بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چای عراقی | طاقچه
تصویر جلد کتاب چای عراقی

بریده‌هایی از کتاب چای عراقی

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۰ رأی
۲٫۸
(۱۰)
ولی خوب بود که می‌سپردی به دامادتون، کبلایی‌حمزه. قبول نکرد؟ اونم شبانِ قابلیه. خندیدم و گفتم: «ای عمو! چی می‌گی؟ اون چند روزِ پیش پنهونی رفته. دوباره گلّه‌ش افتاده به گردنِ من.» قرار بود امسال بماند من بروم. به خواهرم گفته بود که من دیگر مبتلا شدم، نمی‌توانم بمانم؛ بگو جهاندار خودش کاری بکند.
maryhzd
«اللهم ارزُقنا زیارهٔ الحسین»
math
«و قولوا لِلنَّاسِ حُسنا»؛ و با مردم، به نیکویی سخن بگوی
math

حجم

۱۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

حجم

۱۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۵ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد