بریدههایی از کتاب آسیب های اجتماعی
۴٫۰
(۶)
شخصیت فعلپذیر- پرخاشگر: در این نوع از اختلالات شخصیت، حالت بارز، عصیان و مقاومتی است که از شخص در برابر توقعات جامعه (که از او در انجام فعالیتهای حرفهای یا اجتماعی دارد) بروز میکند. اما به صورت غیرمستقیم نه مستقیماً. نتیجهٔ این نوع رفتار همیشه عدم کفایت شغلی و اجتماعی است، حتی هنگامی که شخص میتواند کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان دهد. نام این اختلال بر این فرض استوار است که این گونه افراد به نحو فعل پذیری پرخاشگری خود را بروز میدهند. این پرخاشگری در شغل به وسیله رفتارهائی مانند به تاخیر انداختن کار، تنبلی، کم کاری، لجاجت، بیکفایتی عمدی و فراموشی حساب شده متجلی میگردد. از این جملهاند افرادی که دائماً دیر به جلسات آمده، پروندهها را گم کرده و دائماً وعدههایی میدهند که هیچگاه به مرحلهٔ عمل نمیرسد. غالباً افراد مبتلا به این اختلال دچار عدم اعتماد به نفس بوده و به دیگران متکی هستند. آنها نسبت به آینده بدبین بوده و هیچ بینشی در این مورد که رفتار خود آنها علت
مرضیه
شخصیت وسواسی: در این نوع اختلال شخصیت غالباً عدم استطاعت در نشان دادن عواطف گرم و رقیق، کامل طلبی شدید، منحصر نمون خود به کار و فعالیتهای شغلی به قیمت حذف کردن تفریحات و روابط اجتماعی و انسانی، بیتصمیمی و اصرار به اینکه دیگران از طرز انجام کارها از او تقلید نمایند. این افراد در سرمایهگذاری مادی و عاطفی بسیار خسیس هستند، مثلاً به ندرت از کسی تمجید کرده و یا به کسی هدیهای میدهند. هر نوع رابطهای با دیگران بر اساس یک سلسله قواعد و مقررات جدی از پیش ساخته شدهای استوار است. او به نظر دیگران شخصی قالبی و خشک، شدیداً مقرراتی میرسد. در این افراد اشتغال ذهنی با قوانین و مقررات، جزئیات بیثمر، بخشنامهها و دستورات قالبی، جلوگیری از داشتن دیدگاهی وسیع و انعطافپذیر مینماید. مثلاً شخص مبتلا به این اختلال اگر فهرست مطالبی را که باید در روز انجام دهد گم کند مقدار بسیار زیادی وقت صرف پیدا کردن آن میکند در حالی که به آسانی میتواند این مطالب را به یاد
مرضیه
شخصیت اتکالی: در این نوع اختلال شخصیت، علامت بارز این است که فرد مبتلا به آن به قدری فعلپذیر است که به دیگران اجازه میدهد که به علت عدم اعتماد به نفس و عدم اتکاء به خود بر او حاکم شوند و حتی اداره امور مربوط به او را بدست گیرند. خودکفائی برای او امری است بسیار دشوار و لذا ترجیح میدهد که به دیگران انگلوار بچسبد. مثلاً چنین فردی در ارتباط با همسرش به قدری ضعیف است که به او اجازه میدهد در مورد شغل، محل زندگی و نوع معاشرت یا حتی سرگرمی او تصمیمگیری نماید. کودک مبتلا به این اختلال اجازه میدهد اولیائش در انتخاب لباس، نوع تفریحات و دوستان او تصمیم گرفته و خود هیچگونه اثر وجودی در این ارتباط نداشته باشد. افرادی که غالباً از این اختلال رنج میبرند دچار عدم اعتماد به نفس بوده و امتیازات و استعدادهای خود را بسیار حقیر و ناچیز میشمارند. آنها خود را کم هوشتر و نالایقتر از دیگران تصور مینمایند. این افراد معمولاً از دستور دادن و حتی تقاضا کردن از دیگران و به خصوص
مرضیه
اختلال شخصیت نارسیستیک: علائم بارز این اختلال شخصیت عبارت است از احساس شدید خود مهم بینی و شاخص بودن، تخیلات شدید و دائمی درباره موفقیت، احتیاج شدید به خودنمایی و جلب توجه و تحسین دیگران، اختلال بین فردی و عاطفی مانند اتکاء و استثمار دیگران میباشد. غالباً افراد مبتلا به این اختلال در رابطه بین فردی از پرستیدن یک شخص تا تحقیر و تنفر از او در نوسان است، ولی هیچگونه احساس صمیمیت و همدردی عمقی نسبت به انسانها ندارد.
احساس شدید و غلوآمیز خود مهم بینی در این افراد به صورت خودخواهی شدید و خود شیفتگی مداوم تظاهر مینماید. آنها استعدادها و پیشرفتهای خود را خیلی بزرگ جلوه میدهند. در بسیاری از مواقع این احساس خود مهم بینی با احساس بیارزشی توام است. این افراد اگر در امری بهطور کامل موفق نباشند احساس حقارت میکنند. تخیلات این اشخاص مملو از موفقیتهائی در زمینه قدرت، ثروت، هوشمندی و عشقهای ایدهآلی است.
مرضیه
اختلال شخصیت هیستریانیک: نشانههای بارز این اختلال عبارت است از رفتار شدید هیجانی، خودنمائی، نمایشی و برون ریزی طی حالات مختلف، و اختلال در روابط انسانی و بین فردی. افراد مبتلا به این اختلال بسیار سر زنده، نمایشی، پرحرکت، دارای تکلم پر سر و صدا توام با حرکات غلوآمیز دست و اعضاء صورت میباشند که هدف آنها جلب توجه دائمی دیگران است. این اشخاص معمولاً در مسائل غلو میکنند و به نحو اغراقآمیزی به بازی نقشها میپردازند. محرکهای بسیار کوچک سبب تحریک عواطف و هیجانات در آنها شده و رفتار غیرمنطقی و بچگانه و عصبانیتهای شدید توام با داد و فریاد از خود نشان میدهند. این افراد تنوع طلب بوده و دائماً دنبال هیجان و خوشحالی و لذت طلبی تازهای میگردند و به سرعت نیز از آن دلسرد و بیحوصله میشوند. انجام کارهای روزمره و تکراری آنها را بیحوصله میکند.
مرضیه
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال: این اختلال همراه با اختلال شخصیت اسکیزوید از نوآوریهائی است که در طبقهبندی جدید DSM III آورده شده است. علائم بارز آن نابهنجاریهائی در تفکر، اراده، ادراک، تکلم و رفتار است که آنقدر مشخص نیستند که واکنش اسکیزوفرنیک به حساب آیند. هیچ علامت بارز و مشخص و مداومی وجود ندارد. اختلال در مضمون فکر ممکن است بصورت افکار خرافی ومعجزه آمیز، تخیلات و اشتغالات ذهنی عجیب و غریب، افکار اشاره به خود و تفکر پارانویدی تظاهر نمایند. از نظر ادراکی ممکن است خطاهای ادراکی مکرر رخ داده، احساس بیهویتی و بریدن از واقعیت به شخص دست دهد. تکلم این افراد نیز مبهم، نارسا و نابهنجار است، البته نه در حدی که نامفهوم و بیارتباط و بیمعنا مانند بیماران اسکیزوفرنیک درآید. اکثراً رفتار این افراد، تنهائی گزیدن و در رابطه عاطفی محدود و بیتناسب است؛ که این خود سبب اختلال در روابط بین فردی میگردد.
مرضیه
اختلال شخصیت اسکیزوید: علامت بارز این اختلال عدم توانائی شخص در برقرار کردن ارتباط اجتماعی با دیگران است. این نقص به صورت سردی رفتار، بیعاطفه بودن، بیتوجه بودن به تمجید یا انتقاد، و بیتفاوت بودن به احساسات اطرافیان و سایرین متجلی میگردد. این افراد هیچ علاقهای به شرکت در امور اجتماعی از خود نشان نداده، تنهائی را دوست داشته و به همین جهت دوست و آشنای زیادی ندارند. آنها به نظر گوشهگیر، درونگرا و در خود فرو رفته میرسند، و فعالیتهای آنان نیز غالباً انفرادی بوده و به تنهائی صورت میگیرد. آنها دچار بیحالتی احساسی بوده، خسته کننده و بیجاذبه و یکنواخت مینمایند و از خنده، شوخی و مزاح گریزانند.
این افراد معمولاً قادر به نشان دادن احساس پرخاشگری و عناد نبوده و به نظر افرادی مردد، فراموشکار، گوشهگیر، بیاراده، بیهدف، گیج و دور از واقعیات اطراف خود میرسند. خیالبافی شدید نیز از صفات متداول آنها است. به علت این خصوصیات مردانی که این اختلال را دارند
مرضیه
۱- اختلال شخصیت پارانوید: علائم بارز این اختلال عبارت است از؛ سوءظن غیرواقعی و مداوم نسبت به مردم، حساسیت زیاد و محدود بودن عواطف، به نظر فردی که اختلال شخصیت پارانوید دارد این سوء ظن نه تنها موجه است بلکه در بسیاری از موارد امنیت او را تامین و از وجودش حفاظت مینماید. در افراد سالم اگر دلایل و شواهدی عرضه کنیم که دال بر سوء تفاهم یا سوء تعبیر او از رفتار دیگران باشد او این دلایل را پذیرفته و در نتیجه از سوء ظن خود دست میکشد. لیکن فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوید نه تنها چنین شواهد و دلایلی را نمیپذیرد بلکه ممکن است نسبت به شخصی که این دلایل را عرضه میکند حتی اگر درمانگر او نیز باشد مظنون گردد. این افراد معمولاً بسیار فعال بوده و در برابر هر نوع خطر احتمالی و غالباً تصوری، خود را مجهز نموده و حالت دفاعی به خود میگیرند. آنها از هرگونه انتقاد و سرزنش حتی اگر به جا باشد نیز گریزانن
مرضیه
اختلالات مغزی نابهنجاریهای روانی هستند که علل اساسی آنها آسیب مغزی است. این گونه بیماران، دارای یک بیماری با اساس ارگانیکی میباشند. مانند افرادی که دچار «دمانس» و «آلزایمر» میشوند. در این گونه بیماران، قوای عقلانی به شدت تضعیف شده و اختلال در حافظه، جهتیابی زمانی و مکانی، عدم تمرکز، اختلال در تفکر و تکلم دیده میشود. فرد بیمار دارای توهم و هذیان است و گاه در حالت پیشرفته آن، فرد کارهای عجیب و غریبی انجام میدهد. در مراحل شروع بیماری، فرد معمولاً نسبت به ضعیف شدن حافظه و عدم تمرکز آگاهی دارد و از آن تغییرات ناراحت میشود. اما در مراحل بعدی و پیشرفت بیماری فرد بینش و آگاهی خود را کاملاً از دست میدهد و رفتارش غیرطبیعی و نابهنجار شده و در سازگاری با محیط دچار مشکل میگردد. از دیگر بیماریهای مهم که منشأ ارگانیکی دارد، میتوان (صرع) را نام برد. این گونه بیماران مکرراً دچار حملات و تشنجاتی میگردند که آگاهیشان نسب
مرضیه
روان پریشی نوعی اختلال روانی است که قسمت اعظم شخصیت فرد را در بر میگیرد و ارتباط بیمار با واقعیت قطع میشود. به بیان دیگر، ادراک فرد از واقعیت به گونهای جدی دچار تحریف شده و کنشهای روان شناختی وی به شدت آشفته میگردد؛ این گونه بیماران دچار هذیان و توهم بوده و از اختلال در تکلم و تفکر رنج میبرند و رفتارهایشان بسیار عجیب و غریب و غیرطبیعی به نظر میرسد. «اسکیزوفرنی» و «مانیک- دپرسیو» (جنون افسردگی- شیدایی) از جمله این گونه بیماریها است. گاهی بسیاری از انحرافها و جنایتها به دست چنین افرادی صورت میگیرد، و گاه اتفاق افتاده است که یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی تحت تاثیر توهمات یا هذیانهای خود، به فردی حمله کرده و او را به قتل رسانده باشد.
مرضیه
روان نژندی اختلال روانی است که فرد مبتلا به آن معمولاً مضطرب، ناخشنود و ناراضی از خود و دیگران است و مدام نسبت به وجود و اعمال خود، احساس حقارت و گناه میکند. شخص ممکن است بداند که رفتارش غیرعادی و نابهنجار است. ولی قادر به تغییر آن نیست. اگر چه رفتار رواننژندی غیر طبیعی است زیرا هم خود رنج میبرند و هم برای دیگران و جامعه خوشایند نیستند؛ اما شخصیت آنان چندان به هم ریخته نیست و رابطه آنها با واقعیت قطع نمیشود و توهم و هذیان نیز ندارند؛ ولی در اکثر آنها عاداتی مانند خشم سرکوب شده، اتکاء و احتیاج زیاد به محبت دیگران و جلب توجه، احساس حقارت و گناه، اضطراب، ترس به چشم میخورد که خود این علایم سبب ناسازگاری فرد با جامعه میگردد.
مرضیه
حجم
۲۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۲۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد