazanin Moradi
پادزهر واقعی برای سندروم سیندرلا!!
داستان خواهر خوانده سیندرلا بود که همون اول کار انگشتای پاشو قطع میکنه که تو اون کفشه جا شه
در کمتر از ۵ ساعت تموم شد و ناراحتم که تموم شده، اما انقدر گیرا و زیبا بود که نمیتونستم بذارمش زمین و نخونم
Kara danvers
اول بگم که خیلی تعجب میکنم که این کتاب اصلا اونقد که باید معروف میشد نشد به قول یکی از کاربرا انگار کتابخون های نوجوان محو شدن رفتن کجاییین؟
این داستان کلیشه ها رو میشکنه کلیشه داستان چرت سیندرلا رو میشکونه کلیشه ای که توی فیلم نشون دادن خواهر ناتنی ها زشت بی لیاقت و بدجنسن و یا توی داستانا که سیندرلا(الا) خواهر و مادر ناتنیشو میکشت
اینجا خواهرای ناتنی برای کارشون دلیل داشتن و میشه بهشون حق داد اینجا داستان عادلانه س و میتونین دقیقا دلیل رفتار های خواهر های ناتنی رو بفهمین و اگه میخواین رفتاراشون رو قضاوت کنیم حداقل اگاهانه قضاویت کنیم اینجا توی این کتاب یه ور برنده و ور بازنده نداریم مثل نسخه فیلمش نیست که سیندرلا خوشبخت میشه و اونا بدبخت این نسخه پایان درست این داستان قدیمیه
داستان کلیشه ها و تبعیض ها و عقاید قدیمی که از قدیم بوده و خیلی هاشون هنوزم ادامه دارن
این داستان مقاومت دو خواهر در برابر یسری کلیشه های چرته.....
حس قدرتی که ممکنه ازتون گرفته باشن
تیکه هایی که دوست دارین رو ازتون بگیرن
بخاطر دیگران حسرت ارزو هان به دلت بمونه
بخاطر دیگران روی قلب خودتو شخصیت خودت پا بزاری لهشون کنی
مسیر زندگی ت بزور مشخص شده و هیچ حقی توش نداری
احساس حسادت که از درون ادمو میخوره
اینا همه داستان دخترایی به نام ایزابل تاوی و الا هستش
واقعا در حق کتاب کم لطفی شده کتابیه که میتونه دوباره انگیزه بهتون بده و اگه رویاهاتون رو خراب کردن روش پا گذاشتن مسیر موفقیتتون رو مسدود کردن این کتاب مجبورتون میکنه بلند بشین چون توی این کتاب درد شخصیت های اصلی رو عمییق درک میکنید کامنت که اصلا نداره
من وقتی خواستم کامنتارو بخونم دیدم فقط ۴تا کامنت هست تعجب کردم
اون خوب های بد و بد های خوب و انتظار و چرا نمیاد و باژ و.... ول کنین (بی احترامی به خوب های بد بد های خوب نیستا خودمم داستانشو ۲ جلدشو از پرتقال خوندم و خوب بود پس نمیخوام هیت بدم به کتاب و یا سلیقه کسی میگم بیاین یه اثر متفاوت امتحان کنید یسر اینو بخونین
.......
Kara danvers
با حرفت مخالفم حس میکنم درست معنی کلیشه رو متوجه نشدین کاربر «دیانا»
دیانا
اتفاقا برخلاف نظر شما به نظرم زیادی کلیشه ای بود کلیشه های امروز با زمان پدر و مادر های ما متفاوتن شاید زمان پدر مادرهای ما ازدواجی بودن دختر ها کلیشه ای بود ولی بیاید قبول کنیم کلیشه امروز جامعه ما دقیقا ایزابله
Kara danvers
بنظرم راست میگی خوب های بد بد های خوب خیلی هم اثر هنری نبود مخصوصا جلد دومش
hosna
وااااای این دیگه چه کتابی بود به معنای واقعی قشنگ بود خیلی خوب بود ...
داستان درمورد دختری به نام ایزابل هست که همون خواهر ناتنی سیندرلاست ...اون انگشت پاشو قطع میکنه فقط برای اینکه پاش تو کفش جا بشه .زندگی ایزابل جوری نوشته شده که بدترین آدم باشه و هیچ نوع جوهری نتونه اونو پاک کنه ولی این دختر اونقدر اراده قوی ای داره که میتونه آیندش و خودش بسازه و دیگران توش دستی نداشته باشن ...
خیلی قشنگه حتتتما بخونید .👌
eli
چرا کتاب جدیدی داخل طاقچه بی نهایت قرار نمی دید؟
A
اول از همه میخوام ابراز غافلگیری کنم که طاقچه داره کتابهای چاپی رو هم ارسال میکنه. و همچنین ابراز تعجب میکنم که نصف کتابخونای نوجوان انگار آب شدن رفتن تو زمین. و اصل مطلب رو هم که بخوام بگم کتاب خوبی بود.
امیتیس
دقیقاااا
زینب
نصف کتابهای پرتقال معلوم کجان
زینب
دقیقا موافقم باهات
شاهدخت کتاب ها
عالی بود من که می گم صدبارم بخونیش کمه، دستان ایزابل بود خواهر خونده ی سیندرلا، یه شخصیت با اراده ی قوی، شجاع، نترس، باهوش، تصویری که اون زمان فقط از یه مرد داشتن، دختری که داستان سرنوشتش به دست خانواده تقدیر نوشته شده اما اون، تقدیرشو خودش میسازه میجنگه آینده شو به دست میاره و تلاش میکنه، ایزابل یه دختر آزاده حتما بخونیدش عالیه هر ژانری که دوست داشته باشین تو اسن کتاب هست و فوق العاده آموزنده هم بود💞💞💞
KAVİON
کتاب خیلی جذابیه. درباره ی یکی از خواهران ناتنی سیندرلا به اسم ایزابله که تلاش میکنه خودش رو پیدا کنه و بفهمه که در دنیا چه چیزی براش مهمه و برای چی می جنگه
🧡🍊𝑷𝒐𝒓𝒕𝒆𝒈𝒉𝒂𝒍
خیلی قشنگ بود🥲🤍
روایت داستان سیندرلا از زبون خواهرش🥺💕
zainab*~
اگر فانتزی دوست داید این کتاب به نظر من ارزش خوندن داره .
مخصوصا متنش ..،،بعضی از جملاتش واقعا زیبا هستند.
گمشده در دنیای کتاب ها :(
کسایی که نوستالژی خونن عالیه براشون این داستان راجبع سه تا خواهر که بنظرم خیلی عجیب بودن که درواقع همون سیندرلا با دوتا خواهر ناتنیش خوب بود
(:دختر کتابخوان:)
مثل تمام کتاباب پرتقال مثل همیشه حرفی نمیمونه
🤍✨
یك رهگذر
"این جادوی قلب انسان است."
وقتی این جمله رو به عنوان آخرین جملهی فصل صد و بیست و پنجمِ کتاب بخونین، احتمالاً قلب شماهم مثل من در سینه به لرزه در میاد. اما چرا؟
هیچکس به ادامهی قصه نپرداخت، وقتی کفش بلوری به پای اِلا اندازه شد و سوار کالسکه همراه شاهزاده به سوی عشق رفت... و به قول اوکتاویا، خواهرخواندهی سیندرلای معروف: "عجیب است، نه؟ اینکه چطور داستانهایی که هرگز روایت نشدهاند دقیقاً همانهایی هستند که ما باید بشنویم."
تمام چیزی که ایزابل، خواهرخواندهی دوم سیندرلا، در زندگی میخواست فقط یک شانس بود. شانسی برای خودش بودن. نه چیزی که «مادر» برای او مشخص کرده: پیراهنی زیبا و آرایش، موهای تزئین شده و در نهایت شوهری پولدار. یک دوک، یا شاید هم یک شاهزاده! او سعی کرد خود را در قالب خواستههای مادر جا بدهد: به مهمانی رفت، آرایش کرد، اسبسواری را کنار گذاشت و در نهایت انگشتان پایش را بُرید تا کفش بلوری اندازه پایش شود. چون مادر معتقد بود خیر و صلاح دخترش را بهتر میداند و اراده و شجاعت برای او آیندهی خوشی نخواهد ساخت.
اما روح ایزابل بزرگتر از همهی این گفتهها بود. او سرسخت و بااراده بود، قوی و شجاع هم و تنها مشکل او این بود که دختری که مادرش میخواست، نمیشد. چون به نظر مادر، او زیبا و خوشگل نبود و اِلا در لباسهای کهنه و دودگرفته، همانی بود که مادرخواندهاش از دختران خود انتظار داشت.
ایزابل نمیخواست که زشتی و زیبایی تنها ملاک وصف او باشد. و در این کتاب میخوانیم که داستان او چیست؟
anee
واقعا داستان جالبیه. توی این کتاب دلیل کار های خواهر خوانده های سیندرلا معلوم میشه... اونها شاید به اندازه الا زیبا نباشن ولی باهوشن و فقط سر کوب شدن و حتی تنها کسی که دارن،مادرشون سعی میکنه وادار به چیزی کنه که خودش دوست داره صرف نظر از اینکه بچه هاش چقدر میتونن فوق العاده باشن که شانس قصد داره اونها رو از کلیشه های زمان خودشون نجات بده...
این کتاب رو به کسایی که اعتماد بنفس ندارن و پر شدن از حرف های دیگران و سردر گمن توصیه میکنم.
هیچ ادمی بدرد نخور نیست، فقط توی زمان و شرایط مناسب نبوده...
زحــــ✨ــــل🪐
فوق العاده بود🥲
احساس خوبی داشتم وقتی با پیشرفت و پیروزی های ایزابل همراه شدم ، وقتی چیزایی که عاشقش بود رو یکی یکی پیدا کرد ، وقتی خودشو فهمید، وقتی زندگی و سرنوشت خودشو ساخت و.. محشر بود. برام حس کتاب هزاران روز خاطره رو داد💕
از دستش ندید🤍
دیانا
اکر دلتون یه داستان با چاشنی قصه های نوستالژیک میخواد حتما این کتاب رو بخونید اما درمورد محتوای کتاب ، یکی از دوستان گفته بودن نمیدونم چرا معروف نشده بذارید من دلیلش رو بگم نویسنده برای تطهیر یک شخصیت منفور دست به دامان خلق شخصیت منفور دیکه ای شده به نام تقدیر فردی بی احساس بی وجدان و پلید که برای نابودی شخصیت مورد نظر دست به هرکاری میزنه خدایی که سرنوشت انسان ها رو مینویسه و اگر کسی بخواد خارج از اون خط داستانی مورد نظرش عمل بکنه این خدای بی عاطفه از هیچ کاری برای برگردوندن اون انسان به خط اصلی دریغ نمیکنه حتی کشتن اون فرد
وحالا نحوه تطهیر ایزابل هم جالب بود به این صورت که ایزابل و خواهرش دخترهایی سخت کوش درس خوان فعال و کوشا بودن و تنها ایرادشون این بود که به زیبایی الا حسودی کرده و دنبال شوهر نبودن بلکه دنبال حل معادلات سخت ریاضی یا سوارکاری بودن !!!
یک دفعه بعد از رفتن الا اون انسانهای تنبل از خود راضی و حسود تبدیل به موجوداتی دل رحم کوشا و قانع شدن مورد پسند من واقع نشد واقعا این کتاب زیادی دست روی کلیشه ها گذاشته بود با اینکه ایده اش ایده خوبی بود
موفنری
عجببب کتاب خوبی بود با اینکه یه ذره طولانی بود ولی خیلی حرف برای گفتن داشت. خیلی خوشم اومد خیلی دوستش داشتم پابهپای شخصیت اصلی داستان حرص خوردم.. حسادت کردم.. متنفر شدم.. ناامید شدم.. عصبانی شدم و.. خندیدم:) برای منی که عاشق کارتون و داستان سیندرلا بودم یه تناقضی ایجاد شد؛ حس کردم از سیندرلا بدم میاد بس که همه چی تموم و بهترین بود. ولی بعد.. نشون دادن که اونم یه ادم عادیه، با یه سری احساسات عادی؛ مثل حسادت. همونطوری که ایزابل یه جاهایی افسار زندگیش و دست خشم حسادتش داد، از الا هم این اشتباه سر زد. خلاصه که همه ی شخصیت ها توی جای درست خودشون بودن و اشتباهات خودشون داشتن. اون قسمت آخرین دیدار ایزابل و شانس هم خیلی خاص بود برام اصلا کل سنگینی کتاب و شست و برد:)
Wendsday
خیلی خوبه نشون میده از یک زاویه افراد و قضاوت نمیشه کرد
مبینا نصرتی
اگه تو سن پایین تر میخوندم بیشتر خوشم میومد
Zoro2076
خیلی جذاب و روون بود برای منی که داستان و رمان دوست دارم خیلی قشنگ بود
راوی امید 🌠
انسانها معمولاً تمایل دارند که شخصیتهای داستانها، فیلمها و حتی دنیای واقعی را به سادگی در دستههای سیاه و سفید قرار دهند. پذیرش انسانهای خاکستری و قضاوت درباره آنها دشوار است؛ بهویژه برای ما که پیچیدگیها را دوست نداریم و حکم های صریح را میپسندیم. اینگونه افراد و دیدگاهها همچون مگسی مزاحماند که آرامش سادگی ذهن ما را بر هم میزنند.
در این کتاب، شخصیتها از این دستهبندیهای سطحی و تکبعدی فراتر میروند و بهگونهای تعدیل میشوند که گویی هر کدام حقی دارند. درست مثل دنیای واقعی، شخصیتها دیگر فقط یک بُعد ندارند؛ بلکه چندوجهی و پیچیدهاند. این داستان، روایتگر حسادتها، آرزوها و شکلگیریهاست. داستان نادیده گرفتهشدن و تلاش برای جای دادن خود واقعی در چهارچوبهای آرمانی دیگران.
کتاب، از فدا کردن آرزوها برای زیستن در رویاهای دیگران سخن میگوید. از مسخرهشدن، بدجنسی و در نهایت، شکوفه دادن امید در میدانی که به نظر میرسد همهچیز علیه ماست.
این کتاب بیشک برای تمام سنین مناسب و جذاب است، بهویژه برای دخترانی که از چارچوبهای رایج خسته شدهاند و نمیتوانند خود را در هیچ قالبی بگنجانند. برای آنهایی است که به دنبال رهایی از مرزهای تحمیلی خود هستند و نمیخواهند به نسخههای از پیشتعیینشده دیگران بسنده کنند.
حجم
۳۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
حجم
۳۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
قیمت:
۱۷۶,۰۰۰
۸۸,۰۰۰۵۰%
تومان