نظرات کاربران درباره کتاب آن او

من که خیلی لذت بردم،قلم بسیار روان و شیوا،شخصیت پردازی عالی... پیشنهاد میکنم حتما بخونید،من که بی‌صبرانه منتظر جلد دوم هستم

رمان جالب و دلنشینی بود. لحظات جالبی روباهاش سپری میکنید و نکته مهمش هم این هست که اعصاب خورد کن نیست و بدون جیگر خونی داستان رو پیش میبره. یه‌دفعه تموم نمیشه و زیادی هم ماجراهای مختلف رو کش نمیده. با تشکر از نویسنده محترم

کتاب خوبی بود . می تونست بهتر هم باشه اما شخصیت سایه جدید بود و موضوع جدیدی داشت . نوع نگاه نویسنده به مقوله ی خانواده و جزئیاتی که کاملا گفته نمیشه در نهاد خانواده قابل سپاس بود .این که یه دختر بخواد خودش باشه و مدل خودش زندگی کنه مثل سایه کاملا دوست داشتنی و باور پذیر بود.ان شاءالله بقیه اش هم چاپ بشه و بخونیمش

ی داستان خیلی معمولی و بدون اتفاق و هیجان خاص؛ ریتم داستان بسیار کند، زندگی روزمره تعدادی از آدمها با توصیفات لحظه ای از رفتارها و شخصیت ها با احترام، من خیلی دوست نداشتم. برای سرگرمی بد نیست

داستان بی جهت کشدار شده بود. آخر داستان کاملا قابل حدس بود

چطور اینهمه دوستان تعریف کرده بودن؟؟ بیشتر جاها و رد کردم، آخرشم چیزی دستگیرم نشد،

داستان درباره دختری به نام سایه هست که برخلاف خواهر و برادرش که تابع نظر بقیه بودن، به دنبال علایق خودش رفته که این اتفاق باعث شده که به نوعی از جمع خانواده طرد بشه. کتاب خوبی بود و برای یکبار خواندن ارزش داره. اختلاف سلیقه در خانواده رو به خوبی بیان کرده بود. داستان در ابتدا کشش داشت ولی هرچقدر که جلوتر میرفتیم انگار داستان روی دور تکرار بود و وقایع تکرار میشدن و اتفاق جدیدی رخ نمی داد. برخورد های سایه و پاشا توی خیابون واقعا آبکی بود چون بارها تکرار شد. توی داستان جندین بار اسامی و فامیل اطرافیان اشتباه شده بود. هیچ هیجانی برای ادامه رمان نبود و تقریبا از اواسط داستان دیگه میشد همه چی رو پیش بینی کرد. من جلد دوم این رمان رو چندسال پیش به صورت آنلاین خوندم و فکر می‌کنم که جلد دوم نسبت به جلد اول حرف های بیشتری برای گفتن داشته باشه.

رمان خوبی بود ولی ناتمام ماند

چرا کتاب های نشر این‌قدر افزایش قیمت داشته؟ هر کدومشون چندین برابر شدند این کتاب ۳۶ هزار تومن بود تا چند روز پیش. ناشران عزیز هم که تنها چیزی که بلدن بگن اینه که قیمت کاغذ بالاست ولی نسخه مجازی کجاش ربط به کاغذ داره که این‌قدر افزایش میدن؟ به طاقچه اعتراض می‌کنی، میگه دست ناشره به ناشر هم میگی، میگه دست طاقچه‌ست حالا کدوم راست میگن معلوم نیست!

تا صفحه هشتصد رو با رغبت خوندم ولی واقعا بقیه اش بطرز افتضاحی خسته کننده بود ، داستان خیلی بد پیش رفت ، اصلا انگار نویسنده فقط بی هدف نوشته بود .... دویست صفحه اخر رو که رسما نخوندم فقط صفحه زدم . واقعا خسته کننده بود و تموم خوشی ابتدای داستان رو گرفت ... برای همین توصیه ش نمیکنم ، رمانهای خیلییییی قشنگتری هم هست ، که نخواید وقت صرف این رمان بکنید ‌ من از بهاره شریفی کتاب نارگون رو خونده بودم و واقعا عاشقش شدم ، اما این یکی اصلا چنگی ب دل نمیزد . داستان پردازی بشدت ضعیف بود ...

بد نبود ازنظر من‌برای یکبار خواندن خوبه بنظرمن بعضی قسمتای کتاب زیادی کش دار ولوس بود

در کل کتاب خوبی بود ولی کاش اگه جلد دوم داشت با هم کتاب میزاشتید اینجوری نصفه جذاب نبود

از داستانهایی که تکلیفشان در پایان مشخص نیست وادامه اون هم نوشته نشده وآدم باید منتظرش بمونه ، یا پایانشو حدسه بزنه ، یا پایانش مشخص نباشه وآدمو سردر گم کنه خوشم نمیاد .ولی کتاب ایشون جذاب وخوب بود

کتاب خوبی بود دوسش داشتم

این رمان روایتگر دختری به اسم سایه است که در خانواده ای بزرگ شده که همه مهندس اند و از او هم توقع یک خانم مهندس را داشتند اما با دختری مواجهه شدند که اصلا دوست نداره مهندس بشه و عاشق سفالگری است،عاشق هنره و دختری به قول خانواده سرخود و دردسر سازه. در همان ابتدای داستان متوجه می‌شویم که پای سه خانواده در داستان کشیده شده که به دلیل شغل شان بهم ربط پیدا کرده اند.خانواده نجاتی(همان خانواده سایه)،خانواده شهیری با دو پسرش برنا و سورنا و خانواده رستمی با تک فرزند شون امیر پاشا.... بارها وبارها از برخورد خانواده سایه با علایق اش و سازهای مخالف شون عصبی شدم.به نظرم وقتی خانواده ای میبینه بچه اش کاری را دوست داره نباید اون آدم و مجاب کنند که حتما بر اساس ایده آل هاشون دانشگاه بره و زندگی کنه. بارها دوست داشتم داد بزنم خسته شدم تمومش کنید. حتی در بخشی از کتاب وقتی سایه با شور زیاد میگه عروسکش در تلویزیون انتخاب شده پدرش با برخورد سردش تو ذوق اش میزنه و این رفتارهای سردش و به دوست داشتن نسبت میده.... *کتاب اصلا جذابیتی نداشت و مدام یک روند تکراری و یکنواخت و طی می‌کرد... *داستان پردازی هم خیلی چشم گیر نبود و نمیتونم بگم بد اما خوب هم نبود. *فکر میکردم دوران این جمله های کلیشه ای در رمان های عاشقانه ایرانی به پایان رسیده.‌مردی با لبخندی شبیه پوزخند گوشه لبش،دختری که مدام از عشق طرف مقابل اش ذوب و بخار و کلا تمام تغییرات حالات فیزیکی و باهاش مواجهه میشه.اما این رمان تابث کرد هنوز جمله های کلیشه ای باب طبع برخی آدم ها است یا حداقل باب طبع نویسنده ها.... •پیشنهادم فقط امتحان یکبار خوانش این کتابه اونم محض سرگرم شدن وگرنه داستان پردازی داستان اصلا چنگی به دل نمیزنه.

زیبا بود و دختر جسور داستان واقعا دوست داشتنی

عالی بود.

قلم خانم شریفی بسیلر عالی و جذاب هست. 🌺🌺

نه اصلا کتاب پر کششی نیست کاملا تکراری و طولانی یه داستان کاملا معمولی،و جالبیش اینه که این همه فضای باز بین دختر و پسرا چیه جدیدا تو این داستانا بعدم همه هم مثبتن هیچ کسم با کسی کار نداره واقعا واقعا اینقدر آقایون روشنفکر شدن یا چیز دیگه ایی نه اصلا کتاب،جالبی نبود حای صحنه ها و دیالوگها هم کپی از کتابای دیگه است البته که تمام این مدل کتابا تکراری و مثل همه ان

سرگرم کننده