بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مایکل وی؛ جلد هفتم | طاقچه
کتاب مایکل وی؛ جلد هفتم اثر ریچارد پل اوانز

بریده‌هایی از کتاب مایکل وی؛ جلد هفتم

۴٫۷
(۷۰)
تمام قهرمان‌ها رنج می‌کشند.
r.g
متفاوت بودن خوب نیست. این لعنتی فوق‌العاده است.
r.g
حقیقت همیشه خوشحالت نمی‌کنه، ولی همیشه یه موهبته.’
𝑨𝒓𝒂𝒗𝒊𝒓
مطمئنم. نمی‌شه همه‌ش روی مبل لم بدی و خیال کنی داری زندگی می‌کنی.
کاربر ۳۳۵۳۸۷۰
ولی نمی‌تونم همین‌جوری ولت کنم. تو دست برنمی‌داری. می‌خوای باز هم حاکم کل دنیا باشی و همین‌طور دردسر درست کنی. پس بهت نشون می‌دم رحم چیه و فقط باهات خداحافظی می‌کنم.» هتچ به بالا نگاه کرد. «خداحافظی؟» «خداحافظ، دکتر هتچ.» مایکل با تمام قدرت لرزید. لرزشش آن‌قدر حرارت آزاد کرد که درِ فلزی پشت سر هتچ به پودری سفید تبدیل شد. دریاسالار هتچ که خودش را مسیح تصور می‌کرد، دیگر چیزی جز تلی از خاکستر نبود که دود از آن بلند می‌شد. مایکل وقتی می‌خواست از اتاق بیرون برود، پا روی خاکسترها گذاشت و گفت: «این هم پایان کارِ یه مثلاً ایزد دیگه.»
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
ساده است: متفاوت بودن خوب نیست. این لعنتی فوق‌العاده است. الکتریکی باشید، دوستان.
خوره کتاب
اوستین به چشم‌های قلدر نگاه کرد و عینکش را برداشت. «خیلی‌خب، مغزباتلاقی. می‌خوای برقصیم؟»
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
هتچ تفنگ خالی را روی زمین بِتنی انداخت. «می‌خوای با من چی‌کار کنی؟» «با آدمی که دوستانم رو کشته باید چی‌کار کنم؟ با آدمی که می‌خواست پدر و مادرم رو بکشه باید چی‌کار کنم؟ با آدمی که همین الان می‌خواست من رو بکشه؟» مایکل سرش را کج کرد. «خب؟» هتچ آن‌قدر وحشت کرده بود که زبانش باز نمی‌شد. بالاخره با صدای جیرجیرمانندی گفت: «رحم داشته باش.» «رحم؟ فکر نمی‌کنم بدونی معنی این کلمه چیه.
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
هتچ برگشت و از یکی از راهروها بیرون دوید. مایکل تکان نخورد. تایلور داد زد: «داره فرار می‌کنه!» مایکل، نیشخند به لب، به او نگاه کرد. معلوم بود دارد کِیف می‌کند. «نه، فرار نمی‌کنه.» بعد در موجی از الکتریسیته ناپدید شد.
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
تقریباً مجبور شدم بمیرم تا بتوانم زندگی کنم. عجب سفری.
خوره کتاب

حجم

۲۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد