گر درختی از خزان، بی برگ شد
یا کِرخت از سورَت سرمای سخت
هست امّیدی که ابر فرودین
برگها رویانَدَش از فرّ بخت
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوال برگِ بی درخت...
کاربر ۳۵۷۵۴۲۲
«بهترین اوقات زندگی من زمانی است که در خانه تنها میمانم... تنهای تنها! آنگاه میتوانم با معبود خویش خلوت کنم و ساعاتی غرق در نیایش او شوم.»
این مهم نیست که انسان دارا باشد یا ندار؛ آسوده باشد یا گرفتار؛ حتی آزاد باشد یا در بند!
اگر به رشته اتصالی با «او» پیوستید و از تَهمانده آبِ گودالِ وجود خویش نقبی به دریای فیض «او» زدید...
مطمئن باشید، خوشبختید!
k.mehrabi
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بیجاییم و بیجا می رویم
k.mehrabi
هزار بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
k.mehrabi
چهل ماجرای واقعی که هر کدام تلنگری است به جوان زنده جامعه بالنده ما!
اگر این اثر را «جوانی در ۱۸۰ ثانیه» نامیدهام، از آن روست که شما میتوانید برای خواندن هریک از این ماجراهای واقعی فقط سه دقیقه وقت بگذارید و در عوض با یکی از فوت و فنهای دوره جوانی آشنا شوید.
k.mehrabi
لابد شنیدهاید که چند سالی است در اروپا و بهویژه فرانسه نهضت «جا گذاشتن کتاب» در بین مردم رایج شده است. آنان برای استفاده بهینه از کتاب یاد گرفتهاند که بخشی از کتابهای پُرطرفدار را در پارکها، ایستگاههای مترو، تاکسیها و... جا بگذارند تا افراد متعددی از آنها استفاده نموده، کتابها به جای آنکه در کتابخانهها خاک بخورند، دست به دست بگردند و موج ایجاد کنند.
k.mehrabi